دانستنی ها

دانستنی های کامپیوتر/زندگی/جهان و ...

دانستنی ها

دانستنی های کامپیوتر/زندگی/جهان و ...

از بوی سیر تا بوی کباب

بوی سیر! این یکی از تلخ ترین عبارتهایی است که مردم مظلوم سردشت از روزهای ناگوار و ناخوشایند بمباران شیمیایی این شهر به یاد دارند.

دورانی که مردم بی دفاع مورد آماج حملات وحشیانه رژیم بعث صدام قرار گرفت تا وجدانهای بیدار بشریت برای همیشه آزرده خاطر و نگران تکرار چنین وقایع هولناکی باشند.

گرچه صدام در آن روزها به واسطه خوی وحشی گری اش همه کار می کرد و برای پیروزی در جبهه های نبرد از هرگونه کار غیرانسانی و غیراخلاقی چشم پوشی نمی کرد اما در واقعیت آیا رژیم بعث و عراق به تنهایی می توانست برخی از تجهیزات پیشرفته را به دست آورده و بر علیه مردم بی گناه و غیرنظامی ایران استفاده کند؟ جوابش خیر و پاسخ اصلی آن را می توان کیلومترها دورتر از عراق و در قلب اروپا یافت.

*آلمان مهمترین حامی رژیم بعث در استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه ایرانیان

آلمان به عنوان یکی از کشورهایی که بیشترین سلاحهای شیمیایی را تحویل صدام می داد تا بر علیه رزمندگان و همچنین مردم کشورمان استفاده شود، مهمترین نقش در رابطه با جری شدن رژیم بعث برای انجام جنایات علیه بشریت را داشت، چرا که آنها خود بهتر از هرکس دیگر می دانستند که این سلاحهای میکروبی و شیمیایی را که برای نابودی هزاران نسل می توان از آن استفاده کرد، تحویل چه دیوانه ای می دهند.

آلمان با رویکرد مقابله با انقلاب اسلامی و آزادی خواهی مردم ایران در طول دوران زمامداری رژیم بعث تا آغاز اشغال کویت کوچکترین اغماض و کوتاهی در خصوص پاسخ به حس زیاده خواهی صدام برای پر کردن انبارهایش از بمبهای شیمیایی نداشت و حاصل کارهای این دولت متخاصم به ملت ایران هزاران هزار شهید و جانبازی است که بر اثر همین سلاحها در خش خش واپسین نفسهایشان در مظلومیت جان باختند و یا بر روی تختهای بیمارستانی بدون کپسولهای اکسیژن توانایی حیات ندارند.

مسئله ای که در اثر فشارهای بین المللی و سازمانهای مدافع حقوق بشر حتی در تاریخ 10/9/1366 دادستان آلمان نیز علیه 12 شرکت آلمانی متهم به ارسال تأسیسات شیمیایی به عراق، اعلام جرم کرد، اما فقط اعلام جرم کرد نه عمل دیگر.

کمک شیمیایی آلمان در بیانیه رسمی سازمان ملل هم مورد تایید قرار گرفته است. «هایکو کافمان»، سخنگوی سازمان طرفداران پناهنگان ﺁلمان نیز گفته است هیچ کشوری مانند ﺁلمان، عراق را این اندازه در احداث تاسیسات و زرادخانه‌های تولید سلاح شیمیایی یاری نکرده است.

در بیست ویک آگوست 1990 نیز هلموت هاسن وزیر اقتصاد آلمان غربی طی نامه‌ای به پارلمان آن کشور اعتراف کرد که کارگزاری‌های اطلاعاتی آلمان فدرال به خوبی از درگیری آلمان با برنامه‌های تسلیحاتی عراق آگاهی داشتند اما هیچ اقدامی به عمل نیاوردند.

*پایبند نبود به توافقات ، بالا کشیدن سرمایه های ایران و تکمیل نکردن نیروگاه هسته ای بوشهر

از بحث بمبهای شیمیایی صدام که بگذریم، بزرگترین کارشکنی دولت آلمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عدم تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر بود. نیروگاهی که قرارداد ساخت آن در سال 1355 مابین دولت وقت ایران و دولت آلمان غربی منعقد شد.

در آن تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی بهانه ای برای دولت آلمان شد که برخلاف اصول و قواعد بین المللی از تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر علیرغم داشتن تعهد بر طبق روابط بین ایران و آلمان( نه بین دولتها)، سرباز زنند و سرمایه های کشورمان را بالا کشیده و دست از کار بکشند.

با دیدن شرایط فوق بود که کشورمان قرارداد ساخت و تکمیل نیروگاه بوشهر را با کشور روسیه منعقد و به اتمام رساند.

*کارشکنی در سطح روابط بین الملل و اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی برای مقابله با ایران

اقدامات دولت آلمان تنها به این موارد ختم نشد، بلکه آنها در دوران بعد از پایان جنگ تحمیلی با تغییر رویکرد به فکر تحریم ایران افتاده و شدیدترین تحریم ها را بر علیه ایران آغاز، مدیریت و برنامه ریزی کردند. حتی به واسطه تحریمهای پزشکی می خواستند که مصدومان شیمیایی ایران که خودشان مسببش شده بودند را بدون درمان گذارند و رنجشان را چندین برابر کنند و بعد با ژست انسان دوستانه مصدومان شیمیایی کشورمان را به آلمان می کشاندند تا نتایج آزمایش سلاحهایشان را بررسی کنند.

