دانستنی ها

دانستنی های کامپیوتر/زندگی/جهان و ...

دانستنی ها

دانستنی های کامپیوتر/زندگی/جهان و ...

عامل جنایت 10 هزار تومانی قصاص شد

مرد 45ساله ای که به خاطر طلب 10 هزار تومانی اش از یک جوان 26ساله او را با ضربه چاقو در کوچه معروف به «غربت ها» کشته بود در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.
روزنامه خراسان: مرد 45ساله ای که به خاطر طلب 10 هزار تومانی اش از یک جوان 26ساله او را با ضربه چاقو در کوچه معروف به «غربت ها» کشته بود در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.

نوزدهم شهریور سال 1391 موتورسوار 45 ساله ای که همسرش ترک نشین آن بود وارد بولوار توس مشهد شد و در کوچه معروف به «غربت ها» توقف کرد. همسر این مرد کنار موتورسیکلت ایستاد و او به یکی از پاتوق های معتادان رفت تا 10 هزار تومانی را که بابت مواد مخدر از یک معتاد دیگر طلب داشت بگیرد اما در این میان مرد 45 ساله که از بی توجهی جوان 26ساله به خواسته او عصبانی شده بود چاقوی بزرگی را بر پیکر او فرو کرد و سعی داشت از محل حادثه فرار کند. در همین حال معتادان دیگر که متوجه ماجرا شده بودند از فرار او جلوگیری کردند. مرد 45 ساله که دیگر راه گریزی نداشت چاقوی خون آلود را به همسرش داد تا آن را مخفی کند.

این گزارش براساس اعترافات متهم در مراحل بازجویی حاکی است: همسر موتورسوار نیز به طرف منزلشان گریخت و چاقوی خون آلود را شست تا اثری از خون روی آن نماند. وقتی ماموران اورژانس با تماس شهروندان به محل حادثه رسیدند مشخص شد که جوان 26 ساله علایم حیاتی ندارد و به قتل رسیده است. دقایقی بعد ماموران کلانتری کاظم آباد عازم محل درگیری شدند و با دستگیری متهم مراتب را به قاضی اسماعیل شاکر (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) اطلاع دادند.

عقربه های ساعت 12:30 ظهر را نشان می داد که مقام قضایی تحقیقات خود را درباره چگونگی این جنایت آغاز کرد. در بررسی های مقدماتی آلات و ادوات استعمال «شیشه» که در محل جنایت وجود داشت جمع آوری شد و موتورسوار معتاد نیز به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت.

او در اعترافات خودمدعی شد: مقتول 10 هزار تومان از من گرفته بود تا برایم مواد مخدر بخرد اما پولم را پس نمی داد. من برای گرفتن پولم به اینجا (کوچه غربت ها) آمدم ولی او از شدت خماری به دیوار تکیه داده بود و هر کاری می کردم پاسخی نمی داد به همین دلیل با چاقوی دسته بلند ضربه ای به او زدم که نقش بر زمین شد ولی خودم هم نفهمیدم این ماجرا چگونه رخ داد.

بنابراین گزارش، متهم این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات قضایی در دادگاه کیفری استان خراسان رضوی محاکمه و به قصاص نفس محکوم شد. رای صادره از سوی دادگاه با اعتراض وکیل متهم مواجه شد و این پرونده برای رسیدگی دقیق تر به دیوان عالی کشور ارسال شد، اما قضات دیوان عالی نیز رای دادگاه را تایید کردند.

گزارش خراسان حاکی است با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم، متهم این پرونده جنایی در زندان مرکزی در حالی که مقامات اجرای احکام دادسرای مشهد نیز حضور داشتند پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.

تصاویر حادثه وحشتناک حین پارک خودرو

به گزارش پارسینه ،عصر سه شنبه یکی از شهروندان مشهدی در حین پارک خودرو اش در پارکینگ منزل مسکونی در خیابان سازمان آب مشهد به یکباره دچار حادثه‌ای وحشتناک و غیر قابل تصور شد .


این حادثه زمانی رخ داد که این فرد در حالی که خودرو خود را پارک مینمود  مشاهده کرد کف پارکینگ منزلشان دهان باز کرده و خودرو در حال فرو رفتن در حفره است که به سرعت توانست خود را از داخل خودرو خارج کند اما وسیله نقلیه اش در داخل حفره فرو رفت .


در پی این حادثه و با حضور گروه های امداد و نجات آتش نشانی خودرو از داخل این حفره خارج شد .

در بررسی های دقیق تر آتش نشانی معلوم شد تخریب دیواره چاه منزل به مرور زمان باعث ایجاد این حفره شده است.

آخرین پیامک یک دانشجو

این دانشجو که در ترم دوم رشته مهندسی آب دانشکده فناوری های کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی تحصیل می کرد ، پس از ارسال آخرین پیامک خود به خانواده اش از راه دور، چهار قرص برنج مصرف کرد و آرام آرام آماده خواب ابدی شد.

هنوز دوستان ، خانواده و مسوولان دانشگاه علت خودکشی این دانشجوی جوان را نمی دانند .

یک مقام مسئوول در دانشگاه محقق اردبیلی گفت: این دانشجو ساعت سه و سی و شش دقیقه بامداد پس ار ارسال پیامکی به خانواده خود خودکشی کرده است.

وی افزود: متولیان خوابگاه در ساعت چهار و دو دقیقه بامداد از ماجرای خودکشی وی مطلع شده و بلافاصله وی را به بیمارستان امام خمینی اردبیل منتقل کرده اند.

او اظهار کرد: با وجود تلاش پرسنل بیمارستان و شستشوی معده این دانشجو، اجل به وی مهلت نداده و جوان دانشجو جان خود را از دست داد.

این دانشجو اهل شهرستان خلخال در جنوب استان اردبیل بوده است .

مقام های دانشگاه که از همان ابتدای حادثه پیگیر ماجرا بوده اند می گویند که موضوع را با دقت بررسی می کنند.

اقدام به خودکشی مرد 35 ساله در مترو تهران

این حادثه ساعت 16 و 20 دقیقه امروز در ایستگاه منیریه تهران رخ داد.

وی ادامه داد: شاهدان عینی در تماس با سامانه اورژانس تهران ، موضوع را اطلاع دادند.

مدیر روابط عمومی اورژانس تهران افزود: جزئیات این اقدام خودکشی، از سوی عوامل انتظامی و دستگاه های ذیربط در حال بررسی است.

به گفته عباسی؛ یک تیم اورژانس تهران به محل حادثه اعزام شده است.

وی اضافه کرد: هم اکنون این فرد 35 ساله ، مصدوم و تحویل عوامل اورژانس تهران داده و به بیمارستان منتقل شده است.ک/3

قتل دختر دانشجو به دست هم کلاسی اش

جانشین فرمانده انتظامی استان کرمانشاه از قتل دختر دانشجوی اصفهانی در شهرستان روانسر خبر داد و گفت: قاتل همکلاسی مقتول بوده و هر دو در یکی از دانشگاه های اصفهان تحصیل می کرده اند.

سرهنگ کیومرث عزیزی روز پنجشنبه در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: این اتفاق چند روز پیش رخ داده و قاتل که اهل یکی از شهرهای استان کرمانشاه است به مقتول که دختری اهل اصفهان بوده، وعده ازدواج می دهد.

وی ادامه داد: طبق اظهارات قاتل، پس از اینکه این دختر و پسر در شهرستان روانسر با یکدیگر ملاقات می کنند، دختر دانشجو از وی می خواهد که او را به خانواده اش معرفی و اقدامات لازم برای انجام ازدواج را انجام دهد.

سرهنگ عزیزی خاطرنشان کرد: پس از این درخواست دختر دانشجو و عدم پذیرش آن از سوی پسر همکلاسی اش، بین آنان مشاجره رخ می دهد که در نهایت منجر به درگیری شده و پسر دانشجو همکلاسی خود را خفه و سپس در جنگل های شهر شاهو خاک می کند.

جانشین فرمانده انتظامی کرمانشاه گفت: قاتل پس از وقوع قتل و اعتراف به جرم خویش هم اکنون در اختیار دستگاه قضایی شهرستان روانسر قرار دارد.

وی با بیان اینکه تحقیقات تکمیلی همچنان ادامه دارد یادآور شد: این دختر و پسر به ترتیب 24 و 25 ساله هستند.

سرهنگ عزیزی در پایان اظهار کرد: جسد دختر دانشجو کشف و تحویل خانواده اش شده است.

شهرستان روانسر در دامنه کوه شاهو و در شمال غربی شهر کرمانشاه واقع شده است

فراخوان مقاله دومین کنفرانس بین المللی سیستم های غیر خطی و بهینه سازی , مهندسی برق و کامپیوتر

محورهای همایش--------------
دبیرخانه دائمی کنفرانس بین المللی بهینه سازی غیرخطی در مهندسی برق وکامپیوتر با همکاری مشترک ایران ودانشگاه آزاد امارات از تمامی پژوهشگران واندیشمندان جهت ارسال دستاوردها ومقالاتشان دعوت بعمل می آورد


علاقمندان می توانند مقالات فارسی یا انگلیسی خود را به دبیر خانه کنفرانس ارسال نمایند تا بعد از داوری اولیه خدمات ترجمه بصورت رایگان جهت مقالات این عزیزان انجام گرفته شود.


فناوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT):

- معرفی فناوری های نوین مخابراتی
-بومی سازی فناوری های پیشرفته
-فناوریهای جدید جهت تولید تجهیزات نوری
-شبکه های رایانه ای
-ایده های خلاقانه و کارآفرین
-سیستم های مخابرات نوری
FTTX -اکسس های نوری و
-فناوری نانو در مخابرات
-توانمندی مخابرات نوری در تحقق ارتباط امن
-بهینه سازی در مخابرات نوری
-کانال های ارتباط پیام نوری از فرستنده تا گیرنده
-فناوری نانو در مخابرات
LTE) 4و G ،G -شبکه های مخابراتی سلولی ونسل جدید آن) 3
-موارد مشابه

و هوش مصنوعی IT فناوری اطلاعات:

-سرویسهای ارزش افزوده
-فناوری اطلاعات در مهندسی پزشکی
-کسب و کار الکترونیک
-بانکداری الکترونیکی
-مدیریت و برنامه ریزی فناوری اطلاعات
-آموزش الکترونیکی
-دولت الکترونیکی
-شبکه های اجتماعی
-رایانش مجازی
-سیستمهای اطلاعات مدیریت (MIS)
-هوش مصنوعی
-سیستم های تصمیم یار
-سیستمهای خبره و مهندسی دانش
-پردازش تصویر
-شناسایی الگو
-داده کاوی
-پردازش زبان طبیعی
-تعامل انسان و ماشین
-موارد مشابه

مهندسی نرم افزار و امنیت اطلاعات:
مدیرمحور:
-معماری نرم افزار
-معماری سازمانی
-سرویسگرایی
-خط تولید نرم افزار
-متدولوژی های چابک
-آزمون و ارزیابی نرم افزار
-روش های صوری
-مهندسی وب
-مهندسی نرم افزار جنبه گرا
-توسعه مبتنی بر مولفه
و معماری مدل رانه (MDA) -توسه مبتنی بر مدل
-مهندسی نرم افزار امن
-رمزنگاری و امنیت شبکه
-امنیت سیستم عامل
-امنیت پایگاه داده
-پیاده سازی سیستم مدیریت امنیت اطلاعات در سازمانهای مختلف
(ULS) -سیستم های اطلاعاتی مقیاس وسیع
-موارد مشابه
قدرت:
•مبدل های الکترونیک قدرت
FACTS •عناصر انعطاف پذیر جریان متناوب
•طراحی و آنالیز و کنترل ماشین های الکتریکی
•راه آهن برقی
•حالت های گذرا در سیستم های قدرت
•کنترل و پایداری سیستم قدرت
•حفاظت الکتریکی
•عایق و فشار قوی
•تولید پراکنده و میکروگرید
های قدرت
•بهره برداری، بازار برق و تجدید ساختار در سیستم
•قابلیت اطمینان و کیفیت توان در سیستم های قدرت
•انرژی های پاک و تجدیدپذیر
الکترونیک:
•نیمه هادی
•میکرو الکترونیک
•نانو الکترونیک
MEMS •میکرو الکترومکانیک
NEMS •نانو الکترومکانیک
•الکترونیک نوری
•مدارهای مجتمع آنالوگ و دیجیتال
•مدارهای مجتمع فرکانس بالا
•پردازش پیشرفته و موازی
•الکترونیک صنعتی
•معماری و محاسبات کامپیوتری
•امنیت سیستمهای دیجیتال و پنهان نگاری
مخابرات:
•تئوری اطلاعات، کدینگ، و رمزنگاری
•پردازش سیگنال )صوت، تصویر(
•مخابرات سیار، نوری و ماهواره ای
•پردازش سیگنال های آماری )آشکار سازی، تخمین، شناسایی الگو(
•تکنولوژی ارتباطات و اینترنت
•رادار و سونار
•تئوری و کاربردهای الکترومغناطیس
•قطعات، مدارات و زیر سیستمهای مایکروویو و موج میلیمتری
•طراحی، مدلسازی، اندازه گیری و فناوری آنتن
•آرایه های آنتن و شکل دهی پرتو
•فوتونیک، فیبر نوری و مخابرات نوری
•سیستمها و فناوری فرکانس تراهرتز
کنترل:
•سیستم های کنترل غیرخطی
•سیستم های کنترل هوشمند
های تکاملی
•هوش مصنوعی و الگوریتم
•کنترل تطبیقی
•کنترل مقاوم
•کنترل بهینه
•کنترل پیش بین
•اتوماسیون و کنترل صنعتی
•شناسایی سیستم و مدلسازی
•رباتیک
•تحلیل پایداری
•فرآیندهای اتفاقی
مهندسی پزشکی:
•پردازش سیگنال های زیستی
•پردارش تصاویر پزشکی و سیستم های تصویربرداری
•ابزار دقیق پزشکی، سنسورها و مبدل های بیومدیکال
•سیستم های عصبی
•انفورماتیک پزشکی
•پزشکی از راه دور
•سیستم های واسط مغز و کامپیوتر
•اپتیک و لیزر پزشکی
•فن آوری تجهیزات پزشکی
•اثرات بیولوژیکی میدانهای الکترومغناطیس
•کاربرد فناوری مایکروویو در پزشکی
•فیزیک پزشکی و مهندسی بافت
کامپیوتر:
•سیستم های هوشمند و محاسبات نرم
•هوش مصنوعی و یادگیری
•بینایی ماشین و پردازش تصویر
•پردازش صوت و سیگنال
•شناسایی الگو
•داده کاوی، متن کاوی و وب کاوی
•شبکه های کامپیوتری
•پردازش موازی و سیستم های توزیعی
•معماری کامپیوتر
•معماری سیستم های نرم افزاری در خدمات الکترونیکی
•زیرساخت های خدمات الکترونیک
•احراز هویت الکترونیکی
محورهای همایش
برگزار کنندگان: شرکت پندار اندیش رهپو با همکاری مشترک دانشگاه آزاد واحد امارات و اساتید برجسته دانشگاه شیراز و اصفهان
مهلت ارسال چکیده مقالات:
مهلت ارسال متن کامل مقالات: تا 27 اردیبهشت 1394 تمدید شد
تاریخ برگزاری همایش: 5 خرداد 1394
سایت همایش: pendarconference.com
تلفن تماس دبیرخانه: 071-32275572 و 071-32279166 و 071-32291429
آدرس دبیرخانه: شیراز - بلوار آزادی - کوچه ۲۱ - ساختمان پگاه - طبقه دوم - واحد ۴
محل برگزاری: دبی

معلم آذربایجانی که شمالی ها عاشقش شدند

سال 1353 بود که یک جوان 22ساله از آذربایجان غربی به عنوان سرباز معلم به یکی از روستاهای لاهیجان اعزام می شود.

روستایی سرسبز، اما محروم، با مردمانی سختکوش و میهمان نواز بنام "سحرخیز محله".

یوسفعلی پورمهدی زمانی که پا به این روستا می گذاشت نمی دانست که اهالی سحرخیز به پاس زحمات و خدمات او یاد و نامش را تا امروز زنده نگه میدارند.

پورمهدی از خاطرات آن دوران اینطور یاد میکند: " آن موقع روستا مدرسه نداشت و مجبور شدم مثل معلمان قبلی این روستا، زیر یک درخت کهنسال برای 25 دانش آموز تدریس کنم، بعد مدتی در آسیاب روستا و مدتی هم در مسجد سحرخیز تدریس کردم. این شرایط تا مهر سال 54 ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتم برای بهتر شدن اوضاع بچه ها روستا کاری کنم.

قبلا دو نفر از اهالی روستا بنام های مشهدی علی و آقای جفاکش، مقداری زمین بطور رایگان برای ساختن مدرسه در اختیار دولت گذاشته بودند اما برای ساخت مدرسه اقدامی نشده بود. بالاخره بعد از رفت و آمد و مصیبت زیاد موفق شدم مقداری از بودجه ساخت مدرسه را از آموزش و پرورش بگیرم. اهالی روستا را بسیج کردم . سه ماه با اهالی روستا تلاش کردیم تا اولین مدرسه دو کلاسه روستا آماده بهره برداری شد. برای ساخت مدرسه از سیم کشی گرفته تا بنایی همه کار کردم.

 

آن موقع بچه های روستا تا کلاس چهارم دبستان در همان مدرسه درس می خوانند، البته کار من در آنجا فقط تدریس نبود، من هم قاضی اهالی بودم، هم ریش سفید و کدخدای سحرخیز. مردم روستا خاطرم را خیلی عزیز نگه میداشتند. یادم هست زمانی که وارد روستا شدم، مرحوم آقای جفاکش دو سه روزی یکی از اتاقهایش را به من اجاره داد تا بتوانم منزلی کرایه کنم اما بعد از گذشت همین ایام، دیگر اجازه نداد که منزل بگیرم و تا پایان مأموریتم در منزل آنها ساکن شدم."

 

شمالی ها در روز آخری که معلم ترک را راهی وطن می کردند، همگی برای بدرقه او در وسط روستا جمع شدند و با سلام و صلوات، یوسفعلی را با کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین راهی نقده کردند.

 

امروز بعد از گذشت آن همه سال، هنوز هم این معلم یا به قول سحرخیز محله ای ها " آقا مدیر"، ارتباط عمیقی با آنها دارد و رفت و آمد خانوادگی بین آنها جریان دارد.

محرم زارع از اهالی سحرخیز محله با یاد خوش از دوران حضور معلم جوان در روستایش به خبرنگار ما گفت: آقای پورمهدی خیلی برای سحرخیز زحمت کشید از ساخت مدرسه تا آسفالت جاده روستا از اقدامات او در آن زمان بود. مدرسه لقمان یادگار "آقا معلم" در سحرخیز است.

 

عباس جفاکش فرزند مرحوم جفاکش که یوسفعلی را در منزلش پذیرفته بود، درباره آن دوران به خبرنگار سولدوز خبر اینطور می گوید: "آن موقع 5 ساله بودم و چون علاقه ی زیادی به آقای پورمهدی داشتم با برادرانم به مدرسه میرفتم. بچه تا قبل از این مدرسه روزهای بارانی در طویله درس میخوانندند و در روزهای آفتابی در زیر درخت. الان هم همه اهالی روستا ایشان را بیاد دارند و میگویند یادش بخیر آمد و مدرسه ساخت و رفت.

 

مدرسه لقمان بعنوان یادگار این معلم آذربایجانی هنوز هم محل درس و تحصیل سحرخیز محله ای هاست و در سالهای اخیر سازمان نوسازی مدارس یک کلاس درس هم به آن اضافه کرده است.

آقا مدیر سحرخیز محله و معلم حرفه فن شهر نقده پس از بازنشستگی مشغول باغداریست و هنوز هم دوست دارد به مدرسه برگردد. وی با تأکید بر اینکه "هر معلمی دوست دارد تا عمر دارد در مدرسه باشد و درس بگوید"، میگوید: وقتی بازنشسته شدم خیلی ناراحت شدم، آنموقع بود فهمیدم که پس از سی سال تدریس پیر شدم.

