باز قصه زنان بی سرپرست ، باز تنهایی، باز غم باز فشردن گلو زیر پنجه های نا خوش مشکلات، باز افسوس خوردن های بیهوده ،باز دست و پا زدن نافرجام در مرداب سختی ها، باز زنان بی سرپرست و آتش ناخوشیها و سیاهی ....
بدون شک هیچ اتفاقی برای یک زن، تلختر و شکنندهتر از بی سرپرست شدن نیست شکننده از آن جهت که قلب یک زندگی مشترک را از تپش بازمیدارد.
حال اینکه بی سرپرست شدن ممکن است به دلیل فوت همسر ، جدایی و طلاق و یا دختر مجردی که بی سرپرست است باشد بهر حال برای یک زن تلخ ترین رویداد زندگی اش می باشد که آغاز کشاکشی سخت در زندگی با شروع این حقیقت تلخ است کشاکشی که اگر پای فرزندی هم در میان باشد، آنها نخستین قربانیان بیدفاع ماجرا خواهند بود.
اما تاری که رزوگار برای زنان بی سرپرست میتند، گرفتارکنندهتر است و روزگار سخت را باید تلخترین ارمغان بی سرپرستی برشمرد.
نوروزی کارشناس بهزیستی با اشاره به مشکلات زنان بی سرپرست میگوید: نبود حامی و مشکلات اقتصادی و دید غلطی که در جامعه مردم نسبت به زنان بی سرپرست یا بیوه دارند سه مقوله اصلی و مهمی هستند که باعث رنجش روحی و اذیت زنان می شود چرا که این زناننه تنها باید مصیبت وارده را تحمل کنند باید چشمها و دهانهایی را که پشت سر آنها هستند را نیز تحمل کنند.
زهرا زنی بی سرپرست 42 ساله است. او میگوید:
هیچچیز برای زن بدتر از این نیست که سایه بالای سر خود نداشته باشد و تنها در برابر طوفان مشکلات زندگی بایستد وخودش مسئول دخل و خرج خودش باشد ومجبور باشد تأمین مخارج فرزندان را تنها به دوش کشد اغلب زنان سرپرست خانوار خصوصاً در سنین بالا، از سواد و امکانات اشتغال کمتری برخوردارند و نیز به دلیل نیازهای مالی با مشکلات اقتصادی بیشتری مواجه میشوند که عرصه را هر روز بیش از روز قبل بر آنان تنگ میکندو خیلی زود روح لطیف آنان را پژمرده می کند.
مریم، زن 54 سالهای است که پنج فرزند دارد و شوهرش اخیراً فوت کرده است میگوید:
یکی
از دخترانم به دلیل فوت همسر و دختر دیگرم هم به دلیل طلاق با من زندگی
می کنند تا وقتی شوهرم زنده بود منم مثل بقیه زنها برای خودم سرو سامان
داشتم شوهرم که فوت کرد حقوق کمی را که از او برایمان مانده بود را به سه
قسمت تقسیم کردند و الان فرزندانم از منزلی که خانه پدریشان است سهم خود
را می خواهند و من مانده ام با 250 هزار تومان حقوق چگونه هم مخارج زندگی
را تأمین کنم و هم کرایه خانه را بدهم که آنهم با وضعیت کنونی اجاره ها
حتی در پایین ترین نقطه شهر هم با ید ماهی 300 هزار تومان کرایه بدهم و من
مانده ام با کوله باری از مشکلات و سختی ها که هر روز بیشتر از روز قبل
ذوبم می کنند.
دولت تدبیرچاره ای می اندیشد؟
اگرچه دولت برای آسانتر کردن شرایط زندگی زنان بی سرپرست و افراد وابسته بدان چاره هایی اندیشیده است، اما با توجه به وسعت و گستره مشکلاتی که این زنان با آن مواجهند، پایین بودن نرخ پرداختهای دولتی به این زنان، تورم بالا، فقدان مهارتهای اجتماعی و شغلی و نیز این که بیشتر از پنجاه درصد این زنان تحت هیچ نوع حمایتی نیستند؛ این خدمات حتی در بهترین وجوهش نمیتواند پاسخگوی تمام مشکلات آنها باشد و به نظر میرسد که برای حل یا تخفیف مسائل این قشر باید تدابیر جدیتری به کار گرفته شود .
تدبیری که زنان سرپرست خانوار را چشم به راه کرده آنان منتظرند تا لبی گشوده شود و از مشکلات و ناهمواریهای آنان در زندگی جویا شود و دستی که اندکی از ناهمواریهای زندگی آنان را هموار سازد آیا این دست در جامعه ما آستین خود را بالا خواهد زد تا به یاری زنان بی سرپرست بشتابد؟