 

زندگی عادی مردم مهاباد امروز پنج شنبه 24 اردیبهشت ماه

در حالی که سایت های معاند و بعضی از کاربران شبکه های اجتماعی اعلام کردند مردم مهاباد امروز پنج شنبه 24 اردیبهشت ماه به دلیل حوادث اخیر هتل تارا ، مغازه ها را بسته و در اعتصاب عمومی به سر می برند، خبرنگار مکریان زندگی عادی مردم و باز بودن مغازه را به تصویر کشیده است.
در زیر تصاویری از خیابانها و میادین مهاباد بعدازظهر امروز پنج شنبه 24 اردیبهشت ماه درج شده است:

 

فرزندفروشی و روزگار تلخ زنانی در شمال ایران


سودابه، ۲۲ ساله، محله نوبنیاد ساری

یک خانه که «خانه» نیست. یک دختر چهارساله که برای بازی در زمین خیس از باران، جز سنگ، چیز دیگری نمی‌شناسد. یک پسر ۱۰ ساله که هر روز برای وارد شدن به خانه‌ای که خانه نیست، باید مراقب مار درازی باشد که هم‌خانه جدیدشان شده. یک مادر ۲۲ ساله که خانه نیست؛ رفته پی مواد و «کار». یک پدر ۳۰ ساله که کمپ است با جیبی که مخدر‌ها سال‌هاست در آن لانه کرده‌اند. یک زندگی، که «زندگی» نیست؛ زیر این باران تند ظهرگاهی، با این هوای سرد، در محله «نوبنیاد»، زیر نگاه ماموران پلیسی که پدر را همین چند وقت پیش گرفته اند و برده‌اند.

در حاشیه ساری، مرکز یکی از پرجمعیت‌ترین استان‌های شمالی ایران، محله‌هایی هست که به سرتاسر ایران «آدم» صادر می‌کنند، به انواع و اقسام؛ معتاد، گدا، دزد، کارگر جنسی. «نوبنیاد» که قبلا آن را «جانبازان» می‌گفتند، یکی از همین محله‌هاست و «سودابه» ی ۲۲ ساله که امروز از صبح بیرون رفته و هنوزنیامده، یکی از زنانی است که حالا مددکار‌ها او را یکی از آسیب دیده‌ترین زنان «نوبنیاد» می‌دانند.

«محمد» ۱۰ ساله و «شکوفه» چهارساله که کنار خط آهن گرگان – تهران که محله را از جاده ساری – قائمشهر جدا می‌کند، بازی می‌کنند، بچه‌های «سودابه»‌اند. باران تند می‌بارد و آنها در هوایی که نه زیاد گرم است و نه خیلی سرد، دور درخت‌هایی با برگ‌های تازه می‌گردند و علف‌هایی را زیر پا له می‌کنند که بهار تازه برایشان آورده. وسیله بازی آنها سنگ است؛ سنگ‌های ریز، سنگ‌های درشت. به هم پرت می‌کنند و ترسی از آن ندارند. یکی به سر می‌خورد، یکی به پا و بعد که دردشان می‌آید، فحش‌های ریز و درشت راه‌شان را از دهانشان باز می‌کند.

«عمو میلاد» را که عموی تازه آنهاست و مددکار جمعیت امام‌علی(ع) ساری وقتی می‌بینند که دیگر دمپایی‌هایشان بین گِل‌های کنار خط آهن گم شده. با پای برهنه از سر و کول او بالا می‌روند، به او به نشانه بازی، سنگ می‌زنند و پا‌هایش را نیشگون می‌گیرند. بازی بچه‌های «نوبنیاد» سخت است؛ بازی‌هایی که زور زیادی می‌خواهد. «محمد» با آن لباس سفیدی که باران و گِل، چرکش کرده و «شکوفه» با آن پاهای برهنه‌ای که هم روی سنگ می‌رود هم خرده‌شیشه‌های روی زمین، می‌گویند مادرشان خانه نیست و باید در خانه منتظرش ماند. خانه آن‌ها، یک مربع است با دیوارهای بلوکی که یک باغچه کوچک آن را از جاده خاکی روبه‌رویش جدا می‌کند؛ باغچه‌ای که «محمد» همین دیروز یک مار دراز را در آن دیده و با ترس جایش را نشان می‌دهد. «همین جا بود. تا اومدم یکی رو صدا کنم بکشدش، در رفت. خیلی دراز بود.»

بعد از باغچه چند پله سیمانی هست که حیاط را به خانه می‌رساند؛ خانه که نه، یک اتاق ۹ متری کوچک که نه در دارد، نه پنجره؛ یک سوراخ بزرگ که پرده کثیف بلندی آن را پوشانده، تنها راه نفس «سودابه» و دو بچه‌اش است. اتاق، آب و برق و گاز ندارد و بو همه جا را برداشته. بو بیشتر از مدفوع سگی می‌آید که اسمش را «پاپی» گذاشته‌اند و دراز به دراز روبه‌روی در خوابیده و حال پارس کردن هم ندارد. هنوز از «سودابه» خبری نیست. آنها کف اتاق یک موکت انداخته‌اند که رویش شیشه خرده‌های بازمانده از شیشه مربا که همین چند دقیقه پیش «شکوفه» آن را به دیوار زده و خرده کرده، ریخته است. «محمد» و «شکوفه» روی خرده شیشه‌ها می‌دوند و بازی می‌کنند. شکوفه با میله آهنی «عمو میلاد» را می‌زند و با چاقو پشتش را خط می‌اندازد. می‌گوید «با چاقو می‌زنم تا خون بیاد.» بعد «محمد» است که اتاق را جارو می‌کند و تعارف می‌کند که «خاله بفرمایید داخل» کنار رختخواب‌های دزدی، ظرف‌های یک بار مصرف غذا، خرده نان‌های خشک و البته بوی تندی که ماندن را سخت می‌کند، باید جایی پیدا کرد برای نشستن. هنوز چیزی نگذشته که مسئول بسیج محله و مامورهای پلیس می‌رسندد؛ آمده‌اند ببینند این‌جا چه خبر است. مامور سگ را که می‌بیند می‌گوید «چرا اینها سگ نگه می‌دارند، سگ نجس است» و بعد «عمو میلاد» می‌گوید وقت رفتن است. آنها مشکوک شده‌اند به ورود غریبه‌ها در محل، آن هم زیر این باران تند که بی‌امان می‌بارد و ابر‌ها صدای غرششان، «نوبنیاد» را پر کرده. همینجاست که «سودابه» کم‌کم از راه می‌رسد.

زن لاغراندام سبزه‌ای که یک دندان جلو ندارد و یک ظرف ماکارونی رنگ و رو رفته در دست دارد. «سودابه» یکی از معروف‌ترین زنان «نوبنیاد» است. زنی که در ۱۳ سالگی با «عبدالله» ازدواج کرد، شش بار حامله شد، دو بار بچه‌هایش را سقط کرد، دو بچه‌اش را فروخت و یکی را داد که بهزیستی ببرد. «عبدالله»، شوهر سودابه را هفته پیش همین مامور‌ها با مواد گرفته‌اند و به کمپ فرستاده‌اند. مامور خودش این را در مقابل نگاه‌های شکوفه و محمد می‌گوید: «با خودش مواد داشت، فرستادیمش کمپ» «سودابه» هنوز نیامده، شروع می‌کند به حرف زدن. از خانواده‌اش می‌گوید که تهرانند و از وقتی او و «عبدالله» معتاد شده‌اند، به آنها سر نمی‌زنند: «خواهرشوهرام هم ساری ان، وضعشون هم خوبه ولی هروقت عبدالله ترک می‌کنه، به خونه شون راهش می‌دن».

سودابه برای بچه‌هایش از مرکز گذری کاهش آسیب DIC یک ظرف ماکارونی آورده ولی آنها با همه گرسنگی‌شان، به آن لب نمی‌زنند. «شکوفه» نداشتن قاشق را بهانه می‌کند و «محمد» راستش را دور از چشم مادرش و در گوشی می‌گوید: «من از اینا نمی‌خورم، اینارو می‌دن به معتادا، خوشمزه نیست.» او به مادر معتادش می‌خندد. او مادر معتادش را دوست ندارد.  «سودابه» که حالا بین زنان معتاد «نوبنیاد» یکی از‌‌ همان زنانی است که نه یک بار، دو بار بچه‌اش را فروخته، یک چوب دستش گرفته و تند تند راه می‌رود. عصبانی است. می‌گوید «سوگند»، «شکوفه» را برده گدایی. می‌گوید خودش بچه‌هایش را نمی‌برد گدایی، اما بقیه آنها را کتک می‌زنند و می‌برند. به همین دلیل است که چند ماه پیش، وقتی برای اولین بار «عبدالله»، پدرش را گرفتند و به کمپ بردند، «محمد» طاقتش تمام شد و به مادرش گفت که می‌خواهد برود بهزیستی، چون بچه‌ها او را می‌زنند و به گدایی می‌برند. «سودابه» که یک دامن بلند پاره پوشیده و ناخن‌های پا‌هایش که سیاهند و رمق ندارند، از زیر آن پیداست، در جاده خاکی اصلی «نوبنیاد» خانه قبلی‌اش را نشان می‌دهد که یک چهاردیواری دو در دو متر بوده «توی خونه‌مون راحت زندگی می‌کردیم، اومدن بولدوزر انداختن، خرابش کردن. شوهرم هم توی خونه بود اون موقع. خونه زندگی داشتم، اثاث داشتم.» آنها سه روز است که به خانه جدید آمده‌اند. بعد از آن‌که خانه‌شان خراب شد، به یک چهاردیواری بی‌در و پیکر رفتند که آن‌جا هم نه آب داشت، نه برق نه گاز. «سودابه» و بچه‌هایش چند هفته‌ای آن‌جا ماندند تا این‌که تصمیم گرفتند از آن‌جا به خرابه دیگری بروند چون «صاحب آن چهاردیواری بی‌تربیت بود.» این را «سودابه» می‌گوید؛ از مردی که از نبودن «عبدالله» سوءاستفاده کرده و او را اذیت می‌کرده است. او نمی‌داند بچه‌هایش چندسالشان است؛ «شکوفه» را دو ساله می‌داند و «محمد» را ۱۰ ساله. باید کمی زمان بگذرد تا برسیم به موضوع اصلی. به سه فرزند دیگر «سودابه» که حالا دیگر نیستند. یکی از بچه‌هایش را بهزیستی برده و دو تای دیگر را «از بغلش گرفته و برده‌اند.» حالا هنوز از آن روز که طلبکارهای شوهرش آمدند و کوچک‌ترین بچه‌اش را با خود بردند، یک‌سال نگذشته. «عبدالله» و «سودابه»، او را به ۴۰۰‌هزار تومان فروخته‌اند و کمی بعد از آن، یکی دیگر از بچه‌هایش را ۵۰۰‌هزار تومان. «سودابه» حالا علاوه بر حسرت ندیدن بچه‌هایش، یک حسرت دیگر دارد؛ این‌که بلد نبوده آنها را به قیمت بالاتری بفروشد: «من که نمی‌دونستم. تا حالا بچه نفروخته بودم. می‌گن بچه بالای یه‌میلیون تومان قیمتشه، ولی ما ارزون دادیمشون رفتن.» او هیچ نشانی از بچه‌هایش ندارد. نمی‌داند کجا هستند. نمی‌داند پدر و مادرهای جدیدشان چه کسانی‌اند. نمی‌داند اصلا پدر و مادر دارند یا نه. «نمی‌دونم بچه‌هارو کجا بردن. شنیدم که می‌فروشنشون به خونواده‌هایی که بچه ندارن. تازه خیلی بالا‌تر از قیمتی که از ما خریدن؛ پنج شش میلیون. شنیدم که می‌برنشون تهران.»

 «سودابه» مثل بیشتر زنان هم‌محله‌ای‌اش معتاد است. خودش می‌گوید «چندسال تریاک می‌کشیده ولی الان تریاک‌های محل خراب شده و حالا شیشه و دوا می‌کشد.» حالا همین‌طور که زیر باران نم‌نم و روی علف‌های تازه بهاری راه می‌رود و پایش توی گِل گیر می‌کند، اخم‌هایش هم کم‌کم توی هم می‌رود. با چوبی که توی دستش است، به در و دیوار می‌زند، تند تند راه می‌رود و یاد بچه‌هایی که دیگر کنارش نیستند، ذهنش را به هم می‌ریزد؛ به خاطر همین است که شروع می‌کند به گلایه کردن، از زمین و زمان: «اصن تقصیر ما نیست. ما‌ هزار بدبختی داریم، دلمون نیم خواست دیگه بدبخت مواد بشیم. به جای این‌که به ما بگن مواد نکشین، نذارن مواد وارد بشه. قانون اول باید جلوی اونا رو بگیره. ما چه گناهی کردیم. خانواده‌های ما شکارچی‌ان، با تفنگ نون می‌خوریم. حالا که تفنگامون رو هم ازمون گرفتن، می‌گن غیرقانونیه. بازم می‌گم خدا بزرگه. من الان خونه ندارم، خونه مو خراب کرده‌ن، دزدا به سیم کابل و پنجره‌ش هم رحم نکردن و بردن. ما نه موادفروشیم نه قاچاقچی، فقط مصرف داریم. ما از خدامونه که نجات پیدا کنیم. اون روز که عبدالله رو بردن، شکوفه و محمد داشتن خودشونو تیکه پاره می‌کردن. یه شوهر داشتم، اونم ازم گرفتن.» و بعد اشک است که پشت سر هم می‌آید. یکی، دوتا، سه تا و صورت «سودابه» را اشک‌ها برمی دارند:  «عبدالله رو که بردن، رفتم یه چهاردیواری کرایه کردم، صاحبش دم به دقیقه می‌اومد می‌گفت یا کرایه رو زیاد کن یا یه طوری به من حال بده.» و گریه امان نمی‌دهد. گریه می‌کند و می‌گوید بیا برویم خانه «مریم» و حالا دیگر می‌توان دیوارهای نیمه کاره خانه «مریم» را از پشت اسکلت‌های خانه‌ها دید.  فروش بچه بین زنان آسیب‌دیده حاشیه ساری، دیگر تبدیل به یک موضوع جدی شده؛ این را «مهری خادمی» کار‌شناس ایدز اداره بهداشت استان مازندران به «شهروند» می‌گوید. او می‌گوید که ابتلا به اچ‌ ای وی (ایدز) هم در میان زنان معتاد باردار به‌ویژه در آمل رو به افزایش است. «حالا روی هم ۳۵۰ زن معتاد و کارگر جنسی در آمل و ساری به مراکز مشاوره بهزیستی می‌آیند و برای کنترل ایدز مشاوره می‌گیرند. در دو‌ سال اخیر، سالی دو سه تا زن باردار اچ‌ آی وی(ایدز) شناسایی می‌شوند. فروش کودکان بین این زنان یک مسأله جدی است، به‌ویژه بین کارگران جنسی که خیلی جذاب نیستند و مشتری زیادی ندارند. آنها شیشه می‌کشند و باردار می‌شوند تا بتوانند جنین‌شان را بفروشند و بتوانند درآمد داشته باشند. از طرف دیگر در مناطق حاشیه‌ای ساری و آمل دلال‌هایی هستند که این زنان را ترغیب می‌کنند که بچه‌دار شوند و سود هنگفتی دارند. من یک بار از یکی از این دلال‌ها درباره درآمدشان پرسیدم و او گفت که حدود هفت هشت‌میلیون برای هر بچه به او می‌رسد. حالا این‌که چقدر بچه‌ها را از آنها می‌خرند متفاوت است و دقیق مشخص نیست».

مریم، ۳۰ ساله، تنها در خانه


 «سودابه» با «مریم» دوست است. به او سلام می‌کند و می‌رود، انگار گوشش زنگ خورده باشد که این اطراف مواد پیدا می‌شود. «مریم»، زن ۳۰ ساله‌ای که چند خانه آن طرف‌تر در یک خانه ۱۲ متری در محله «نوبنیاد» ساری با یک حیاط کوچک که رفت و آمد به آن آسان است، زندگی می‌کند. «مهرانه» و «سوگند» نام بچه‌هایش است؛ بچه‌هایی که البته اولی دیگر این‌جا نیست و دومی اطراف خانه بازی می‌کند. آب را گذاشته روی بخاری برقی که جوش بیاید و بخورد. این ناهار امروزش است. چیزی ندارد که بخورد. چایی و قوری هم ندارد. می‌گوید هیچی ندارم. قوز کرده، دست‌هایش به هم گرده خورده، خمار است و دنبال سیگار می‌گردد. خودش می‌گوید خمار نیست. می‌گوید مواد باشد، می‌کشد، نباشد نمی‌کشد. «خودمو زیاد وابسته نکردم به مواد. بقیه هرطور که باشد، موادشونو تهیه می‌کنن ولی من نه. من اینجوری نیستم.» اما حال امروزش، چیز دیگری می‌گوید. او دو روز است که غذا نخورده و سیگار همدمش بوده است. روسری سبزش را می‌کشد جلو، می‌دهد عقب و می‌گوید خیلی خوشگل بودم، خیلی. «من این شکلی بودم؟ نه. آن‌قدر خوشگل بودم که باورتون نمی‌شه.» و بعد آلبوم عکس عروسی‌اش را از پشت رختخواب‌ها بیرون می‌کشد. آلبوم عکس چهار ورقه‌ای رنگ و رو رفته‌ای که دو عکس از نامزدی و دو عکس از عروسی او را در خودش قایم کرده؛ آن روزهای خوب «مریم» و «مهران» را. «ببین این‌جا چقدر قشنگم. عکسا بیشتر از اینا بود، همه شو خواهرشوهرم گرفت ازم.»‌‌ همان خواهرشوهری که نخستین‌بار با او دم به مواد زد و بعد با شوهرش ادامه داد. «مریم» راست می‌گوید. او در عکس‌های عروسی‌اش، زیباست. زنی با ابروهای بلند، گونه‌های کشیده، چشم‌های درشت و لبی سرخ. مو‌هایش را مش کرده و بالای سرش درست کرده‌اند. تور عروسی هم هست و نگاهی که «مهران» به او می‌کند و سری که «مریم» به نشانه خجالت در یکی از عکس‌ها به زمین انداخته. آن روز‌ها حالا رفته‌اند. ۱۵‌سال گذشته. خانواده‌شان چهارنفره شده؛ البته تا همین دو ماه پیش. قبل از آن‌که مامور‌ها «مهران» را با خود ببرند و مددکارهای بهزیستی، «مهرانه» را. «مریم» ۱۵ ساله بود که ازدواج کرد و شوهرش که پسرخاله‌اش است، حالا دو ماهی می‌شود که کمپ است. مامور‌ها او را با مواد گرفته‌اند.

دو ماه پیش ۱۵ مرد را از محله گرفتند و شوهر مریم یکی از آنها بود. شوهرش قبل این‌که به کمپ برود، ضایعات جمع می‌کرد. «توی این دو ماه یه بار رفتم که ببینمش، ۳۰ تومن فقط کرایه ماشین دادم تا کمپ ولی راهم ندادن، گفتن باید صبح بیای. دنیا روی سرم خرابه ولی خونه نیست. می‌گن چون معتاد بودم ازم گرفتنش. شاید راست می‌گن. شاید تو خونه مردم خوشبخت باشه، راحت باشه.» «مهرانه»، دخترش را هم بهزیستی به تازگی برده. دلیلش را درست به او نگفته‌اند یا گفته‌اند و او یادش نیست. آنطور که «مریم» می‌گوید وقتی در خیابان‌ها درحال گدایی بوده، ماموران شهرداری او را گرفته و تحویل بهزیستی داده‌اند. غصه حالای او شده مهرانه که نیست و او نمی‌تواند برش گرداند: «آنقدر غم و غصه دارم که دلم پر خونه. اصلا نمی‌دونم کجاست، چیکار می‌کنه. پولم ندارم برم دنبالش بگردم و بینمش.» دارد حرف می‌زند که سودابه می‌آید. با هم طوری حرف می‌زنند که کسی نفهمد درباره مواد حرف می‌زنند.

مریم و سودابه امروز دست خالی مانده‌اند. پولی نیست برای خرید مواد. سیگار اما هست. از قبل گوشه و کنار خانه قایم کرده؛ سیگار سنگین، سیگار فیلتر قرمز: «من از این باریک‌ها نمی‌کشم. فقط فیلتر قرمز.» «محمد»، پسر سودابه هم حالا آمده. نشسته کنار مریم و به دقت او را نگاه می‌کند. مادرش را می‌بیند که به «مریم» می‌گوید شاید امروز بتواند کمی «شیشه» جور کند و «مریم» را که می‌گوید شیشه نمی‌خواهد. «اگر دوا هست، جوریم.» «مریم» می‌گوید سودابه گدایی می‌رود و او نه. «من روم نمی‌شه برم گدایی. اگه از گشنگی بمیرم هم، گدایی نمی‌رم. سودابه می‌ره، همه کاری می‌کنه. ولی من نمی‌رم. فامیل شوهرم یه کم کمکم می‌کنن، همون بسه». می‌گوید حالا که شوهرش نیست و مواد نیست و غذا نیست، او باز هم به کسی رو نداده که به خانه‌اش بیاید. «بعضیا هستن خونه ۱۰ نفر می‌رن، من نه خودم جایی می‌رم نه می‌ذارم کسی بیاد. هرچی تنها باشم برام بهتره. شبا که می‌خوابم به در خونه زنجیر می‌زنم.» او می‌گوید مردی را به خانه راه نمی‌دهد و در خانه را می‌زنند؛ مردی می‌آید داخل و چپ چپ نگاه می‌کند. مریم می‌گوید آشناست. آشنایی که البته فامیل نیست. «مریم» طوری نگاه می‌کند که یعنی دیگر وقت رفتن است. مرد حرف نمی‌زند؛ یک سلام کوتاه و خداحافظی کوتاه‌تر. در را «مریم» می‌بندد و مرد روی زمین می‌نشیند.

افسانه، ۴۰ ساله، محله «دباغ چال» آمل


شمالی‌ها حالا سال‌هاست که آمل را یکی از پرآسیب‌ترین شهر‌هایشان می‌دانند. شهری که محله‌های حاشیه‌ای‌اش، زنانی و مردانی دارد که معتادند، تن‌فروشند، بچه‌هایشان را می‌فروشند و از سرنوشت آنها بی‌خبرترینند. «افسانه» یکی از همین زن‌هاست؛ زنی که در محله «دباغ چال» آمل، جایی که خیلی‌ها با شنیدن نامش، لرز به تنشان می‌افتد، با شوهر معتادش زندگی می‌کند و تا به حال سه بار جنین سقط کرده است. او در خانه‌ای که شبیه خانه نیست و دیوار‌هایش را مربع‌های کوچک سیمانی ساخته‌اند با سه بچه و شوهرش شب‌ها را صبح می‌کند. «افسانه» دو بار ازدواج کرده. از شوهر اولش سه بچه دارد.«طناز»، نام یکی از آنهاست؛ کودک دو ساله‌ای که با یک زن و مرد معتاد به شیشه که خانه‌شان نه برق دارد، نه آب، نه گاز و البته همین دیروز خانه‌شان را خراب کرده‌اند، زندگی می‌کند. حالا «افسانه» از راه رسیده و اعصاب حرف زدن ندارد. خیلی کوتاه از وضع بچه‌هایش حرف می‌زند. درباره«طناز» می‌گوید: «دادمشون به اونا، باهاش گدایی می‌کنن. از دیروز خبری ندارم ازش. معلوم نیست کجا رفتن». سه فرزند او از شوهر جدیدش، «مرجان» و «مهسا» و «غلامرضا» با آنها زندگی می‌کنند. «مرجان» ۱۱ ساله بزگ‌ترین است و «مهسا»، چهارماهه، کوچک‌ترین. «غلامرضا» هم از مرجان کوچک‌تر و خانه است. «قدرت» در را که باز می‌کند، سرش را  از باران تند می‌دزدد. با اخم می‌گوید «افسانه» خانه نیست، رفته سر کار. «افسانه» و «مهسا»، دختر کوچک‌ترش ۱۰ دقیقه پیش از خانه رفته‌اند؛ دختر  چهارماهه‌ای که وقتی به دنیا آمد معتاد بود؛ اعتیاد را از مادرش به ارث برده بود. پدرش همین طور که دستش را به در نگه داشته و اجازه نگاه کردن را به اتاق تاریکی که با بخاری نفتی گرم می‌شود، نمی‌دهد می‌گوید «مهسا» حالا دارد بهتر می‌شود چون شیر مادرش را نمی‌خورد. افسانه شیشه می‌کشد و هرویین. شوهرش می‌گوید خودش هم متادون می‌خورد و ضایعات جمع می‌کند.

«مهسا»ی معتاد را ۱۰ روز در بیمارستان خوابانده‌اند تا ترک کند. «مرجان» و «غلامرضا» هم از‌‌ همان اول معتاد بودند و او آنها را در خانه ترک داده است. «اون موقع جون داشتم، خودم ترک می‌کردم و بعدش بچه‌ها رو ترک می‌دادم ولی الان دیگه جون ندارم مهسا رو ترک بدم. به خاطر همینم مهسا ۱۰ روز بیمارستان بود. بهش مرفین می‌دادن چون وقتی به دنیا اومد حالش خیلی بد بود. بعد بیمارستان از بهزیستی اومدن و بردنش. مهسا دو هفته بهزیستی ساری بود. بعدش رفتیم دادستانی، جز زدیم تا حکم داد بچه رو بدن بهمون.» 

«مریم علی محمدی»، مدیر جمعیت امام علی ساری می‌گوید در‌سال ۹۴، ۲۵۹ زن آسیب دیده و معتاد در محله‌های حاشیه‌ای ساری مانند نوبنیاد و ترک محله شناسایی شده‌اند و از این تعداد، ۳۷ نفر باردارند:   «بر اساس نتایج پژوهش ما ۵۶‌درصد زنان بالای ۱۸‌سال این نمونه آماری نمونه سقط جنین داشته‌اند و ۲۷‌درصد آنها یک بار سقط جنین را تجربه کرده‌اند. ۲۰‌درصد زنان زیر ۱۸‌سال تجربه سقط جنین داشته و ۸۰‌درصد سقط جنین را تجربه نکرده‌اند. از طرف دیگر ۷۹‌درصد همسران زنان معتاد زیر ۱۸‌سال معتادند و از این تعداد ۳۷‌درصد تریاک، ۳. ۱‌درصد کراک، ۳. ۱ الکل، ۲۵‌درصد شیشه، ۴‌درصد کراک و ۹. ۴‌درصد سایر مواد مخدر را مصرف می‌کنند. ۲۵‌درصد همسران زنان معتاد بالای ۱۸‌سال هم اعتیاد نداشته و از ۷۵‌درصدی که معتادند، ۲۵‌درصد از این مردان تریاک، ۲۵‌درصد شیشه و ۲۵‌درصد سایر مواد مخدر را مصرف می‌کنند».«مریم محمودی»، مددکار اجتماعی هم درباره مشکلات زنان معتاد باردار اینطور  می‌گوید: «ما موارد بسیاری را داشته‌ایم که زنان معتاد در محیط‌های آلوده زایمان می‌کنند و بعد از آن، افسردگی شدید آنها باعث شده که مادر مجبور شده نوزادش را بکشد.» 

از نظر او مهم‌ترین مشکل درحال حاضر برای مادران معتاد این است که هیچ کمپی برای حمایت از آنها و نگهداری کودکان معتاد در ایران وجود ندارد: «در زنان معتاد احتمال ابتلا به ایدز و هپاتیت بالاست و وقتی آنها باردار می‌شوند، هیچ جای ویژه‌ای وجود ندارد که به آنان رسیدگی کند. از طرف دیگر بچه‌هایی که از این زنان به دنیا می‌آیند، دچار آسیب‌های زیادی‌اند؛ نداشتن شناسنامه، سوء تغذیه، مشکلات درمانی، انتقال بیماری‌های مادر به کودک مانند ایدز و البته وجود نداشتن مرکز یا کمپی برای نگه داشتن کودکان معتاد و احتمال مرگ نوزادان در دوران جنینی.» «سودابه» و «مریم» و «افسانه» تنها نیستند. محله‌های آنها پر از زنانی است که یا کودکانشان را سقط می‌کنند یا آن‌قدر «شیشه» می‌کشند که هرسال ناخواسته جنین‌های تازه میهمان بدن‌هایشان می‌شود. بیماری‌های مختلف هم برای زنان و مردان این محله‌ها البته به جاست؛ تعداد زیادی از زنان و مردان محله‌های حاشیه‌ای آمل «ایدز» دارند و آمارهای غیررسمی اورژانس اجتماعی ساری از ابتلای ٥٠‌درصد مردان محله «نوبنیاد» ساری خبر می‌دهند. دلالی و خرده‌فروشی مواد و حاملگی و فروش مواد در سرنوشت این زنان و مردان است.

دختران جوان در دام پسران اجاره‌ای

دختران جوان وقتی دو پسر را برای تنبیه پسر مورد علاقه‌شان اجیرکرده بودند، از سوی آنها ربوده شدند.
 
به گزارش جوان، شامگاه چهارشنبه 9 اردیبهشت ماه، دختر جوانی به اداره پلیس رفت و از دو پسر آدم‌ربا شکایت کرد. او گفت: مدتی قبل در پارک با پسری به نام میلاد آشنا شدم. او با چرب‌زبانی به من وعده ازدواج داد و من هم به او اعتماد کردم تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان قدیمی‌ام به من گفت که قصد دارد با پسری به نام میلاد ازدواج کند.
 
وقتی نشانی‌های میلاد را داد، متوجه شدم او پسر مورد علاقه من است. همان لحظه فهمیدم که میلاد من و پروانه را فریب داده است. ما از این موضوع خیلی ناراحت بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم از میلاد انتقام بگیریم.
 
شاکی ادامه داد: من و پروانه چند روز قبل از دو پسر به نام‌های داریوش و رامین خواستیم تا از میلاد انتقام بگیرند که آنها قبول کردند. مطابق نقشه، من وپروانه با میلاد در خیابان قرار ملاقات گذاشتیم. وقتی میلاد سر قرار حاضر شد، رامین و داریوش به او حمله کردند و میلاد را به شدت کتک زدند. پس از این، آنها از من و پروانه خواستند تا سوار خودروی آنها شویم و از محل فرار کنیم. ساعتی داخل خیابان چهار نفری با خودروی داریوش دور زدیم. بعد از آن رامین به طرف خارج از شهر رانندگی کرد. وقتی خواستیم خودرو را نگه دارد، ما را تهدید کردند. التماس‌های ما هم فایده نداشت تا اینکه رامین کنار جاده برای خرید سیگار پیاده شد. ما هم از فرصت استفاده و از مردم درخواست کمک کردیم. داریوش و رامین هم وقتی با این صحنه روبه‌رو شدند، از ترس فرار کردند.
 
با طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پس از چند روز موفق شدند دو متهم را شناسایی و بازداشت کنند. دو متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند. تحقیقات از متهمان به دستور قاضی مدیر روستا ادامه دارد.

کشف گوسفندهای حامل مواد مخدر در مرز

به گزارش خبرنگار مهر، سردار علی مویدی در حاشیه نشست تخصصی روسای پلیس مواد مخدر کشور با تشریح راه‌های گوناگون ورود مواد مخدر به کشور افزود: یکی از راه‌های ورود مواد مخدر چه از مرزها و چه در زندان‌ها بلعیدن مواد مخدر است.

وی گفت: افراد مختلف مترسد کوچک‌ترین فرصت هستند تا به خواسته‌هایی که دارند برسند از این رو حتی با به خطر انداختن سلامت جسمی خود اقدام به قاچاق مواد مخدر از راه بلعیدن می‌کنند که این روش مخاطرات زیادی را برای فرد قاچاق‌بر به همراه دارد.

سردار مویدی با اعلام اینکه در حال حاضر در داخل فرودگاه‌ها و مبادی ورودی کشور دستگاه‌هایی وجود دارد که در خصوص بلع مواد مخدر هشدارهای لازم را ارائه می‌دهد، افزود: متاسفانه به دلیل تحریم‌ها نمی‌توانیم از تجهیزات به روز برای مقابله با سوداگرانی که اقدام به بلع مواد مخدر می‌کنند برخورد کنیم.

وی با اعلام اینکه بحث استفاده از این دستگاه‌ها و تجهیزات در زندان به عهده مسئولین زندان‌های کشور است افزود: در هر حال بحث مواد مخدر یک بحث فراملی است که برای کنترل آن احتیاج به همکاری بین‌بخشی همه دستگاه‌ها داریم.

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اینکه مواد مخدر به صورت علنی از مرزهای شرقی وارد کشور می‌شوند نیز گفت: خوشبختانه اقدامات موثری برای انسداد مرزها صورت گرفته است که باعث شده ما شاهد کاهش ورود مواد مخدر در کشور باشیم اما به دلیل تقاضای بالایی که این مواد در دنیا دارد مجرمین تلاش می‌کنند به شیوه‌های متعدد مواد مخدر را از کشورهای تولیدکننده انتقال دهند تا جایی که هر روز یک شیوه جدید و یک مسیر جدید از سوی سوداگران مرگ شناسایی و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.

سردار مویدی با تشریح آخرین روش های قاچاق مواد مخدر به مرزهای کشور، افزود: در دو هفته گذشته نیروهای مرزبانی متوجه حضور گله‌ای گوسفند سرگردان در حاشیه نقطه صفر مرزی بودند با جمع‌آوری این گوسفندان و انتقال آنها به پاسگاه مرزی در بررسی‌های کاوشگرانه مشخص شد سوداگران مرگ در پوشش این گله گوسفند اقدام به قاچاق مواد مخدر می‌کردند که خوشبختانه هوشیاری ماموران مرزبانی آنها را در اجرای نقشه خود ناکام گذاشت.

وی در مورد تشدید مجازات سوداگران مرگ و قاچاقچیان هم گفت: یکی از خواسته‌های بزرگ پلیس مبارزه با مواد مخدر از قانونگذار این است که با افزایش و تشدید مجازات قاچاقچیان امنیت ملی، امنیت جامعه و سلامت جامعه را افزایش دهند.

مردی که زنش را وادار به تن فروشی می کرد!

ساعت ١٠:٤٥ صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده عباس و مهتاب، متهمان قتل فجیع اصغر ٦٧ ساله با حضور خانواده مقتول در شعبه ٧١ دادگاه کیفری استان تهران کلید خورد.

در این پرونده، عباس که همسرش مهتاب را مجبور به تن فروشی کرده و به ازای آن پول می‌گرفت متهم است که سه سال پیش و در شب حادثه، به دلیل اختلافات مالی با مقتول، با فشار دادن طناب به دور گردنش او را خفه کرده و به قتل رسانده است. همسر او مهتاب نیز که در شب حادثه با اطلاع عباس، در خانه خودشان با مقتول تنها بود، به اتهام زنا و مشارکت در قتل از زندان به دادگاه آورده شده بود.

با آغاز جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست، مهتاب به جایگاه احضار شد. مامور همراه دستبندش را باز کرد. مهتاب چادرش را جمع و جور کرد و پشت جایگاه ایستاد. در لحن صدا و لرزش دست‌هایش دیده می‌شد که هنوز تصویر آن شب برایش تازگی دارد؛ همان شبی که اصغر را کشتند، جسدش را مثله کردند و به آتش کشیدند.

 او از اتهام زنا شروع کرد و گفت: «من اتهام زنا را قبول ندارم اما بعضی وقت‌ها عباس من را مجبور می‌کرد که برای پول این کار را انجام دهم. اصغر از آشنایان دور ما است. شب حادثه اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همه‌چیز را می‌دانست. بعد از یک ساعت عباس به خانه آمد. نمی‌دانم چه شد که ناگهان با هم دعوای‌شان شد. عباس یک لیوان وایتکس که روی طاقچه بود را برداشت و ریخت روی صورت اصغر. درگیری بالا گرفته بود.

من هم که ترسیده بودم یک چاقو را برداشتم و به پهلوی مقتول زدم. او روی زمین افتاد اما هنوز زنده بود. عباس طنابی را که با خود آورده بود دور گردن اصغر پیچید و فشار داد. بعد رو فرشی را هم روی دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد.»

 اما داستان این قتل هنوز ادامه دارد. آنها جسد اصغر را به حمام بردند و مثله کردند.  مهتاب ادامه داد: «بعد از آن عباس جسد را به حمام برد و تکه تکه کرد. درون چند نایلون سیاه کیسه زباله ریخت. کیسه‌ها را در ماشین مقتول گذاشت و به جاده ورامین رفتیم. آنجا با بنزین کیسه‌ها را آتش زدیم و برگشتیم.» فرزندان مقتول مدام روی صندلی‌های‌شان جابه‌جا می‌شدند. تصویر کشته شدن، مثله شدن و سوزانده شدن پدرشان جلوی چشم‌شان ویراژ می‌رفت اما آنها یک چیز را فراموش کرده بودند؛ مقتول پیش از این با مهتاب ارتباط نامشروع داشت و در ازای آن به عباس پول می‌داد؛ موضوعی که وقتی رییس دادگاه بر آن تاکید کرد، آنها سکوت کردند.

بعد از مهتاب، عباس که در جریان بازجویی‌ها و در دادگاه قبلی، به قتل اصغر اعتراف کرده بود در این جلسه اظهارات قبلی خود را پس گرفت و همسرش را عامل اصلی قتل معرفی کرد. او در جایگاه ایستاد. صورتش مثل گچ سفید شده بود. متهم ردیف اول پرونده درباره روز حادثه گفت: «زن من وقتی می‌گوید که من او را مجبور به تن فروشی می‌کردم، باید برود بمیرد. من فقط می‌دانم که مقتول با خانم من حساب و کتاب داشت اما رابطه‌شان پدر و دختری بود. یعنی من این‌طور فکر می‌کردم» اما خانواده مقتول هم «رابطه پدر و دختری اصغر و مهتاب را باور نداشتند.»

عباس ادامه داد: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادر خانم من دعوایش شده بود و پای من هم وسط آمد. بعد از آن دیگر او را ندیدم تا شب حادثه وقتی به خانه رفتم دیدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم وگرنه زنگ می‌زدم و می‌گفتم که این کار را نکند. آنجا با هم درگیر شدیم. من یک لیوان وایتکس که روی طاقچه بود را برداشتم و روی صورتش ریختم که ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوی اصغر زد. او روی زمین افتاد اما وقتی من روفرشی را روی صورتش گرفته بودم جان نداشت.»

عباس هیچ حرفی از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابی که در بازجویی‌ها به خرید آن قبل از ارتکاب به قتل اعتراف کرده بود. او ادامه داد: «بعد از اینکه دیدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعریف کردم. آنها که آمدند گفتند باید جسد را مثله کنیم تا بتوانیم از خانه بیرون ببریم. من رفتم کارتن بخرم که اعضای بدن اصغر را درون آن بیندازیم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله کردند. اعضای بدن را درون کارتن و کیسه‌های زباله ریختیم. با ماشین مقتول به جاده ورامین رفتیم. آنها گفتند که نباید هیچ اثری باقی بماند. برای همین کیسه‌ها را هم آتش زدیم و برگشتیم. » با ثبت حرف‌های دو متهم، آنها برای آخرین دفاع دوباره پشت جایگاه ایستادند اما هرکدام قتل را به دیگری نسبت دادند و سرجای‌شان نشستند.

اعتیاد به الکل هم خانمان‌سوز است!

وقتی کلمه «اعتیاد» را می‌شنویم اغلب به یاد مواد مخدر یا محرک مثل تریاک، حشیش، شیشه و ... می‌افتیم در حالی که اعتیاد از هر نوع دیگری هم که باشد می‌تواند خطرناک و خانمان‌سوز شود. یکی از شایع‌ترین انواع اعتیاد بعد از مواد مخدر و محرک، اعتیاد به الکل است. مصرف الکل می‌تواند به تدریج کبد، کلیه و سایر ارگان‌های بدن را از کار بیندازد و در نهایت جان فرد را بگیرد. اگرچه تعداد معتادان به الکل در ایران به دلیل اعتقادات و باورهای مذهبی و فرهنگی اندک است اما باز هم نمی‌توان از این موضوع چشم‌پوشی کرد بنابراین وزارت بهداشت برای اولین‌بار کلینیکی دانشگاهی و دولتی به سرپرستی دکتر محمدرضا سرگلزایی در مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران راه‌اندازی کرده است. در این گزارش با خصوصیات معتادان به الکل و خدماتی که این مرکز به آنها ارائه می‌کند، آشنا می‌شوید.  

 

رتبه مصرف در ایران بالا نیست اما ...

همان‌طور که برای ترک مصرف تریاک، هروئین، شیشه (مت‌آمفتامین) و ... نیاز به مراکز درمان اعتیاد وجود دارد، مرکزی هم باید برای درمان معتادان به الکل در نظر گرفته شود. مصرف آن علاوه بر باورهای مذهبی و اعتقادی منع‌قانونی نیز دارد به همین دلیل است که تاسیس کلینیک الکل تا به حال به تاخیر افتاده است. در واقع با تحقیقاتی که وزارت بهداشت در رابطه با پیمایش مصرف الکل انجام داده مشخص شده اعتیاد به الکل قابل تامل است. البته در درجه‌بندی‌های جهانی، تعداد مصرف‌کنندگان الکل در ایران بالا نیست، یعنی رتبه کشور ما در مصرف الکل شاید حدود صدم باشد اما در رابطه با حجم مصرف الکل نسبت به جمعیت‌مان رتبه زیر 10 را در  دنیا داریم. به عبارتی دیگر  تعداد افراد الکلی در ایران کم است اما در عین حال همان تعداد کم مصرف‌شان بسیار زیاد است بنابراین تاسیس کلینیک ترک اعتیاد به الکل و آموزش پزشکان در این زمینه ضروری است. به این ترتیب در تاریخ 6 مرداد 1393، این کلینیک آموزشی دانشگاهی در مرکز ملی مطالعات اعتیاد راه‌اندازی شد.

 

چه کسی معتاد به الکل محسوب می‌شود؟

حال شاید این سؤال برای‌تان پیش آمده باشد که چه کسی معتاد به الکل محسوب می‌شود؟ در واقع هر زمان که میزان مصرف الکل به حدی برسد که برای فرد هزینه ایجاد کند می‌گوییم دچار اعتیاد شده است. این هزینه می‌تواند جسمانی باشد؛ برای مثال فردی را تصور کنید که به خاطر مصرف الکل تصادف کرده و دچار جراحت شده یا دچار کبد چرب شده یا سوء‌تغذیه ناشی از مصرف الکل پیدا کرده اما همچنان به مصرف الکل ادامه می‌دهد یا اینکه ممکن است هزینه روانی باشد، برای مثال فرد به دلیل مصرف الکل مرتب توسط دیگران سرزنش می‌شود یا با مصرف الکل پرخاشگر می‌شود. علاوه بر اینها، اعتیاد به الکل می‌تواند هزینه‌های اجتماعی هم همراه داشته باشد، برای مثال ممکن است فرد دیگر نتواند به موقع سرکار برود یا در قرار ملاقات‌هایش حاضر شود یا اینکه مرتب درگیری قانونی پیدا می‌کند یا آنقدر حالش بد می‌شود که مجبور شود صبح‌ها قبل از هر کاری الکل مصرف کند. همچنین اگر احساس اجبار به نوشیدن داشته باشد صددرصد نیاز به درمان خواهد داشت.  

 

این کلینیک چه خدماتی ارائه می‌دهد؟

در این کلینیک هر خدمتی که به معتادان مواد مخدر و محرک ارائه می‌شود در اختیار معتادان به الکل نیز قرار می‌گیرد. الکل ماده‌ای است که مصرف آن به بخش‌های زیادی از بدن آسیب می‌رساند؛ برای مثال می‌تواند باعث بیماری‌های کبد، پانکراس یا لوزالمعده، مشکلات عروقی، سکته قلبی و مغزی، بیماری‌های گوارشی، سوء تغذیه و ... شود بنابراین اولین خدمتی که به این بیماران ارائه می‌شود، بررسی پزشکی و طبی است تا اگر مشکلاتی از این قبیل در بدن‌شان وجود داشته باشد از پیشرفت آنها جلوگیری شود.

 

ترک ناگهانی الکل و خطر مرگ!

کسانی که وابسته به الکل می‌شوند و به صورت روزمره الکل می‌نوشند، برای ترک آن باید حتما دارو مصرف کنند. در واقع ترک ناگهانی الکل برای این افراد می‌تواند خطرناک باشد و باعث تشنج، توهم و حتی مرگ شود. علاوه بر این، فرد باید هم‌زمان با مصرف دارو تحت روان‌درمانی هم قرار بگیرد. در حال حاضر روان‌درمانی در این کلینیک فقط در جلسات خصوصی انجام می‌شود اما وقتی تعداد مراجعان افزایش پیدا کند، جلسات گروهی روان‌درمانی نیز در کنار جلسات خصوصی برگزار خواهد شد.

 

در چه شرایطی بیمار بستری می‌شود؟

بعضی از معتادان به الکل حتی ممکن است نیاز به بستری شدن داشته باشند چراکه الکل تاثیر خیلی بدی روی بدن می‌گذارد. برای مثال بیماری که زمینه تشنج و صرع دارد اگر بخواهد مصرف الکل را ترک کند، ممکن است تشنج‌های زمینه‌ای‌اش بیشتر شود بنابراین در معرض خطر است و باید تحت نظر پزشک و پرستار الکل را ترک کند. در این کلینیک، خدمات بستری ارائه نمی‌شود و درمان فقط به صورت سرپایی است اما اگر فرد نیاز به بستری داشته باشد به بیمارستان‌هایی ارجاع داده می‌شود که بخش سم‌شناسی یا بخش روانپزشکی دارند.

 

هزینه‌های این کلینیک چقدر است؟

کلینیک ترک اعتیاد به الکل به تازگی تاسیس شده است؛ تاکنون 4 مراجع داشته‌ایم که همگی آقا و در سنین 30 تا 50 سال بوده‌اند. در حال حاضر نیز برای هر نوبت مراجعه به روانپزشک ویزیت با نرخ دولتی 20 هزار تومان دریافت می‌شود. در آینده هم با افزایش خدمات و تشکیل جلسات گروهی، هزینه آنها مانند سایر خدماتی خواهد بود که به بیماران غیر الکلی داده می‌شود؛ از جمله:

- گروه‌درمانی ماهانه 65 هزار تومان

- مشاوره روانشناسی ماهانه 130 هزار تومان

- ویزیت روانپزشکی یک جلسه 20 هزار تومان

- ویزیت پزشک یک جلسه 15 هزار تومان

- ویزیت کلینیک سلامت جنسی یک جلسه 20 هزار تومان

- مشاوره یک جلسه 15 هزار تومان

- زوج‌درمانی و کلینیک سلامت جنسی یک دوره 100 هزار تومان

 

اعتیاد؛ شایع‌ترین اختلال روانپزشکی مردها

اعتیاد جزء اختلالات روانپزشکی محسوب می‌شود. جالب است بدانید شایع‌ترین اختلال روانپزشکی میان مردها در تمام دنیا اعتیاد است. حال این اعتیاد برحسب مسائل جغرافیایی و فرهنگی می‌تواند شکل‌های متفاوتی داشته باشد. برای مثال از آنجایی که بزرگ‌ترین کشتزارهای تریاک دنیا در همسایگی کشور ما یعنی در کشور افغانستان قرار دارند، بالطبع ایران بزرگ‌ترین مصرف‌کننده تریاک دنیاست درحالی که  چون کوکائین در کلمبیا کشت می‌شود آن منطقه  و برخی از کشورهای اطرافش به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده کوکائین در جهان شناخته می‌شوند. در فرانسه هم که کشتزارهای بزرگ انگور وجود دارد و 10درصد نیروی کار در صنایع تولید و توزیع الکل هستند، 10 درصد مرگ و میر به دلیل عوارض مصرف الکل گزارش شده است.

 

این کلینیک هر دوشنبه فعال است

کلینیک آموزشی ترک اعتیاد به الکل مرکز ملی مطالعات اعتیاد دوشنبه هر هفته فعال است و طی آن تمام خدمات مشاوره‌ای شامل مشاوره فردی، مددکاری، گروه درمانی و خانواده‌درمانی که برای مراجعان وابسته به سایر مواد ارائه می‌شود در اختیار مراجعان الکل نیز قرار می‌گیرد. دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک که همراه یک رزیدنت، مداخلات درمانی مورد نیاز را برای مراجعان به کلینیک انجام می‌دهد، درخصوص سابقه مراکز ترک اعتیاد به الکل در ایران گفت:‌ چندی پیش با توجه به بالا رفتن مصرف الکل در ایران و افزایش شدت وابستگی به آن، وزارت بهداشت به چند کلینیک خصوصی اجازه پذیرش و انجام مداخلات درمانی برای بیماران معتاد به الکل را داد اما این اولین‌بار است که مرکزی دولتی، خدمات ترک الکل را به مراجعان خود ارائه می‌دهد.

 

ترک الکل از ترک مواد سخت‌تر است!

بررسی‌های انجام شده درخصوص شیوع مصرف الکل و اعتیاد به آن در ایران و عدم وجود تیم درمانی متخصص و کارآمد جهت ارائه خدمات مناسب به این افراد، موجب شد کلینیک ترک اعتیاد به الکل INCASبا هدف آموزش متخصصان و بالا بردن مهارت درمانی پزشکان و رزیدنت‌ها راه‌اندازی شود. وابستگی به الکل به دو دسته جسمانی و روانی تقسیم می‌شود.  آسیب‌های جسمانی الکل در مقایسه با مواد افیونی بسیار شدیدتر است که از جمله آنها می‌توان به آسیب‌های قلبی و عروقی، کلیه و بالا رفتن فشار خون اشاره کرد. بعضی از آسیب‌های جسمی در الکل نیز غیرقابل برگشت هستند. در مادران باردار هم ممکن است جنین را دچار سندرم الکلی کند. از علائم وابستگی روانی الکل می‌توان به پرخاشگری و خشونت اشاره کرد.

وابستگی‌های روانی الکل باعث بروز ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شوند طوری که در بعضی از کشورهای دنیا از جمله فرانسه و آمریکا، عامل مهمی در خشونت‌های خیابانی و قتل به شمار می‌رود. همچنین رانندگی در حالت مستی، عامل 10 درصد تصادفات مرگبار در فرانسه است. در بعضی از کشورها نیز تخت‌های زیادی در بیمارستان به علت سوانح و تصادفات ناشی از مصرف الکل اشغال می‌شوند. نکته مهم دیگر در مورد وابستگی به الکل این است که ترک آن به نسبت مواد افیونی سخت‌تر است. فردی که اعتیاد به مواد افیونی دارد درصورتی که نتواند ماده مصرفی خود را تهیه کند، بدون نیاز به مصرف داروی دیگری می‌تواند علائم محرومیت را تحمل کند اما در ترک الکل، اگر درمان دارویی جایگزین مناسبی برای آن در نظر گرفته نشود، فرد ممکن است به علت بروز تشنج‌های دائمی و قرار گرفتن در وضعیت ناهوشیار، جان خود را از دست دهد.

 

این افراد در ترک الکل موفق‌ترند!

در حال حاضر نه برای ترک مواد مخدر و نه برای ترک الکل توصیه نمی‌شود فرد به تدریج مصرف خود را کنار بگذارد بلکه با وجود داروهای مناسب می‌تواند مصرف الکل یا مواد را کاملا قطع کرده و آن را با دارو جایگزین کند. معمولا کسانی که به تدریج مصرف را کم می‌کنند در ترک ناموفق هستند بنابراین فرد باید یک زمان را برای خداحافظی تعیین و مصرف را کاملا قطع کند و وارد فضای درمان شود.

 

دارودرمانی به تنهایی کافی نیست!

بسته به شرایط جسمانی و روحی بیمار در دوران ترک الکل داروهای مختلفی تجویز می‌شود. برای مثال جهت جلوگیری از تشنج، داروهای ضدتشنج مثل کاربامازپین یا گاباپنتین تجویز می‌شود، برای جلوگیری از بی‌قراری داروهای کنترل کننده سیستم سمپاتیک مثل پروپرانولول داده می‌شود و برای کنترل ولع مصرف یا وسوسه داروهایی مثل نالترکسون یا زولوفت تجویز می‌شود. درمان دارویی برای رفع علائم جسمانی باید تا زمانی ادامه پیدا کند که علائم وجود دارد اما درمان مسائل روانشناختی خیلی طولانی‌تر است. برای مثال درمان دارویی جهت رفع علائم جسمانی ترک، شاید حدود دو تا سه هفته طول بکشد اما درمان دارویی برای رفع ولع مصرف و مشکلات روانی زمینه‌ای مثل افسردگی ممکن است ماه‌ها به طول بینجامد. روان‌درمانی نیز باید برای طولانی‌مدت و حدودا شش‌ماه ادامه پیدا کند. در واقع هرچه این جلسات بیشتر ادامه داشته باشند، تاثیرشان هم بیشتر خواهد بود.

 

ترک جسمانی فقط قدم اول است!

ترک جسمانی، قدم اول است. بعد از طی این مرحله علائمی چون لرزش دست، بی‌خوابی، اضطراب و ... ممکن است رفع شوند اما ترک الکل فقط شامل این موارد نمی‌شود بلکه باید علائم روانی و اجتماعی آن نیز برطرف شود. به عبارتی تیپ شخصیتی و الگوی رفتاری فرد دیگر نباید معتادگونه باشد. همچنین نباید دغدغه مصرف الکل و درگیری ذهنی و ولع داشته باشد و باید در گروه‌های اجتماعی متفاوتی نسبت به گذشته شرکت کند. اگر فردی بگوید ترک کرده‌ام اما هنوز دوستانی داشته باشد که مصرف‌کننده الکل باشند از نظر ما عضو باشگاه معتادان است و کاملا ترک نکرده است. همان‌طور که گفته شد، ترک روانی و اجتماعی زمان طولانی‌تری لازم دارد؛ خیلی از افراد هستند که برای مثال 10 سال است الکل مصرف نکرده‌اند اما از نظر خودشان باید هنوز تحت درمان باشند. در واقع آنها معتقدند ویژگی‌هایی درون‌شان وجود دارد که اگر به حال خود رها شوند دوباره به نقطه صفر برمی‌گردند، بنابراین ترجیح می‌دهند عضو جلسات گروه‌درمانی یا عضو باشگاه نه گفتن به الکل باشند و روان‌درمانی خود را  ادامه دهند.

5 ماده مغذی ضد آلرژی را بشناسید

می‌دانید که غذاهایی که می‌خورید می‌تواند باعث ظاهر شاداب و درخشان شما شود و نیز بر قدرت‌تان هنگام انجام تمرینات جسمی بیفزاید، اما آیا می‌دانید که غذاهای معینی می‌توانند به شما در مهار آلرژی‌های فصلی کمک کنند؟

در اینجا به چند ماده مغذی می‌پردازیم که که هنگامی که دچار عطسه، خارش چشم‌ها و گلودرد ناشی از آلرژی شده‌اید، می‌تواند به شما یاری برسانند:

۱- منیزیم: این ماده معدنی به گشودگی راه‌های هوایی شما کمک می‌کند. شما می‌توانید ۲۰۰ میلی‌گرم از آن از طریق مکمل‌ها یا غذاهای غنی از منیزیم ماند اسفناج، کلم برگ، کلم بروکلی و گل‌کلم دریافت کنید.

۲- پروبیوتیک‌ها: روده شما ارتباط نزدیکی با دستگاه ایمنی شما دارد، به این ترتیب غذاهای مشابهی ممکن است هم برای دستگاه گوارش شما و هم سینوس‌های شما خوب باشند. مصرف پروبیوتیک‌ها ایده خوبی است، اما نشان داده شده است غذاهای تخمیرشده، میسو (خمیر سویا و غلات تخمیرشده)، تمپه (آمیزه خمیر سویا و قارچ)، ماست یونانی کم چرب، و کفیر نیز به تخفیف آلرژی کمک می‌کنند.

۳- ویتامین C: معمول است که هنگام سرماخوردگی دست به دامان مرکبات شویم، اما ویتامین C ممکن است به بهبود گرفتگی و آبریزش بینی، خارش چشم‌های ناشی از آلرژی فصلی هم کمک می‌کند. هنگامی که شما به آلرژی مبتلا هستید، میزان هیستامین بدن‌تان بالا است. ویتامین C موجود در مرکباتی مانند پرتقال، گوجه فرنگی و نخود می‌تواند به کاهش آزادی هیستامین کمک کند و باعث فروکش سریع‌تر آلرژی شما شود.

۴- بیوفلاوونوئیدها: به کلم بروکسل (کلم فندقی)، سیر و چای سبز روی بیاورید. این آنتی‌اکسیدان‌های با اساس گیاهی که در این غذاها وجود دارند، به کاهش میزان تولید هیستامین در بدن شما کمک می‌کنند.

۵- کرستین: این ماده مغذی که یک فلاوونوئید آنتی‌اکسیدان است، با اثرات ضدالتهابی‌اش به مهار بخشی از دستگاه ایمنی شما که باعث آلرژی می‌شود، کمک می‌کند و میزان تولید هیستامین را کاهش می‌دهد. این ماده در سیب، پیاز، جوی دو سر و مریم گلی یافت می‌شود.

تب مالت همین نزدیکی است!

ب مالت»؛این عنوان جدید‌ترین پرونده حوزه سلامت کشور است. اگر چه کارشناسان هشدارهای‌شان را به آرامی مطرح می‌کنند تا موجب نگرانی مردم نشود اما انگار زنگ خطر‌ها در این مورد به صدا درآمده است.

نایب‌رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از شیوع تب مالت در کشور خبر می‌دهد و معتقد است که سازمان دامپزشکی و وزارت جهادکشاورزی در این زمینه کوتاهی کرده‌اند و هیچ کوتاهی پذیرفتنی نیست اما رئیس سازمان دامپزشکی، می‌گوید که با امکانات کم، خوب عمل کرده‌ایم و هیچ کوتاهی در میان نیست.حالا پرونده تب مالت باز شده و البته مثل بسیاری از مشکلات دیگر در حوزه سلامت، باز هم معضل اصلی نبودن متولی واحد است. نایب‌رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی می‌گوید:«سازمان دامپزشکی در زمینه کنترل و مبارزه با تب مالت کوتاهی کرده است و باید جوابگو باشد. چرا باید وقتی یک بیماری قابل پیشگیری است و می‌توان با واکسیناسیون، جلوی شیوع آن را گرفت، بیماری در کمین مردم باشد؟ هیچ قصوری در این زمینه پذیرفتنی نیست. غذای مصرفی مردم باید بهداشتی باشد.»

دکتر عبدالرحمان رستمیان با اعلام اینکه براساس اطلاعاتی که به من داده شده است تب مالت در کشور شیوع یافته و وزارت جهاد باید در این زمینه پاسخگو باشد، می‌گوید:«به همین دلیل از وزیر جهادکشاورزی دعوت کرده‌ایم به کمیسیون بهداشت مجلس بیایند و پاسخگو باشند. باید گزارشی در مورد نحوه واکسیناسیون دام‌ها به کمیسیون بهداشت ارائه کنند.علاوه براین، درزمینه واردات بی‌رویه گوشت و استفاده از سموم کشاورزی در میوه‌ها هم از ایشان سؤال خواهیم کرد ودرصورت قانع نشدن نمایندگان آن را به صحن خواهیم کشاند.نظارت بر مواد غذایی جزو اولویت‌های امسال کمیسیون بهداشت مجلس به شمار می‌رود و باید وظایفی که در برنامه پنجم توسعه برای وزارتخانه‌های جهادکشاورزی و بهداشت و درمان دیده شده مورد توجه واقع شود.» حالا که شما این گزارش را می‌خوانید احتمالا رئیس سازمان نظام پزشکی در جلسه‌ای با اعضای کمیسیون بهداشت شرکت کرده تا توضیح بدهد ماجرای شیوع دوباره تب مالت در ایران چیست.

 

واکسیناسیونی که نیست

دکتر علی اکبر سیاری، معاون وزیر بهداشت ریشه شیوع تب‌مالت را چنین توضیح می‌هد:«به‌دلیل آنکه راه انتقال تب مالت از طریق دام به انسان است حتما باید دام‌ها واکسینه شوند و این در حالی است که واکسیناسیون انجام نمی‌شود. تا زمانی که واکسیناسیون انجام نشود، مشکل به قوت خود باقی است و جای نگرانی هم وجود دارد و مسئولیت تب مالت در کشور بر عهده دامپزشکی است.» اما رئیس سازمان دامپزشکی کشور با بیان اینکه نخستین قدم برای کنترل تب مالت در کشور، پوشش واکسیناسیون دام‌های واجد شرایط است، می‌گوید:بالغ بر 30میلیون واکسیناسیون، برای مبارزه با تب مالت انجام شده که این میزان، حدود 7تا 10درصد از برنامه پیش‌بینی شده بیشتر است.

دکتر مهدی خلج با اشاره به اینکه در زمینه پیشگیری از تب مالت، با وجود کمبود امکانات کار خودمان را انجام داده‌ایم اما برای کنترل بهینه با موانعی مواجه هستیم، می‌گوید:« پیشگیری از تب مالت و کنترل آن، منابع مالی و نیروی انسانی و امکانات می‌خواهد.برای توسعه پوشش واکسیناسیون دام‌ها در سال جدید هم قرار شده اگر در واکسیناسیون دام مشکل داشتیم حدود 2 میلیون واکسن از خارج وارد کنیم.» دکتر خلج، آمار شیوع تب مالت در دام‌ها‌یی که تحت پوشش سازمان دامپزشکی است را 8در هزار اعلام می‌کند و می‌گوید:«با توجه به اینکه این میزان شیوع در بین 950هزار راس دام گزارش شده، این میزان شیوع بالا نیست. ابتدای سال گذشته نامه‌ای به وزیر بهداشت نوشتیم و از ایشان تقاضا کردیم که بخشی از اعتبارات حوزه سلامت را به سازمان دامپزشکی بدهند تا ما بتوانیم در پیشگیری از آن استفاده کنیم که تا الان هنوز اتفاق مثبتی انجام نشده است. در گذشته‌های دور، هرگاه برای کنترل تب مالت، نیاز به امکانات داشتیم وزارت بهداشت کمک‌های خوبی می‌کرد. حتی تعدادی از ماشین‌های شبکه‌های بهداشتی را در اختیار دامپزشکی قرار می‌داد اما هم‌اکنون این همکاری‌ها وجود ندارد که البته به‌دلیل آن است که وزارت بهداشت هم با کمبود امکانات مواجه است.» رئیس سازمان دامپزشکی واکسیناسیون، شناسایی دام‌های آلوده و حذف کشتار آنها را مسیرهای مبارزه با تب مالت معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد:«‌در کنار اینها آموزش عمومی برای همه مردم و به‌ویژه روستائیان و دامداران ضروری است و وزارت بهداشت در این زمینه باید به‌طور جدی اقدام کند.ما هم برای جلوگیری از عرضه شیر فله و فرآورده‌های دامی غیرپاستوریزه و فله به تمام استانداری‌ها در سراسر کشور بخشنامه کرده‌ایم. سال گذشته بالغ بر 2 میلیون و 250هزار بازدید از مراکز کشتار داشتیم و هزار تن فرآورده‌های خوراکی آلوده را از مصرف انسانی حذف کردیم.» دکتر خلج معتقد است که باید برای کنترل و مبارزه با تب مالت همکاری بین بخشی بین وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی بیشتر شود.

 

تبی که همیشه هست

اما شیوع تب مالت در کشور چقدر است؟ دکتر محمود نبوی، معاون مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر‌دار وزارت بهداشت می‌گوید:« به‌دلیل آنکه بیماری تب مالت یک بیماری بومی در کشور است همیشه هست و ریشه کنی آن امکان‌پذیر نیست. حداکثر شیوع تب مالت در ایران، در سال 1360گزارش شد که 90هزار مورد به تب مالت مبتلا شدند. در حدود سال‌های 88و 89میزان ابتلا کاهش یافت و به حدود 12هزار مورد در سال رسید.در چند سال اخیر به‌دلیل تحریم‌ها، بین 12تا 16هزار مورد ابتلا به تب مالت گزارش شد و در سال 93، شیوع تب مالت به میزان 18هزار مبتلا در سال رسید که چون نسبت به سال‌های قبل دوباره افزایش داشته، نگرانی ایجاد کرده است.»

همزمان رئیس اداره بیماری‌های قابل انتقال بین انسان و حیوان وزارت بهداشت نیز از افزایش 50درصدی موارد ابتلا به تب‌مالت از سال 89تا سال 92خبر می‌دهد و می‌گوید: براساس برآوردها، امسال این آمار از مرز 20هزار مورد هم گذشت. به گزارش ایرنا، دکتر محمدرضا شیرزادی با تأکید بر اینکه موارد ابتلا به تب‌مالت در کشور افزایش قابل توجهی داشته است، توضیح می‌دهد: علت اصلی این افزایش این است که نتوانسته‌ایم بیماری را در دام‌ها کنترل کنیم و از سوی دیگر نیز اقبال مردم به مصرف فرآورده‌های لبنی غیرپاستوریزه مانند شیر فله‌ای بیشتر شده است. فرآورده‌های لبنی فله‌ای تحت نظارت‌های بهداشتی قرار ندارد بنابر این احتمال آلودگی آن نیز زیاد است. مردم باید بپذیرند که از مصرف فرآورده‌های لبنی غیرپاستوریزه به‌طور جدی خودداری کنند. به گفته وی 70درصد موارد ابتلا به تب مالت در روستاها و به‌دلیل تماس مستقیم با دام و 25درصد موارد ابتلا نیز در مناطق شهری و به‌طور عمده به‌دلیل مصرف فرآورده‌های لبنی غیرپاستوریزه اتفاق می‌افتد. اینکه شهرنشین‌ها لبنیات فله مصرف کنند یا خیر در اختیار خودشان است اما در روستاها و دامداری‌ها نمی‌شود مانع تماس انسان و دام شد.باید منتظر ماند و دید کمیسیون بهداشت مجلس که برای حل این مشکل پیشقدم شده، چه تصمیمی خواهد گرفت؟

 

تب مالت چه نشانه‌هایی دارد؟

تب مالت نوعی باکتری عفونی است که از حیوان به انسان و بیشتر از طریق شیر، پنیر و سایر لبنیات غیرپاستوریزه منتقل می‌شود. علائم تب مالت می‌تواند شامل تب، درد مفاصل و خستگی باشد. علائم و نشانه‌های تب مالت مشابه آنفلوآنزاست و شامل تب، لرز، تعریق، ضعف، خستگی، درد کمر، مفاصل و عضلات و سردرد می‌شود. این علائم پس از چند هفته تا چند‌ماه از بین رفته و مجدداً برمی‌گردد. در برخی افراد، تب مالت می‌تواند مزمن باشد و علائم آن تا چند سال حتی پس از درمان پایدار باقی بماند.

 

تجاوز به عنف این بار در پارک چیتگر

دو دختر جوان شاکیان ٢ پرونده جداگانه‌ای هستند که با موضوع تجاوز به عنف و آدم‌ربایی در دادسرای جنایی تهران مورد رسیدگی قرار گرفت.دریکی از این پرونده‌ها، دختری دانشجو مورد تعرض ٢ مرد قرار گرفت و در پرونده دیگر دختر ١٦ ساله ربوده شد.

آزار و اذیت در پارک چیتگر

راننده آمبولانس و دوستش نقشه شیطانی را به اجرا گذاشتند. این ٢ مرد که متهم به آزار و  اذیت دختری دانشجو در پارک چیتگر هستند، صبح روز سه‌شنبه در مقابل قاضی «سعید احمد بیگی» بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران اعترافات عجیبی داشتند.

دختر دانشجو و نامزدش وقتی برای تفریح به پارک چیتگر رفتند، هرگز تصور نمی‌کردند سرنوشتی شوم در کمین‌شان است.

 ٢٩ بهمن ماه‌سال گذشته بود، عقربه‌ها ساعت ٣٠:  ٠٩  شب را نشان می‌داد که دختر و پسری در انتهای پارک چیتگر درحال قدم زدن بودند. غافل از این‌که ٢ مرد ناشناس از لابه‌لای درختان پارک آنها را تحت نظر گرفته، به راه رفتن‌شان ادامه می‌دادند.

چند دقیقه بعد پسر جوان برای رفتن به سرویس بهداشتی نامزدش را تنها گذاشت و این فرصت، آغازی برای اجرای سناریوی هولناک ٢ مرد ناشناس بود. دختر جوان درحالی‌که پشت درخت‌های پارک چیتگر در انتظار نامزدش ایستاده بود سایه مرد میانسالی را که به سمتش نزدیک می‌شد، احساس کرد.

مرد مرموز از دخترک پرسید: « این‌جا چه می‌کنی؟» دختر وحشت‌زده درحالی‌که در تاریکی پارک جنگلی چشم به راه بازگشت نامزدش بود، گفت: «برای ورزش با نامزدم به این‌جا آمده‌ام.»

مرد ناشناس درحالی‌که خودش را مامور نیروی انتظامی معرفی می‌کرد از دخترک خواست برای روشن شدن این موضوع باید با او همراه شود. همزمان با این ماجرا، نفر دوم این سناریو از پیش طراحی‌شده، از راه رسید.

همدست مرد میانسال در تاریکی جنگل چیتگر از طریق علامت‌هایی که دوستش با نور موبایل به او نشان می‌داد بلافاصله به آنها پیوست. دختر جوان درحالی‌که ترسیده بود به ناچار با آنها همراه شد، اما هرگز تصور نمی‌کرد به جای حرکت به سمت در ورودی پارک، او را به عمق جنگل چیتگر ببرند. چند دقیقه بعد ورق برگشت و ٢ مرد ناشناس با بیهوش کردن دخترک، نیت شوم‌شان را اجرایی کردند.

دختر دانشجو وقتی به هوش آمد تنها تصویری سیاه مقابل چشمانش بود و بلافاصله با مراجعه به پلیس آگاهی درخواست کرد تا این ٢ مرد مرموز دستگیر شوند. در تحقیقات اولیه کارآگاهان هیچ ردپایی از مردان ناشناس بر جا نمانده بود. تا این‌که در بررسی‌های بیشتر مشخص شد شب حادثه گوشی تلفن دخترک توسط این ٢ مرد به سرقت رفته است. با دستور بازپرس احمد بیگی تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شد تا این‌که مردی ٤٢ ساله به همراه پسری ٣٢ ساله دستگیر شدند.

متهمان در مقابل قاضی پرونده، ادعای تعرض را رد کردند و گفتند: « آن شب یک دختر و پسر را در پارک چیتگر دیدیم که درحال قدم زدن بودند. ناگهان فکری شیطانی به ذهن‌مان رسید. وقتی پسر جوان، دختر را تنها گذاشت از فرصت استفاده کردیم و با معرفی خودمان به‌عنوان مامور، او را به محل خلوتی بردیم.»

متهم ردیف اول این پرونده گفت: «من راننده آمبولانس هستم و آن شب قرار بود با مترو به کرج برویم، هرگز قصد چنین کاری را نداشتم اما وقتی به پارک چیتگر رسیدیم این فکر شیطانی به ذهنم رسید، اما وقتی دخترک را به منطقه‌ای خلوت در پارک چیتگر بردیم، ابتدا دستم را روی بینی و دهانش قرار دادم تا بیهوش شود. اما همان لحظه ترسیدیم و پشیمان شدیم، فقط گوشی تلفن همراهش را برداشتیم و متواری شدیم. با دستور قاضی «احمد بیگی» تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده و ادعای ٢ مرد متهم ادامه دارد.

آدم‌ربایی در میدان هفت حوض

دختری ١٦ ساله مدعی است یکی از همکلاسی‌هایش با همدستی ٢ پسر جوان او را ربوده و به‌مقصد جاجرود رفته‌اند. این پرونده با موضوع آدم‌ربایی درحالی در دادسرا تحت رسیدگی است که متهمان اصرار بر بی‌گناهی دارند و می‌گویند دخترک با خواست خودش با آنها همراه شده بود.

٩ اردیبهشت ماه بود که سیما به همراه ٢ دوست دبیرستانی‌اش در میدان هفت‌حوض درحال قدم زدن بودند. آن روز سیما از رابطه پنهانی دوستش با پسری که او را هم دوست داشت باخبر شده بود.

درحال گریه کردن بود که ناگهان خودرو ٢٠٦ سفیدرنگی با ٢ سرنشین در مقابلشان توقف کرد. ٢ پسر جوان از آنها خواستند تا سوار خودروشان شوند. چند دقیقه بعد ٣ دختر در صندلی عقب خودرو جای گرفتند. راننده پژو علت گریه کردن سیما را پرسید و وقتی او ماجرا را تعریف کرد به او قول داد تا انتقامش را از پسر خیانتکار بگیرد. چند ساعت بعد سیما با قرار صوری که با پسر مورد علاقه‌اش گذاشت او را به یک کوچه خلوت کشاند و در این لحظه راننده خودرو ٢٠٦ به همراه یکی از دوستان موتورسوارش با قمه به سمت آنها حمله‌ور شد.

دخترک وحشت‌زده از صحنه گریخت و موتورسواران پسر جوان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این سرآغاز ربودن دختر دبیرستانی بود. ٢ پسر جوان که احساس می‌کردند با این کارشان به دخترک خوش خدمتی کرده‌اند او و یکی از دوستانش را دوباره سوار خودروشان کردند و به بهانه کشیدن قلیان به سمت جاده جاجرود رفتند. دخترک که از دیر رسیدن به خانه‌شان وحشت داشت به آنها اعتراض کرد اما فایده نداشت. تا این‌که در بیابانی خلوت توقف کردند. راننده خودرو به بهانه قدم زدن از سیما خواست تا با او همراه شود. چند دقیقه بعد دخترک دبیرستانی در پشت تپه‌ای مورد آزار و اذیت پسر جوان قرار گرفت و درحالی که گریه می‌کرد به سمت خودرو دوید.

١٠ اردیبهشت‌ماه دختر ١٦ ساله به همراه پدرش برای طرح شکایت به اداره آگاهی مراجعه کردند.

ماموران با استفاده از کارهای اطلاعات و پلیسی واردعمل شدند و ٢ متهم این پرونده را دستگیر کردند. یکی از متهمان در رابطه با روز حادثه گفت:  «من سیما را به زور سوار خودروام نکردم. آن شب هم با میل و اراده خودش با هم به جاجرود رفتیم.»

با دستور قاضی مدیرروستا بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده ادامه دارد و متهم ردیف اول با قرار وثیقه یک‌میلیارد تومانی و متهم ردیف دوم با قرار وثیقه ٥٠٠‌میلیون تومانی روانه بازداشتگاه شدند.

چرا وایبر و تلگرام بعد از حادثه مهاباد فیلتر نشدند؟!

 پس از رخ‌دادن حادثه اغتشاش در مهاباد؛ عمده تقصیرها بر گردن شبکه‌های اجتماعی و بویژه شبکه‌های اجتماعی موبایلی افتاد.با این محتوا که این شبکه‌ها عامل اصلی انتشار شایعات، تهییج افکار عمومی و هماهنگ‌کننده برای گردآمدن اغتشاشگران بوده‌اند.در همین زمینه یکی از رسانه‌های کشور در بخشی از یک گزارش نوشت: حضور جمعیت بسیار زیاد مردم در تشییع جنازه مرحوم پاشایی، یکی از مصادیق قدرت بسیار بالای رسانه‌هایی مانند واتس‌اَپ، وایبر، فیسبوک،... در فراخوان جمعیت برای یک موضوع روز است که در زمان خود حیرت کارشناسان رسانه را برانگیخت. حتی یک "شایعه" نیز می‌تواند از این امکان شبکه‌های اجتماعی برای فراخوان استفاده کند و عده‌ای را با توجه به شدت جریحه‌دار شدن احساسات‎شان در یک محل جمع کند.

این رسانه همچنین تصریح کرد: یکی از جدیدترین این فراخوان‌ها مربوط‌ به حادثه "مهاباد" است که تفاوت آن با موضوع تشییع جنازه مرحوم پاشایی فارغ از تعداد جمعیت کم آنان، دروغ بودن علت تجمع یا همان پخش شایعه بود. «تجاوز یک نیروی امنیتی ایران به دختری جوان و خودکشی وی در هتلی در مهاباد» شایعه‌ای بود که به سرعت توسط منبعی "نامعلوم" در این شبکه‌ها منتشر شد و بلافاصله دست‌آویزی برای فراخوان تجمع اعتراض‌آمیز ضدانقلاب شد تا مشخص شود که بدخواهان این ملت همیشه آماده گرفتن ماهی از آب گل‌آلود "شایعات" هستند.

چند نکته

*انداختن تقصیر اصلی بر گردن وایبر و فیس‌بوک و تلگرام و غیره در ماجراهایی مثل تشییع خواننده جوان و ایضاً حادثه اغتشاش در مهاباد، کار صحیحی نیست و مثال این انگاره‌ی ناصحیح نیز متهم کردن چاقو به جای قاتل است.

ما بخواهیم یا نخواهیم، شبکه‌های اجتماعی وجود دارند و اگرچه شاید یکی یا تعدادی از آنها در مقطعی و یا همیشه بنا به صلاحدیدهای قانونی از دسترس خارج شوند اما موج روزآمد اینترنت، هر روز پدیده‌ای جدیدتر و با امکانات بیشتر را در دسترس می‌گذارد که پدیده‌های قبلی را (در متن باشند یا در حاشیه) به انزوا خواهد برد.

لذا به نظر می‌رسد انگاره‌سازی در این باب که این شبکه‌ها بلای جان شده‌اند و سر افعی را باید قطع کرد، حرفی نه چندان درست و دارای ضعف دلیل است.

فی‌الواقع باید گفت که حتی فرض بر وجود قطع کردن سر افعی نیز گویی عده‌ای خواهان قطع کردن سر افعی پس از نیش زدن هستند.

اما چاره چیست؟! و حال که نه اخلاقاً می‌توان دستاوردهای اینترنتی را از دسترس عمومی خارج کرد و نه منطقاً می‌توان بصورت سیستمیک به فنای وجودی این شبکه‌ها با مقولاتی مثل فیلترینگ، انسداد قانونی و ... مطمئن شد چه باید کرد؟! (بدیهیست که فیلترینگ عملی مطلوب و به معنای تابلوی اعلانات یک نظام اجرایی درباره آسیب‌زا بودن یک درگاه اینترنتی است نه به معنای اوج تلاش یک نظام برای قطع دسترسی! اما پر واضح آنکه بحث برخورداری شبکه‌های اجتماعی از ید بیضا بحث دیگریست که ربطی به اهمیت و ضرورت مسئله فیلترینگ ندارد)

پاسخ را باید در چیزی به نام «جنگ مفاهیم» جست... جنگی که مفاهیم را بر هر ابزاری حمل خواهد کرد و در زد و خوردهای آن مظروف اهمیت دارد نه ظرف.

شاید عمده‌ی ما بخاطر داشته باشیم که در سال‌های پیش از این بحث «رادیوهای بیگانه» در میان بود.

اخبار رادیو بی‌بی‌سی در ساعت 20 هر شب و در اواخر دهه شصت و اوایل دهه 70، که عده‌ای همچون رزق روزانه! گوش می‌کردند و صاحب تحلیل‌هایی عجیب و غریب درباره نظام جمهوری اسلامی ایران می‌شدند.

این برنامه‌های رادیویی از اواسط دهه 70 شمسی به شبکه‌های ماهواره‌ای و سپس به سایت‌های اینترنتی ضد انقلاب، تفویض امور کردند.

شبکه‌ها و سایت‌هایی که مطالب آنها کم‌کم به وبلاگ‌های داخلی در ایران نیز تسرّی یافت و کار به آنجا رسید که در اغتشاشات دامنه‌دار سال 78 و پس از آن؛ متهم اصلی هماهنگ‌سازی و تهییج اغتشاشگران، همین شبکه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت‌ها معرفی می‌شدند.

بعدها نیز فیس‌بوک و شبکه‌های چت سرویس‌های ایمیل به بازار آمدند و بعدتر نیز پای شبکه‌های اجتماعی موبایلی همچون وایبر به میدان آمد.

بدیهیست که این ابزارها و ظرف‌ها هم که تقبیح شوند؛ اما در طلیعه فردا باید منتظر فناوری‌های جدیدتر بود.

پس علی‌القاعده ثوابتی در این میان وجود دارد که از فعالیت جارچی‌های عصر پادشاهان ظالم گرفته تا اخبار رادیو بی‌بی‌سی در اواخر دهه شصت و وایبر و تلگرام در اواسط دهه 90، آدم‌کوکی‌هایی مسخ شده را می‌سازد که جز پذیرش حرف‌های غلط و اغتشاش و اوباش‌گری کار دیگری ندارند.

تحقیقاً و منطقاً باید گفت که این ثوابت همان معانی و مفاهیم غلط هستند که این روزها و این سال‌ها در پرتو عدم اعتقاد عده‌ای به ناتوی فرهنگی و جنگ فرهنگی، بی‌محابا در فضای افکار عمومی منتشر شده و در فرایندی به نام «ملت‌سازی» ایفای نقش کرده‌اند.

مقصّر اصلی حادثه مهاباد شاید همان‌کسانی هستند که رسانه‌ها را نه محملی برای انتشار تحلیل صحیح و تولید مفهوم که زائده‌ای چسبیده به اخبار محرمانه می‌دانند.

عاملیت اصلی حادثه مهاباد و حوادث مشابهی که باز هم شاید بر اکتاف شبکه‌های اجتماعی موبایلی رخ دهد؛ با آنهاییست که نتوانسته‌اند هنوز و بصورت کامل در مقابله با شبهات حرف بزنند و از این بگویند که پنجه به صورت قانون کشیدن یعنی خیانت.

و نتوانسته‌اند از این بگویند که هرچه که دشمن برای آن کف می‌زند؛ امریست خطا و باطل و ناتوان بوده‌اند از بیان اینکه زندانی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی کسی که منافقانه پای در راه براندازی و اخلال در امنیت مردم گذاشته است نه یک مظلوم بیگناه!

نه اغتشاش مهاباد و نه تشییع مرحوم پاشایی، نشانه قدرت و ید بیضای شبکه‌های اجتماعی نبودند بلکه بیانگر آن هستند که چطور رها کردن تنگه مثالی احد از سوی کسانی که مسئولیت تولید مفهوم را بر عهده دارند؛ می‌تواند به یک‌باره چند صد نفر را مستعد پذیرش لاطلائلات مفهومی دشمن کند.

شاید اگر کسانی به «پیوست فرهنگی» مورد تأکید رهبر انقلاب درباره فناوری‌های جدید ارتباطی و ایضاً تأکیدات معظم‌له پیرامون جنگ فرهنگی بیشتر توجه می‌کردند؛ اکنون دیگر کسی را موافقتی با سخن گفتن از قدرت بالای شبکه‌های اجتماعی در ایران نبود! شاید پس از این...

شغل دختر جوان، تهران را زیر پایش آورد!

شاید کمی تصورش سخت باشد که یک دختر جوان برای شست‌وشوی شیشه‌های برج‌های مرتفع، از طناب آویزان شده و در میان هوا و زمین معلق بماند و بالا و پایین برود. کار پر استرس و ترسناکی که حتی بسیاری از مردان نیز انجام آن می‌هراسند.نامش تینا است و می‌گوید قبلاً صخره‌نورد بوده است. اما اکنون دو سال است که در استخدام شرکتی است که کار شستشوی شیشه‌های برج‌های مرتفع تهران را انجام می‌دهد.

تینا می‌گوید از این کار ترسی ندارد و مرتفع‌ترین برجی که تا به حال از آن آویزان شده است برج‌های دوقلوی 27 طبقه تهران است. وی در زمان تهیه این گزارش به همراه همکارش در حال شست‌وشوی شیشه‌های ساختمان مرتفع یک دانشگاه بود.

تردیدهایی مهم در ازدواج که باید آنها را جدی بگیرید

مگر می شود ازدواج کرد و تردید نداشت؟ تردید در تمام مراحل بزرگترین تصمیم زندگی شما، همراهتان است. از وقتی تصمیم می گیرید ازدواج کنید و با خودتان فکر می کنید «آیا الان وقتش است؟» بگیرید تا وقتی که عقد می کنید و با خودتان می گویید: «این همان آدمی است که باید با او ازدواج می کردم؟».

همه این تردیدها طبیعی هستند اما چیزی که طبیعی نیست، نادیده گرفتن آنها است. اگر سعی کنید تردیدهایتان را پس بزنید یا آنها را توجیه کنید، بزرگترین ضربه را به خودتان زده اید. شما وقتی وارد زندگی مشترک می شوید، باید همه سوال هایتان را پاسخ داده باشید و با کمترین ابهامی (نمی گوییم هیچ ابهامی) وارد زندگی مشترک شوید. هرچند برخی از افرادی که تمایلات وسواسی دارند، پی در پی دچار تردید می شوند. ما اینجا درباره آنها صحبت نمی کنیم. از کسانی می گوییم که به احساسات درونی خود بی توجهی می کنند و با کله توی یک ماجرای مبهم می پرند. آن هم ماجرای مهمی مثل ازدواج.

وقتی نسبت به یک نفر شک و تردید داریم لازم است با شناخت بیشتر و با زمان بیشتر و با زمان بیشتر و پرس وجو بیشتر بر تردیدها غلبه کنیم و گرنه تردیدها مشکلی را حل نمی کند. برخی اوقات ما به تردیدهای خود توجه نمی کنیم چون اعتماد به نفس ما پایین است.
توصیه می کنیم هر گاه نسبت به ازدواج با یک نفر دچار تردید بودید به روانشناس یا مشاور مراجعه کنید. گاهی اوقات این تردیدها با مسائل جدی مرتبط است که مستقیما بر ازدواج تاثیر گذار است. حتی ممکن است دقیق ندانید نسبت به چه چیزی شک دارید. طبیعی است چون شما تجربه کمی دارید و قبلاهیچ وقت ازدواج نکرده اید یا در یک رابطه جدی و واقعی مثل همسری نبوده اید. بنابراین دلیل خیلی از تردیدهایتان را نمی فهمید و فقط می دانید یک چیزی درست نیست، قلبتان رضا نمی دهد یا به قدر کافی آرام و مطمئن و خوشحال نیستید. در این جور مواقع یک مشاور خبره می تواند شما را یاری دهد تا سرمنشا این احساستان را پیدا کنید.

در این جا نمونه ای از تردیدها را برایتان می گوییم که بی توجهی به آنها جدا خطرناک است و می تواند فاتحه زندگی مشترک شما را بخواند.

 

اولین تردید مهم در ازدواج : دوست داشتن بعدا ایجاد می شود

برخی از افراد به نظر می رسد که تفاهم بسیار زیادی با هم دارند و به دلیل همین تفاهم به آنها پیشنهاد می شود که با هم ازدواج کنند. اما با وجود تفاهم زیادی که با هم دارن، علاقه ای میانشان نیست یا بهتر است بگوییم برای یکدیگر جذاب نیستند و به هم کشش ندارند. معمولا به این افراد توصیه می شود که ازدواج کنند تا پس از ازدواج علاقه و محبت بین آنها ایجاد شود. اما واقعیت این است که اگر علاقه و محبتی بین دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد، با ازدواج هم آن علاقه ایجاد نخواهد شد.
اگر کشش جنسی وجود نداشته باشد، اگر تمایل هیجانی برای با هم بودن نداشته باشید و اگر دلتان برای هم نتپد، یک جای کار می لنگد و حتی اگر درست عین در و تخته هم با یکدیگر جور شوید، باز بعد از مدتی همدیگر را دلزده می کنید چون عشق و جذابیت چسب های رابطه زوج ها هستند و در صورت نبودنشان رابطه از هم می پاشد. در بسیاری از ازدواج های بین خویشاوندان یا ازدواج هایی که توسط پدر و مادر ترتیب داده می شود می توانیم این اشتباه را مشاهده کنیم. درست است که تفاهم در ازدواج لازم است. اما کافی نیست. ازدواج زمانی به سامانی موفق خواهد رسید که سه عنصر علاقه، تعهد و تفاهم همزمان با هم وجود داشته باشد.

 

 

دومین تردید مهم در ازدواج : او را تغییر می دهم

یکی از باورهای بسیار رایج و غلط در اکثر فرهنگ ها این است که ما می توانیم با عشق، توجه و تلاش همسر خود را تغییر دهیم! به خصوص خانم ها مستعد پذیرش این باور غلط در زمان اشنایی و ازدواج هستند. خیلی ها فکر می کنند آدم ها به مرور زمان، مثلا بعد از ازدواج یا بچه دار شدن تغییر می کنند و به اصطلاح خودشان درست می شوند. اما هیچ کس قابل تغییر نیست. آدم ها حتی وقتی خودشان ضرورت تغییر را هم حس می کنند، باز به سختی تغییر می کنند چه رسد به این که ضرورتی به تغییر نبینند و بخواهند به زور کسی دیگر عوض شوند!

 


سومین تردید مهم در ازدواج : پس از ازدواج مشکلات کم می شود

بسیاری از ما امیدواریم که با ازدواج همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت. حتی اگر قبل از ازدواج مسایل و مشکلات وجود داشته باشد و رابطه دو طرف غیر صمیمانه باشد باز فکر می کنیم که با ازدواج همه چیز حل خواهد شد. اما لازم است که به این نکته توجه کنیم که آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم به احتمال بسیار زیاد بعد از ازدواج نیز تداوم خواهد یافت.

 


چهارمین تردید مهم در ازدواج : خانواده اش را کجای دلم بگذارم؟

خیلی ها می گویند من می خواهم با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش. این اشتباه ترین حرفی است که ممکن است بزنید. اگر دارید به رغم مخالفت خانواده ها با هم ازدواج می کنید یا اگر خانواده هایتان در یک سطح نیستند و این دل چرکین تان می کند، به هشدار قلبتان گوش دهید و برای ازدواج دست نگه دارید. تفاوت فرهنگی خانواده ها یا نارضایتی آنها می تواند زندگی شما را خیلی بیشتر از آنچه فکر می کنید تهدید کند. مطمئن باشید که قوی ترین عشق ها هم زیر فشار خانواده ها سرد می شود چون ما در ایران در یک نظام سنتی ازدواج می کنیم و ازدواج مان پیوند دو خانواده است نه دو فرد.

 

تون قرمزی موهای تان را اینگونه ماندگار کنید

 با چه روشی مو قرمز باقی بمانم؟!

«هر وقت خانمی را می‌دیدم که موهایش را قرمز کرده است، دلم می‌خواست من هم موهایم را به همان رنگ دربیاورم، مخصوصا که از خیلی افراد شنیده بودم این رنگ چهره‏ام را جذاب‏تر می‌کند. خلاصه دل را به دریا زدم و موهایم را رنگ کردم اما حیف که آواز دهل شنیدن از دور خوش است. روزهای اول خیلی از رنگ موهایم راضی بودم اما مشکل از جایی شروع شد که به حمام رفتم چرا که هر بار بعد از استحمام رنگ قرمز از روی موهایم از بین می‏رود و مجبورم 10 روز یک بار موهایم را رنگ کنم. این کار به موهایم آسیب خواهد زد اما دلم هم نمی‌آید از این رنگ دست بردارم. نمی‌دانم دیگر چه کار کنم؟» فرقی ندارد پوست‌تان سفید باشد یا گندمی یا سبزه‌رنگ، قرمز یا همان شرابی یکی از پرطرفدارترین رنگ موهایی است که در کنار خوش‌رنگی دردسرهای زیادی را برای خانم‏ها همراه دارد. اما فراموش نکنید هر مشکلی راه‌حلی دارد، البته این راه‌حل‏های پیشنهادی، کمترین عارضه و آسیب را برای موها به دنبال دارد.

 

برای ماندگاری رنگ موی قرمز از این شامپوها استفاده کنید

رنگ‌های فانتزی در بین برخی از خانم‌ها طرف دارند اما متاسفانه ماندگاری آنها از رنگ‌های معمولی کمتر است. با این حال از این پس با این راهکارها می‌توانید به تثبیت این رنگ‌ها کمک خوبی کنید.

شامپو انار برخی از برندهایی که در ایران تولید می شوند می‏توانند جایگزین شامپوهای رنگ‌ساژ با کمترین آسیب باشند. برخی از شامپوهای رنگ‌ساژ در این مورد یعنی تثبیت رنگ نقش مهمی دارند اما این نقش‌آفرینی برای مدتی جوابگو بوده و پیامد‏های زیان‌باری را ممکن است همراه بیاورد. به همین خاطر بهتر است از شامپوهای گیاهی که نام برده شد، استفاده کنید.

شاید رنگ موهای‌تان در داخل حمام پاک شود اما بهتر است از ماسک موی انار دیترون و ماسک‌های کراتینه استفاده کنید. این ماسک‌ها و لوسیون‌های کمک می‌کنند تا رنگ بعد از حمام روی موها تثبیت شود.

 

این ماسک رنگ قرمزی‌ موهای تان را حفظ می‌کند

شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید ادویه‌ها علاوه بر نقش چاشنی که در غذا دارند می‌توانند یکی از راه‌های ماندگاری رنگ روی موها باشند اما چطور و چگونه، در زیر به شما توضیح داده شده است:

ماسک تخم‌مرغ و ادویه برای ماندگاری رنگ مو: یک عدد تخم‌مرغ کامل + چهار قاشق غذاخوری روغن زیتون+ چهار قاشق غذاخوری روغن کرچک را مخلوط کرده و با بخار آب حرارت دهید تا ملایم گرم شود، دقت داشته باشید که نباید داغ شود. دو دقیقه این‏کار را انجام دهید و بعد آن را از روی حرارت کنار بگذارید و سپس یکی از ادویه‌های زیر را بسته به رنگ موی خود به مرور و کم‌کم طی یک دقیقه اضافه کرده و هم بزنید. این مراحل نیاز به حرارت ندارند. بعد از سه دقیقه ماسک شما آماده است پس از خنک شدن می‏توانید آن را روی موها و پوست سر بمالید و به‌خوبی ماساژ دهید و بعد از 30 دقیقه با شامپو آن را بشویید.

ادویه مربوط به هر رنگ:

- برای موی بلوند : پودر زردچوبه نصف قاشق چای‌خوری

- برای موی مشکی : پودر گل میخک نصف قاشق چای‌خوری

- برای موی قرمز : زعفران که دو رشته آن کافی است و نیاز به خردکردن ندارد.

بیگانگان در دنیای کودکی

پیشرفت فناوری در سراسر دنیا سبب شده دولت‌ها ساز و کاری را برای افرادی که پیشرفت فناوری ممکن است برای آنها تهدید محسوب شود، فراهم کنند تا در نهایت این تهدید به‌ یک فرصت تبدیل شود. یکی از بخش‌های جامعه که ممکن است پیشرفت فناوری در حالت عادی برای آنها مضر باشد، کودکان‌ هستند.

کودکانی که در دهه‌های قبل در کوچه‌ها مشغول بازی‌های سنتی بودند، این روز‌ها مشغول بازی با تبلت‌ و تلفن‌هوشمند هستند. در سراسر دنیا اپراتورهای تلفن همراه برای ارائه خدمات خود به کودکان و پیشگیری از تهدید‌ها، سیمکارت‌هایی را با عنوان سیمکارت کودک یا سیمکارت ویژه کودکان عرضه می‌کنند. در ایران نیز در هفته‌های گذشته خبرهایی مبنی بر ارائه سیمکارت کودک از سوی اپراتورهای تلفن همراه کشور منتشر شد. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و درباره لزوم این اتفاق با مسئولان اپراتورها و رگولاتوری صحبت کرده‌ایم.

خدمات رایتل برای کودکان

دی سال گذشته خبری مبنی بر اولین قدم پیوست فرهنگی موبایل اعلام شد. در این خبر، معاون سازمان تنظیم مقررات ارتباطات از الزام اپراتورهای تلفن همراه به ارائه سیمکارت‌های ویژه کودکان و نوجوانان ظرف شش ماه آینده خبر داد و این طرح را گام نخست حرکت به سمت اجرای پیوست فرهنگی موبایل عنوان کرد. بر این اساس اعلام شد اپراتورهای تلفن همراه باید در سیمکارت‌های مختص کودکان و نوجوانان، ویژگی‌هایی تعبیه کنند که والدین براساس نیاز فرزندان خود، این سیمکارت‌‌ها را تهیه کرده و در اختیارشان بگذارند. همچنین براساس این طرح، اپراتور‌ها می‌توانند گروهی از شماره‌های قابل واگذاری خود را به کودکان و نوجوانان اختصاص دهند.

به‌ این ‌ترتیب اپراتور‌ها تا پایان اردیبهشت زمان دارند سیمکارت کودک و نوجوان عرضه کنند. در این میان رایتل فرصت را غنیمت شمرده و به عنوان اولین اپراتور به عرضه سیمکارت کودک پرداخته است. این اپراتور اعلام کرده با استفاده از سیمکارت‌ کودک رایتل، کاربر فقط قادر به استفاده از وبسایت‌های ویژه کودکان است و والدین دیگر نگران صرف زمان‌های طولانی کودکان در فضاهای مجازی که مورد تائید آنها نیست، نخواهند بود. رایتل سرویس‌هایی را ویژه سیمکارت‌های کودک عرضه کرده تا کودکان بتوانند مناسب با سن خود از سرویس‌های این اپراتور استفاده کنند. دسترسی به انیمیشن‌ها و کارتون‌های کودکان، دسترسی به مجموعه‌ای از داستان‌های ویژه کودکان، دسترسی به شبکه نمایشی پویا و اپلیکیشن‌های ویژه کودکان جزو امکاناتی است که رایتل در اختیار مشترکان سیمکارت کودک قرار می‌دهد.

اما پرسشی که برای بسیاری پیش می‌آید این است که آیا سیمکارت کودک قابلیت ارسال پیامک یا مکالمه را دارد یا خیر؟ رایتل اعلام کرده این نوع از سیمکارت‌ها فقط قابلیت دسترسی به خدمات ویژه ذکرشده را خواهد داشت و کودک قابلیت برقراری تماس یا ارسال پیامک با این سیمکارت را نخواهد داشت. هرچند رایتل وعده داده در آینده، والدین بتوانند در لحظه و از طریق این سیمکارت با کودکان خود ارتباط برقرار کنند و ارتباط بین کودک و والدین از طریق این سیمکارت حفظ شود. در حال حاضر کاربران این اپراتور می‌توانند این نوع از سیمکارت‌ها را از طریق سایت رایتل سفارش دهند.

اپراتور دوم کشور و سیمکارت کودک

آرش کریم‌بیگی، مدیر روابط عمومی دومین اپراتور کشور در مصاحبه با خبرنگار جام‌جم درباره سیمکارت کودک ایرانسل گفت: «سیمکارت‌ کودک ایرانسل این قابلیت را خواهد داشت تا والدین تماس‌های خروجی شامل تماس‌های صوتی و پیامک‌ها را مدیریت کنند. در ضمن والدین به خرید سیمکارت جدید نیاز ندارند و می‌توانند سیمکارت‌هایی را که از گذشته خریده‌اند به کودکان خود اختصاص داده و سیستم مدیریتی خود را بر آن اعمال کنند.» کریم‌بیگی افزود والدین از طریق یک پرتال که ایرانسل در اختیار آنها قرار می‌دهد، می‌توانند فهرست سیاه و سفید برای سیمکارت کودک خود تعیین و مشخص کنند کودک آنها به چه سایت‌هایی دسترسی داشته یا از دسترسی به چه سایت‌هایی منع شود. در این سرویس والدین حتی می‌توانند فهرست کلماتی را مشخص کنند که دوست ندارند فرزندشان از طریق اینترنت یا پیامک آن را دریافت کند. به‌گفته مدیر روابط‌عمومی ایرانسل، این اپراتور خدمات ویژه‌ای را نیز برای این سیمکارت‌ها در نظر گرفته تا کودکان بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. سرویس‌هایی نظیر کتاب‌های ویژه کودکان، بازی‌ها و اپلیکیشن‌های ویژه کودکان از‌جمله سرویس‌هایی است که ایرانسل در اختیار مشترکان سیمکارت کودک خود قرار خواهد داد. کریم‌بیگی درباره زمان عرضه این سیمکارت‌ها افزود زیرساخت‌های آن آماده بوده و در نیمه اول سال ۹۴ ایرانسل نیز به جمع عرضه‌کنندگان سیمکارت کودک خواهد پیوست.

تدابیر همراه اول برای کودکان

همراه اول نیز از مصوبه سازمان تنظیم مقررات ارتباطات استقبال و اعلام کرده مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات، اپراتور‌ها را موظف کرده تا شش ماه پس از ابلاغ مصوبه، طرح پیشنهادی خود را ارائه کنند. بر این اساس، همراه اول ده روز پیش از سیمکارت کودک خود به نام درسا رونمایی کرد.

عسگری، مدیر روابط عمومی همراه اول درباره سیمکارت‌های کودک این اپراتور به خبرنگار جام‌جم گفت: «امکان مدیریت هزینه، مدیریت تماس‌ها و پیامک‌ها و محدودیت دسترسی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی از قابلیت‌های سیمکارت‌های مخصوص کودکان و نوجوانان است.»

به نظر می‌رسد هر سه اپراتور همراه اول، رایتل و ایرانسل اهداف یکسانی در راه‌اندازی سیمکارت‌های کودکان و نوجوانان دنبال می‌کنند. این اپراتور‌ها علاوه بر قابلیت‌های کنترل والدین بر تماس‌های خروجی و ورودی کودکان از طریق سیمکارت، امتیازات و سرویس‌های ویژه‌ای نیز برای کودکان قرار داده‌اند تا کاربران به استفاده از این سیمکارت‌ها مشتاق شوند.

مجلس، مخالف بزرگ

بهروز نعمتی، عضو هیأت رئیسه مجلس، در مخالفت با اعطای سیمکارت کودک از سوی اپراتورها گفته است: «‌گویا وزارت ارتباطات مسیر اصلی خود را گم کرده و وارد فضاهای کاسبکارانه شده است. درخصوص واگذاری سیمکارت‌های کودک، جنبه مالی موضوع به‌قدری تحت‌الشعاع قرار گرفته که دیگر جوانب و تبعات آن مورد غفلت واقع شده است.» او با تاکید بر این‌که واگذاری سیمکارت به کودکان تاثیرات بسیار نامناسبی خواهد داشت، افزوده است: این موضوع می‌تواند برای سلامت روح و جسم کودکان در جامعه مضر باشد و هزینه‌های درمان و بهداشت را افزایش دهد.

از سوی دیگر جهانگیر اسدی، مدیر روابط عمومی و سخنگوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی کشور در مصاحبه با خبرنگار جام‌جم درباره این طرح گفت: «اپراتورها تا پایان اردیبهشت می‌توانند این خدمات را در چارچوب مصوبه کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات ارائه کنند. اکنون اپراتورهای همراه اول و رایتل اقداماتی در این خصوص انجام داده‌اند و شرکت ایرانسل هم به‌دنبال ارائه این خدمات است.»

او درباره اعتراض نمایندگان مجلس به این طرح افزود: «در سال‌های گذشته سیمکارت‌ها از سوی برخی اپراتورها در مدارس عرضه شد که اعتراضاتی را به‌دنبال داشت، زیرا سیمکارت‌های ارائه شده هیچ‌ وجه تمایزی با سیمکارت‌های معمولی نداشت. در حالی‌که سیمکارت‌های کودک و نوجوان سیمکارتی با ویژگی‌ها و قابلیت‌های خاص است که والدین قادر به مدیریت تماس‌های خروجی و ورودی و نحوه دسترسی به اینترنت از سوی کودکان خود هستند.» وی خاطر نشان کرد این طرح در واقع پاسخی به انتظارات و دغدغه‌های مسئولان فرهنگی درخصوص دسترسی کودکان به اینترنت پرسرعت نسل سوم و چهارم است، زیرا با کمک این سیمکارت والدین می‌توانند براحتی سطح دسترسی کودکان خود به اینترنت را مدیریت کنند.

با وجود موافقان و مخالفان این طرح، به نظر می‌رسد عرضه سیمکارت کودک در کشور از اقدامات خوبی است که می‌تواند یکی از خطراتی را که کودکان و نوجوانان را تهدید می‌کند به فرصت تبدیل کرده تا از سیمکارت خود در نقش یک وسیله آموزشی و سرگرم‌کننده مفید بهره ببرند. باید منتظر ماند و دید آیا تا زمان مشخص شده برای اپراتور‌ها، ایرانسل و همراه اول مانند رایتل موفق به عرضه این سیمکارت خواهند شد یا خیر؟

با مارال فرجاد؛ بازیگر سینما و تلویزیون فضای مجازی را دوست ندارم


مارال دختر بزرگ جلیل فرجاد بازیگر کاربلد سینما و تلویزیون و خواهر مونا فرجاد است. مارال فرجاد از دوران کودکی زمانی که 4 سال بیشتر نداشت پا به عرصه بازیگری گذاشت؛ البته برای نخستین بار فعالیت هنری در فیلم «شام عروسی» برای او جدی شد.

گر چه فرجاد دانش‌آموخته رشته عکاسی است، اما به خاطر علاقه‌اش به بازیگری این شغل را به‌صورت حرفه‌ای در پیش نگرفت. او در این گفت‌وگو از علاقه‌اش به مطالعه کتاب، دیدن فیلم و همبازی شدن با پدر و خواهرش برای ما گفت.

چه زمانی فهمیدید اهل بازی هستید؟

در 18 ـ 17 سالگی. البته در 4 سالگی برای نخستین مرتبه بازی مقابل دوربین را تجربه کرده بودم.

چه کاری بود؟

تله‌تئاتری با نام «من هستم اما یک سیاه» به کارگردانی اسماعیل شنگله.

دوران کودکی با پدرتان سینما هم می‌رفتید؟

خیلی زیاد. همیشه سینما رفتن، تماشای تئاتر و پشت‌صحنه کارها جزو تفریح ما بود.

دوره بازیگری هم گذرانده‌اید؟

بله. سال 72 این دوره را با شرکت در کلاس‌های بازیگری حمید سمندریان گذراندم.

بین تئاتر، سینما و تلویزیون اگر پیشنهاد بازی داشته باشید، کدام یک را در اولویت کارتان قرار می‌دهید؟

سینما.

چرا؟

چون در هر کار سینمایی که بازی کرده‌ام، دیده شده است. سینما به گفته عباس کیارستمی کتاب است و تلویزیون روزنامه.

عکاسی خوانده‌اید؟

بله لیسانس عکاسی دارم.

چرا؟

چون بعد از بازیگری به عکاسی، قاب و تصویر علاقه داشتم.

عکاسی چه تاثیری روی نگاه‌تان در بازی گذاشته است؟

ابتدا خیلی سخت بود چون همیشه آن سوی دوربین بودم و سپس جلوی دوربین رفتم. خیلی فضای کاری این‌دو با هم متفاوت است.

چرا عکاسی را حرفه‌ای ادامه ندادید؟

چون مشغله‌ام در بازیگری زیاد بود و خسته شده بودم، فاصله گرفتم تا شاید در آینده حرفه‌ای‌تر عکاسی را ادامه دهم.

با چه آثاری معروف شدید؟

با فیلم سینمایی «شام عروسی» و سریال «تاصبح» شناخته شدم.

برایتان معروف شدن مهم است یا محبوب شدن؟

فردی که محبوب می‌شود، معروف هم هست و مردم دوستش دارند.

به نظر خودتان شما بین مردم معروف هستید یا محبوب؟

این را باید مردم پاسخ دهند.

پدرتان چه نقشی در روند بازیگری‌تان داشت؟

خیلی تاثیر داشت. اصلا از دوران کودکی شناخت ما نسبت به تئاتر، سینما و تلویزیون از طریق پدرم بود.

اکنون هم شما را در کارها راهنمایی می‌کند؟

بله همیشه راهنمای خوبی در زندگی‌ام است.

رابطه‌تان با پدر و خواهرتان چگونه است؟

خیلی پشت هم هستیم. وقتی کاری پیشنهاد می‌شود از نظر پدرم استفاده می‌کنم حتی وقتی در کار هم به مشکلی بر می‌خورم از راهنمایی شان کمک می‌گیرم. همیشه در تئاتر، سینما و تلویزیون هم از مونا و هم از پدرم کمک گرفته‌ام.

وقتی 18 ـ 17ساله بودید و بازیگری برایتان جدی شد، پدرتان چگونه راهنمایی‌تان کرد؟

ابتدا می‌گفت وارد این حرفه نشوید چون سختی زیاد دارد اما چون خودش این حرفه را انتخاب کرده بود نمی‌توانست مانع ورودم شود؛ البته این را هم بگویم که خیلی از بازیگران ما مانع ورود فرزندانشان به حرفه بازیگری شدند. پدرم می‌گفت برای تداوم حرفه بازیگری، معروف شدن و پولش مانند یک بادکنک تو خالی است و اگر اندکی بد بازی کنی با یک اشاره منفجر می‌شوی و به پایین سقوط می‌کنی. پدر به من و مونا می‌گفت: همیشه یادتان باشد که هیچ زمانی خودتان را گم نکنید و احترام بزرگان این حرفه را نگه دارید و اصول حرفه‌ای و اخلاقی را رعایت کنید.

تاکنون با پدرتان همبازی شده‌اید؟

بله، در دوران کودکی تئاتری با نام «من هستم، اما یک سیاه» بازی کردم که پدرم هم در آن ایفای نقش می‌کرد اما من همبازی آزیتا لاچینی، رضا بابک و کاظم بلوچی بودم. سال 78 در تئاتر «باغ شب نما» با پدرم همبازی شدم. همچنین در فیلم «در دل تاریکی» فرزاد اژدری بازی کردم اما نقش مقابل هم نبودیم.

با مونا خواهرتان هم در سریال«خاتون» برای سومین مرتبه همبازی شدید...

بله همین طور است. البته در سریال «خاتون» برای نخستین مرتبه نقش دو خواهر را تجربه کردیم. سال91 در تئاتر «آخرین حکایت فرهاد» به کارگردانی شهره سلطانی همبازی شدیم. همچنین در سریال حجربن عدی نقش دو دوست مقابل هم را ایفا کردیم.

آیا هنگامی که کنار هم هستید نقاط قوت و ضعف بازی‌های‌تان را به هم گوشزد می‌کنید؟

خیلی اوقات اتفاق می‌افتد یکدیگر را نقد کنیم حال این که طرف مقابل تا چه اندازه گوش دهد و تاثیر بگذارد بستگی به خودش دارد.

آشپزی‌تان چه طور است؟

اصلا خوب نیست یعنی خیلی علاقه ندارم.

چه غذایی را بهتر می‌پزید؟

باقالی‌پلو با مرغ.

غذای مورد علاقه‌تان چیست؟

زیاد اهل غذا نیستم البته شیشلیک خیلی دوست دارم.

از هنرهای دستی چه کارهایی بلدید؟

در این زمینه هیچ حرفه‌ای بلد نیستم. فقط عکاسی را آموختم چون علاقه داشتم و رشته تحصیلی‌ام بود.

ورزش مورد علاقه‌تان؟

شنا.

اهل فضای مجازی هستید؟

وایبر و اینستاگرام دارم اما خیلی مشتاق نیستم. چون وقتی درگیرش می‌شوم می‌بینم زمان زیادی را صرف کرده‌ام. البته تا حدی خوب است. معتقدم به جای صرف زمان به فضای مجازی می‌توان دو کتاب خوب خواند، فیلم دید و معاشرت واقعی خیلی خوب داشت. خیلی این فضا را دوست ندارم و اگر وارد شده‌ام از روی اجبار بود.

چرا اجبار؟

چون نبودن در فضای مجازی مرا از اخبار پرت می‌کند.

گفتید که اهل مطالعه هم هستید...

سعی می‌کنم کتاب بخوانم. در گذشته کتاب‌های روان‌شناسی می‌خواندم و این اواخر به رمان علاقه‌مند شدم.

آخرین رمانی که مطالعه کردید؟

اکنون درحال خواندن رمان «درمان شوپنهاور» هستم.

دوران کودکی چه کارتون و فیلم‌هایی تماشا می‌کردید؟

من عاشق کارتون بودم. این را هم بگویم که پدرم بازیگر بود و گاهی اوقات سرکار می‌رفت و برخی مواقع 2 ماهی کار نداشت، بنابراین یکی از همبازی‌های دوران خوب کودکی‌مان پدرم بود چون مادر سر کار بود و پدرم فیلم برایمان می‌گذاشت و تماشا می‌کردیم. شاید باورتان نشود اما بارها اتفاق افتاد که روزانه 9 ـ 8 فیلم معروف سینمای هالیوود را می‌دیدیم. مانند فیلم‌های «برباد رفته»، «بن هور»، «اشک‌ها و لبخندها» و «مری پاپینز». امکان داشت که از فیلمی خوشمان می‌آمد و به مدت دو هفته هر روز آن فیلم را می‌دیدیم. یادم هست که یک تابستان هر شب باید کارتون سیندرلا می‌دیدیم و بعد می‌خوابیدیم.

اگر بازیگر نمی‌شدید دوست داشتید چه شغلی را در پیش بگیرید؟

(مکث می‌کند) دوست داشتم تاجر شوم.حالا که فکر می‌کنم دوست دارم شغلی را انتخاب می‌کردم که هم با آدم‌ها در ارتباط باشد و هم در کنارش هیجان داشته باشد.

تفریح‌تان چیست؟

مهمانی رفتن. خیلی معاشرت را دوست دارم. البته دوست دارم مهمانی بروم و فردی منزلم نیاید. چون حوصله پذیرایی ندارم. حاضر هستم دوستانم را به‌رستوران دعوت کنم، اما منزلم نیایند.

اگر دوستی غافلگیرتان کند و بگوید پشت در منزل تان است در را باز می‌کنید؟

خب در این شرایط از او پذیرایی می‌کنم.

به سفر علاقه دارید؟

سفر را نسبی دوست دارم. البته برای یک مرتبه تجربه دوست دارم همه جا را ببینم. آدمی نیستم که شهر‌های ناشناخته را کشف کنم. البته کار کردن را به‌سفرترجیح می‌دهم. یادم است که در سال‌های گذشته خیلی کار می‌کردم و در آمد داشتم و شرایط سفر هم برایم فراهم بود اما ترجیح می‌دادم سر کار باشم چون بازیگری سفر به ناشناخته‌ها و شخصیت‌های مختلف دارد و سبب شده من سیراب شوم. من تمام ایران را به‌واسطه حرفه‌ام گشته‌ام و همه سفرهای داخلی‌ام کاری بودند. سفر کاری سبب می‌شود تا با گروه فیلمبرداری واقعیت‌های آن منطقه را کشف کنی اما وقتی سفر شخصی می‌روی چند مکان زیبا، رستوران، مکان‌های زیارتی و سیاحتی را می‌بینی. سفر کاری را بیشتر دوست دارم.

سوغاتی چه چیزی برای اقوام و دوستان خود می‌خرید؟

زیاد اهل جمع‌آوری نماد‌های شهر‌های مختلف نیستم اما شاید برای یادگار از همان شهر هدیه‌ای بخرم البته بیشتر لباس می‌خرم.

خودتان را در یک جمله برایمان تعریف کنید؟

من یک آدم غرغرو هستم(خنده) دوست دارم آدم موفقی شوم چون در زندگی برایم مهم است.

چقدر به سلامتی، پوست و زیبایی خود اهمیت می‌دهید؟

چون بازیگر هستم اصلا به خودم نمی‌رسم. اما به عنوان یک آدم اگر بیمار شوم به پزشک مراجعه می‌کنم.

خودتان را هم نقد می‌کنید؟

بله خیلی زیاد.

در آینده چه کاری از شما خواهیم دید؟

پیشنهاد بازی در دو تئاتر دارم که نپذیرفتم چون سال گذشته در سه تئاتر بازی کردم و هیچ دستمزدی هم بابت بازی‌ام دریافت نکردم.

وضع تئاتر بسیار اسفناک است و گاهی اوقات گفته ام برایم اهمیت ندارد و بازی می‌کنم اما چون دستمزدش اندک است خیلی متاسفم. اندکی دلسرد شده‌ام و امیدوارم وضع تئاتر بهتر شود.

آغاز به کار کارگروه تخصصی بازرسی مجازی

ه گزارش روابط عمومی شهرداری ارومیه، پس از برگزاری مراسم افتتاحیه بیست و سومین همایش مدیران ارزیابی عملکرد بازرسی و پاسخگویی به شکایات کلانشهرهای کشور که با سخنرانی رئیس بازرسی شهرداری ارومیه، رئیس بازرسی شهرداری تهران و دبیر همایش، رئیس شورای اسلامی شهر ارومیه ، مدیر کل بازرسی آذربایجان غربی و قائم مقام شهردار ارومیه همراه بود، کارگروه تخصصی بازرسی مجازی با حضور مدیران بازرسی کلانشهرهای کشور آغاز به کار کرد.

در این کارگروه اقدامات و برنامه های مربوط به بازرسی مجازی در راستای دولت الکترونیک و نیز مباحث مربوطه به تکریم ارباب رجوع، چشم اندازها و اقدامات انجام شده مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

مهندس حسین دوستی، معاون برنامه ریزی شهرداری ارومیه به عنوان اولین سخنران این کارگروه به تشریح اقدامات صورت گرفته از سوی شهرداری ارومیه در امر بازرسی مجازی پرداخت. 





سه راه برای ارتقای مهارتهایتان

این روزها، بسیار مرسوم است که کارجویان یه شغلی مشغول باشند که در زمینه ی کاری شان نیست. . کمبود شغل و بازارکار شدیدا رقابتی قطعا کمکی به این اوضاع نکرده، و افراد برای گذران زندگی خود نیاز به شغل و درآمد دارند.
گرچه شاد ماندن در کاری که الزاما مورد خواست شما نبوده سخت است، اما شما میدانید که موقعیت شغلی ای که دارید در حال حاضر نیازهای مالی شما را برطرف میکند. اما چگونه میتوانید مهارتهایتان را برای یک شغل آتی ارتقا دهید؟
چگونگی ارتقای مهارتهایتان
اگر نگران این هستید که تجربه ی موردنیازتان را کسب نمیکنید، در اینجا سه را برای تقویت استعدادهای حرفه ای تان ارائه میگردد:
1)    بصورت فعال بدنبال راههایی برای استفاده از مهارتهایتان در کار باشید
چه یک نویسنده باشید که بر آمارهای فروش کار میکند، یا یک کارمند ارشد تجاری که در بانک مشغول کار است، در هر جایی_همواره راههایی برای استفاده از مهارتهایی که آموخته و انجام داده اید، وجود دارد. تنها باید بصورت فعال بدنبال انها بگردید.
برای مثال، من بدنبال این هستم که روزی در آینده گزارشگر شوم، اما شغل کنونی ام تشکیلات اداری/دفتری دارد. نمیخواهم که مهارتهای نگارشم ضعیف شوند، بنابراین تصمیم میگیرم برای تقویت مهارتم پروژه های نوشتاری را به هر نحوی که میتوانم، بپذیرم.
من در وبسایت شرکت، خلاصه ای درباره آن مینویسم، هر موقع که فرصتی داشته باشم درباره ی شرکت بلاگ نویسی میکنم، و یا از طریق رسانه های اجتماعی سعی در برقراری ارتباط با دیگر فعالان این عرصه میکنم. هیچ یک از این موارد در شرح کار من وجود ندارد، اما با گذر زمان متوجه میشوم که باید بنوعی از مهارتم استفاده کنم.

2)    از رییس خود بخواهید که مسئولیتهای بیشتری به شما بسپارد.
برعهده گرفتن وظایف سخت تر به شما کمک میکند که در زمینه ی کاری خود را به چالش بکشید، و خواست مسئولیتهای بیشتر از کارفرمایتان نشان میدهد که شما هراسی از چالش ندارید. این کار همچنین به شما کمک میکند که از هر حیث مثبتی یک سروگردن بالاتر از دیگر کارکنان باشید. این یک معامله ی برد_برد است، شما مهارتهایتان را به کار میگیرید و کارفرمایان دغدغه ی فکری کمتری خواهد داشت.
بعلاوه، حتی اگر شغل کنونی تان در حیطه ی حرفه ای تان نباشد، عدم رشد و ارتقا در یک شغل نشان از ناکارآمدی و حرفه ای نبودن است.

3)    یک بلاگ به راه بیاندازید و از رسانه های اجتماعی استفاده کنید
حتی اگر اهل بلاگ نویسی، توییت کردن و یا نوشتن بر روی دیوار پروفایل سایرین نباشید، یادگیری بازاریابی برای شرکت تان کمک میکند که درباره ی آنکه برایش کار میکنید بیشتر یادبگیرید.
هرچه بیشتر درباره ی کسب و کار کارفرمای خود بدانید، آسانترخواهید توانست که به روند خود بعنوان یک سرمایه ی ارزشمند برای شرکت ادامه دهید.
ازآنجاییکه این روزها تغییر شغل برای افراد بسیار مرسوم شده است، آخرین چیزی که میخواهید اینست که کاربردپذیر و اصطلاحا همچون "آچارفرانسه" شوید!
بنابراین، اگر مشغول به کاری هستید که در حیطه ی حرفه ای تان نیست، به یاد داشته باشید، بکارگیری مهارتهایتان در انجام شغل هم به ارتقای آن مهارتها و هم به لذتبخش تر شدن شغلتان کمک میکند.

شرایط اعطای وام خودرو

به گزارش ایسنا، علی‌ اصغر میرصادقی در نشست خبری به ارائه‌ی توضیحاتی در رابطه با مصوبات اخیر شورای پول و اعتبار مبنی بر تغییر تسهیلات خرد پرداخت.
وی با اشاره به ابلاغ دستورالعمل بانک مرکزی برای تغییرات تسهیلات خرد به بانک‌ها در رابطه با وام خودرو و خرید کالا نیز توضیح داد: با توجه به این‌که پرداخت وام خودرو نیازمند تعیین شیوه‌ی ارائه آن بود روز گذشته – سه‌شنبه – جلسه‌ای با نمایندگان وزارت صنعت داشته و توافقات خوبی انجام شد که براین اساس شیوه‌نامه پرداخت تسهیلات خودرو تهیه و حداکثر تا هفته آینده به بانک‌ها ابلاغ می‌شود.

مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی همچنین با اشاره به شرایط تعیین شده برای دریافت وام خودرو گفت: خودروی خریداری شده باید تولید داخلی باشد از این‌رو قرار شد تا وزارت صنعت و خودروسازان لیستی از خودروهای داخلی را به بانک مرکزی اعلام و ما آن را در اختیار بانک‌ها قرار دهیم بنابراین به هیچ خودروی خارجی تسهیلات این بخش تعلق نخواهد گرفت.

وی ادامه داد: همانطور که در جلسه شورای پول و اعتبار مصوب شد میزان مشارکت 60 درصدی برای وام خودرو تعیین شده و حداکثر آن 15 میلیون تومان خواهد بود، بنابراین اگر خودرویی 20 میلیون تومان قیمت دارد 60 درصد آن یعنی حدود 12 میلیون تومان از سوی بانک‌ها پرداخت می‌شود که البته حداکثر به 15 میلیون تومان خواهد رسید.

میرصادقی در مورد زمان بازپرداخت و سود وام خودرو نیز گفت: حداکثر بازپرداخت در یک دوره سه تا پنج ساله و نرخ سود آن برمبنای عقود مبادله‌ای که اخیرا به 21 درصد کاهش یافته خواهد بود.

وی تاکید کرد: در مورد وام جعاله، خرید خودرو وجایگزینی خودروهای فرسوده حداکثر مشارکت پنج ساله و به عبارتی 60 ماهه خواهد بود که حتما باید نرخ عقود مبادله‌ای مصوب شورای پول و اعتبار در رابطه با آن اجرایی شده و از هفته آینده نیز لازم‌الاجراست.

مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی در مورد این‌که مبنای 60 درصدی تعیین شده برای اعطای وام کالا با توجه به نرخ روز خودروهای داخلی تناسبی با 15 میلیون تومان سقف وام ندارد، توضیح داد: این 60 درصد مبنای مشارکت بین خریدار و بانک است. این در حالی است که ما در نظر داشتیم نسبت به مشارکت بین 30، 40 و 50 درصد باشد و این ارقام در مورد خرید‌های مختلف با یکدیگر متفاوت خواهد بود به عنوان مثال برای یک خودروی 20میلیونی 60 به 40 و یا 30 میلیونی 50 به 50 می‌رسد.

میرمحمد صادقی همچنین از جلسه امروز – چهارشنبه – بانک مرکزی با اتحادیه تولید کالاهای داخلی سخن گفت و افزود: براین اساس در این جلسه شیوه‌نامه افزایش وام کالا نیز تدوین شده و به مانند وام خودرو ابلاغ می‌شود.

وی در مورد تعیین وثیقه‌های سنگین وام‌ها به منظور ارائه تسهیلات خرد یادآور شد: طبق آیین‌نامه بانکداری بدون ربا بانک مرکزی دخالتی در تعیین وثایق ندارد، اما با توجه به بالا‌رفتن مبلغ وام‌ها در سال جاری ما نسبت به این موضوع تاکید داشتیم. با این وجود از سویی دیگر به بانک‌ها تاکید کرده‌ایم که در پرداخت وام‌های خرد راحت‌تر برخورد کنند.

وام مسکن به شورای پول و اعتبار می‌رود

مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی در ادامه درباره‌ی افزایش وام مسکن در سال جاری و پیشنهادات مطرح شده در مورد آن توضیح داد: اطلاعات ارائه شده از سوی بانک مسکن به بانک مرکزی دارای ابهاماتی بود که طی جلساتی این ابهامات را برطرف کرده و اکنون به توافقاتی دست یافتیم،اما در مجموع باید نتیجه‌ی بررسی‌های ما در شورای پول و اعتبار مطرح و بررسی شود.

به گفته میرصادقی جلسه هفته آینده شورای پول و اعتبار به بررسی افزایش وام مسکن اختصاص دارد.

توضیح میرمحمد صادقی در رابطه با شرایط وام ازدواج در سال جاری

مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی در بخش دیگری از سخنان خود در مورد پرداخت وام ازدواج با دو روش در سال جاری توضیح داد و گفت: روش اول همان وام سه میلیونی به ازای هر زوج است که مانند سال گذشته پرداخت می‌شود در این حالت در مجموع زوجین شش میلیون تومان به‌طور نقدی وام دریافت خواهند کرد.

وی راه دیگر تسهیلات ازدواج را قانون مصوب در بودجه امسال عنوان کرد و گفت: براین اساس هریک از زوجین می‌توانند به میزان 10 میلیون تومان کالای داخلی خریداری کنند.بر این اساس بانک‌ها اقساط کالاهای خریداری شده را پرداخت کرده و در سال‌های بعد خود زوجین مبلغ وام را به بانک بر می‌گردانند.

مدیر کل اعتبارات بانک مرکزی یادآور شد: آیین‌نامه مربوط به خرید کالا تا سقف 10 میلیون تومان برای هر یک از زوجین به جای وام نقدی ازدواج در حال تدوین است و حتما در سال جاری اجرا می‌شود.

اجتماع باشکوه علما و طلاب آذربایجان غربی برگزار می شود


با اشاره به خبر تجمع اعتراض آمیز طلاب و روحانیان استان اظهار کرد: علما و اساتید حوزه های علمیه و طلاب استان همزمان با سراسر کشور در اجتماع باشکوهی این جنایت زشت آل سعود در رابطه با حکم اعدام شیخ باقر النمر که از علمای برجسته شیعیان است را محکوم می کنند.

وی افزود: این پیام به گوش جنایتکاران عربستان سعودی می رسد که این جنایت ها بی پاسخ نمانده و همه جهان اسلام از این عمل ددمنشانه آنها ابراز انزجار کرده و از مجامع بین المللی خواستار توقیف این اقدامات وحشیانه هستند.

حجت الاسلام قهرمانی با بیان اینکه عربستان حق ندارد این عالم بزرگ شیعی را به قتل برساند، گفت: در همه حوزه های علمیه آذربایجان غربی این تجمع های اعتراض آمیز برگزار می شود.

مدیر حوزه های علمیه آذربایجان غربی بیان کرد: همه سردمداران جوان آل سعود بدانند تحت تاثیر قدرتی که به دست گرفتند و با توحش به جنایت می پردازند روزی این جنایت ها دامن خودشان را می گیرد.

وی اذعان کرد: وظیفه همه مسلمانان و مجامع بین المللی شکست سکوت در برابر جنایات آل سعود است، در روزهای اخیر که مردم مظلوم یمن مورد جنایت واقع شده و حملات ددمنشانه عربستان موجب ویرانی خانه ها و کشتار مسلمانان یمنی شده چیزی جز سکوت در برابر این جنایات از مجامع بین المللی دیده نشده است.

این تجمع رأس ساعت 13 در مقابل مسجداعظم ارومیه برگزار خواهد شد.

سرپرست جدید هیات کبدی آذربایجان غربی معرفی شد

در این حکم آمده است: "نظر به تجارب ارزشمند، تخصص، تعهد و علاقمندی جنابعالی به ورزش کبدی ، به موجب این ابلاغ به عنوان سرپرست هیئت کبدی آن استان منصوب می شوید، امید است با هماهنگی اداره کل ورزش و جوانان استان و پیشکسوتان،مربیان و ورزشکاران در توسعه و گسترش ورزش کبدی موفق و موید باشید.توفیق جنابعالی را در راه خدمت به جامعه اسلامی از خداوند منان مسئلت می نمایم . "

هفته قبل بود که در مجمع انتخاباتی هیات کبدی آذربایجان غربی عیسی زینالی وقتی رای لازم را برای احراز پست ریاست بدست نیاورد از جلسه انتخاباتی به حالت قهر خارج شد.

حال اینکه کسی که حرمت جلسه را نگه نداشته است و هم اکنون با پیشنهاد اداره کل ورزش و جوانان آذربایجان غربی و موافقت امیرحسین مقصودلو رئیس فدراسیون سرپرستی هیات کبدی استان را برعهده می گیرد اتفاقی است که تنها در آذربایجان غربی و ورزش بی در و پیکر شهر ارومیه اتفاق می افتد.

بازدید رهبر انقلاب از بیست و‌‌ هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

،در این بازدید دو و نیم ساعته که آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رهبر معظم انقلاب را همراهی می‌کرد، غرفه‌داران و برخی ناشران حاضر در نمایشگاه توضیحاتی در خصوص تازه‌های نشر و فعالیت‌های صورت‌گرفته در عرصه‌ی چاپ کتاب بیان کردند.
عکس‌های تکمیلی و گزارش حاشیه‌های دیدار متعاقباً منتشر می‌شود.

یک مربی کشتی مدیرکل جدید اداره کل ورزش وجوانان شد

مراسم تودیع علی خلیلی مدیرکل ورزش و جوانان آذربایجان غربی روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت برگزار و عبدالله چمن گلی بعنوان مدیر کل جدید ورزش استان معرفی میشود.
در این مراسم که ساعت ۱۰صبح روز یکشنبه برگزار می شود چمن گلی سرمربی سابق تیم ملی کشتی فرنگی بعنوان رییس جدید اداره کل ورزش و جوانان معرفی خواهد شد.
علی خلیلی پس از علی ملااحمدی به ریاست اداره کل ورزش و جوانان رسید.
اروم نیوز در روزهای آینده گزارش مبسوطی از نحوه انتصاب عبدالله چمن گلی منتشر خواهد کرد.

اختتامیه سمینار تعامل اقوام، ادیان و مطبوعات در ارومیه برگزار شد

ششمین سمینار تعامل اقوام، ادیان و مطبوعات بعد از ظهر امروز با حضور نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد، استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه شهداء ،معاونین استاندار و مدیران برجسته استان در محل سالن اجتماعات مجتمع شمس ارومیه برگزار شد.

در ابتدا این مراسم خواندن سرود ملی و سر دادن یک دکلمه توسط سه نفر از بانوان تعجب و اعتراض برخی از حاضران را بر انگیخت. در ادامه تعدادی از مسئولین استان به سخنرانی پرداختند.

 

مدیرکل فرهنگ و ارشاد آذربایجان غربی: امنیت آذربایجان غربی در کشور زبانزد است

حجت الاسلام محمدباقر کریمی با اشاره به امنیت فوق العاده استان اظهار کرد: تعامل اقوام، ادیان و رسانه در جهانی شدن، مهندسی فرهنگی و انسجام ملی، تعامل اقوام و هویت در جهانی شدن و رساله و مطالعات تطبیقی در رسانه ها و مطبوعات و آثار ونوشته ای ادبی و هنری 4 محور اصلی ششمین دوره این سمینار است.

حجت الاسلام کریمی با اشاره به مشارکت اکثریت دانشگاهیان در ارسال آثار به دبیرخانه سمینار، گفت: 64 مقاله علمی در محورهای یاد شده از سراسر کشور به دبیرخانه این همایش ارسال شده که پس از بررسی های هیئت داوری 11 مقاله برتر شناخته شدند.

وی با اشاره به اینکه بیشترین تعداد مقالات به دبیرخانه از سوی اساتید دانشگاهی ارسال شده، گفت: مهم ترین اهداف کلی که در این سمینار ها دنبال می شود بیشتر در راستای تقویت حس همدلی در بین اقوام ایرانی و استفاده از ظرفیت مطبوعات پژوهشگران است.

حجت الاسلام کریمی با بیان اینکه یکی دیگر از اهداف مهم این سمینار شناخت اقوام و ادیان مختلف ایرانی و چگونگی استفاده از ظرفیت آنها در رسیدن به وحدت ملی، همدلی و هم زبانی است، گفت: بررسی مشکلات مسائل هویتی و ارائه راهکار در خصوص این مشکلات، بالا بردن توان مطبوعاتی در پرداخت اصولی به بحث اقوام و ادیان از موضوعات مهم این سمینار است.

 

 

نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی:توحید اساسی ترین محور برای جمع شدن ادیان در کنار هم است/ رسانه ها در تعامل ادیان و اقوام نقش اساسی دارند

به گزارش اروم نیوز، حجت الاسلام سیدمهدی قریشی، با اشاره به اهمیت توحید در تعامل ادیان، اظهار کرد: آذربایجان غربی از جمله مناطق حساس کشور است که ادیان و اقوام مختلف را در خود جای داده و مردم زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر دارند.

وی با اشاره به استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت های استان با همت و مشارکت بزرگان ادیان، افزود: اساس تعامل توحید است و این مسئله اساسی ترین محور برای جمع شدن ادیان در کنار یکدیگر است.

امام جمعه ارومیه با بیان اینکه قدم گذاشتن در وادی رسانه و قلم فرسایی در رسانه ها از نعمت های مهم الهی است، اضافه کرد: رسانه ها چه در فضای مجازی و چه در فضای مطبوعات باید این فرصت را مغتنم داشته و از قلم فرسایی در باب آگاهی و اطلاع رسانی شاکر باشند.

حجت الاسلام قریشی با اشاره به نقش رسانه ها در ایجاد تعامل بین اقوام و ادیان اذعان کرد: رسانه ها باید تلاش کنند تا در راستای ایجاد تعامل هرچه بیشتر میان اقوام و ادیان مختلف در استان قلم زده و همفکری کنند.

استاندار آذربایجان غربی: رسانه ها در راستای همدلی و همزبانی دولت و ملت بکوشند

قربانعلی سعادت در آئین اختتامیه ششمین سمینار تعامل اقوام، ادیان، مطبوعات و رسانه ها که در محل تالار شمس ارومیه برگزار شد، با اشاره به نقش رسانه ها در ایجاد همدلی و همزبانی هرچه بیشتر میان دولت و ملت، اظهار کرد: باید در راستای حرکت به پررنگ شدن ارتباطات اجتماعی قدم برداشته و عنصر اصلی همدلی و همزبانی است.

وی افزود: همدلی و همزبانی ایجاد تفاهم برای هدف مشترک اقتصادی، اجتماعی است، جمهوری اسلامی ایران حکومتی تحمیلی نبوده و برای شکل گیری و حفظ این نظام بسیاری از جوانان خون خود و سرمایه های ارزشمند خود را فدا کردند و هم اکنون نیز جوانانی مصمم تر ادامه دهنده راه آنان هستند.

 

 

سعادت با بیان اینکه رسانه ها باید راهکارهای چگونگی نجات اقوام و مذاهب را باید بیابند، اضافه کرد: همدلی از جمله سطوح عالی در تعاملات اجتماعی بوده و رکن ماقبل آن زبان است چرا که همدلی به معنای انگیزه رفتار مشترک در جامعه اطلاق می شود.

استاندار آذربایجان غربی با اشاره به تاثیرات حکومت ها بر ادیان و اقوام گفت: بشریت از یک منبع فیاض الهی سرچشمه گرفته و در این میان حکومت ها نیز تاثیراتی بر ادیان دارند که میزان تاثیرشان متفاوت است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاستگاه جدیدی برای اداره مردم بوجود آمد و موافقین زیادی برای خود یافت.

وی با اشاره به مرگ دختر مهابادی در هتل تارای این شهرستان و موضوعات اخیر تاکید کرد: هتلی که در مهاباد آتش زده شد با تحریک مزدوران خارجی بوده و نابودی یک سرمایه بود و در دولتی یا خصوصی بودن این سرمایه تفاوتی وجود ندارد.

سعادت با بیان اینکه ایجاد اشتغال و مبارزه با تحریم ها جز با امنیت میسر نمی شود، افزود: موضوع مرگ دختر مهماندار هتل از نظر دادستان خودکشی یا تجاوز نبوده بلکه با انگیزه ازدواج و از ترس این بلا بر سر دختر آمده است.

معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:وظیفه اصلی رسانه آگاهی بخشی است

 حسین انتظامی با اشاره به نقش رسانه ها در ایجاد آگاهی و مبارزه با جهل در جامعه، اظهار کرد: ارومیه ظرفیت متمایزی در همزیستی با اقوام و ادیان مختلف دارد و از این منظر تشابهاتی با لبنان دارد که اقوام مختلف با همدلی زندگی مسالت آمیزی در کنار یکدیگر دارند.

وی با بیان اینکه باید مراقب سوء استفاده دشمنان باشیم، افزود: وظیفه اصلی رسانه آگاهی بخشی است و باید در راستای رسیدن به این موضوع با هرگونه جهل مبارزه کنند.

انتظامی اضافه کرد: آگاهی مانع از جهل می شود، جهل بستر افراط است، افراط برهم زننده انسجام ملی است بنابراین اگر ما بتوانیم با جهل مبارزه کنیم به مثابه این است که افراط را از بین بردیم.

معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: رسانه در بعد سیاسی ااجتماعی انسجام ملی است و راهی جز افزایش تعامل نداریم.

وی گفت: دولت بسته های حمایتی خوبی برای حمایت از مطبوعات دارد و نشریاتی که دارای برخی فاکتورهای خاص باشند دارای اولویت در رسیدگی به درخواست هایشان هستند همچنین یارانه این نشریات به سه برابر افزایش می یابد.

انتظامی اضافه کرد: نشریاتی که در زمینه های مذهبی، گسترش فرهنگ ایثار و شهادت و دفاع مقدس فعالیت می کنند، نشریات مروج سبک زندگی ایرانی اسلامی، نشریات مروج زبان و ادبیات فارسی، نشریاتی که به ارتقای سطح علمی جامعه و سوادآموزی کمک می کنند و همچنین نشریاتی که در جوار مرزهای کشور واقع هستند می توانند از این بسته حمایتی استفاده کنند.

 

انتهای پیام/