آلمان علاوه بر این موارد، همیشه سعی در به انزوا کشاندن کشورمان در صحنه های بین المللی داشته و در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همیشه در مجامع بین المللی رأی منفی بر علیه ملت ایران داده است.

گرچه آلمان عضو شورای امنیت نیست اما وی همیشه کاسه داغتر از آش بوده و نقش مهمی در هوچی گری تبلیغاتی علیه ایران داشته است. ایرانی که همیشه و تا ابد با مستکبران سازگاری نداشته و مقابله در خاکریزها را مقدستر از مذاکره در میزگردها می داند و هزارسال بعد از این نیز خواهد دانست.

*آلمان؛ مأمن تروریستهای فراری از ایران

جمهوری فدرال آلمان به عنوان یکی از کشورهایی است که با پرورش تروریستها و سازماندهی آنها در خاک کشورش دشمنی خویش را آشکارا به اثبات رسانده است.

بیشتر سایتها و شبکه های اجتماعی تروریستها و اشرار که بر علیه کشورمان فعالیت دارد از این کشور و با نظارت نهادهای امنیتی آلمان اداره می شود.

حضور چندین ساله رحمان حاجی احمدی سرکرده گروهک تروریستی پژاک در خاک آلمان و فعالیت آزادانه وی در آن کشور نشانگر سطح بالای دشمنی آنها با ایران است. فردی که تروریستهای تحت امرش برای شدیدترین و وحشیانه ترین جنایات بر علیه مردم ایران تربیت می شوند و افراد بی گناه بسیاری را در سالهای اخیر در نوار مرزی ایران و عراق و ایران و ترکیه شهید کرده اند و اتفاقاً بیشترشان نیز کردهای دلاور بوده است.

با این حال آلمان که خود را کشوری دموکراتیک و یکی از داعیه داران مبارزه با تروریسم می داند چرا کوچکترین واکنشی به فعالیت سرکردگان گروهک تروریستی پژاک نداشته و حتی گروهک ضد ایرانی منافقین. مگر آنها کم ترور کرده اند؟ یا آنها چون در جهت منافع آلمان حرکت می کنند، تروریست نام نمی گیرند؟

*وقایع سال 88؛ فتنه گران و آلمان

با شروع فتنه گری عده ای در دوران بعد از انتخابات 88، آلمانها خود را در نقشی جدید نشان داده و حمایت از فتنه گران را به طور آشکارا در همه جا جار زدند.

فتنه گرانی که بر علیه ملت ایران می خواستند شورش کرده و نیات شوم و پلیدی را در ذهن خود پرورش می دادند، اما هوشیاری مردم در سایه توجهات امام زمام(عج) و رهبری هوشمندانه امام خامنه ای تمام نقشه های آنان نقش بر آب کرد.

حال چرا باید آلمانها از دشمنان داخلی ملت ایران حمایت می کردند و اصلاً چه حقی در رابطه با اظهار نظر در این مورد داشتند؟ مسئله ای که پاسخ آن روشن و وابستگی فتنه گران به سرویسهای اطلاعاتی غرب و آلمان بود.
حتی کلودیا روت معاون صدراعظم آلمان که  سال گذشته برای انجام دیدارهایی با مسئولان ایرانی به کشورمان آمده بود، در دیدار با عارف اصلاحات طی سخنان مداخله جویانه ای که در نهایت بی شرمی در تهران و در حضور اصلاح طلبان بر زبان رانده شد، خواستار برخی اقدامات غیرقانونی شد که فراتر از وظایفش بود و این خود بار دیگر اثبات خوی مداخله جویانه و ضدایرانی آنها در سطح جامعه را رقم زد.

*تحلیل رفتار آلمان؛ از بوی سیر تا بوی کباب/ جمع بندی اولیه مذاکرات هسته ای و اشتیاق آلمانها برای حضور در ایران

حال با این همه اقدامات پست و مذموم دولت آلمان بر علیه ملت و نظام ایران، چه شده است که آنها هیئت اقتصادی خویش را تهران می فرستند؟ آیا بوی کباب به مشامشان خورده است؟ آیا مصدومان شیمیایی سردشت بوی سیر را از یاد برده اند؟

به کشوری که نزدیک به چهاردهه است که شدیدترین کارشکنی ها را انجام داده و یکی از مهمترین عوامل هجمه های رسانه ای به کشورمان به واسطه هوچی گریهایش بوده می توان اعتماد کرد؟ آیا آنها واقعاً به تعهدات خود پایبند هستند؟ اگر هستند چرا به قرارداد ساخت و تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر پایبند نماندند؟

با کنکاش در روابط بین ایران و آلمان می توان فهمید که قطعاً آنها منافع خود را در همه بخشها بر منافع ملت ایران ترجیح داده و حتی حاضرند برای آن با سلاحهای شیمیایی هزاران نفر را کشته و در خاک خود بر علیه ملت ما تروریست پروری کنند.

امروزه که تیم مذاکره کننده هسته ای به جمع بندی اولیه برای انجام توافق نهایی رسیده و توافق نیز دور از انتظار به نظر نمی رسد، دولت آلمان بوی کباب را دنبال کرده و با تغییر رویکرد و زدن ماسک دوستی خواستار استفاده از فضای اقتصادی ایران برای رونق اقتصادی خودش آن هم در شرایطی است که اتحادیه اروپا در شرایط بد اقتصادی قرار دارد و بدهی 300 میلیارددلاری یونان نیز اثرات منفی بسیار بر اقتصاد آنها گذاشته است.

اما سخنی با سردمداران دولت آلمان که باید بدانند ملت ایران فراموشکار نیست و جنایات و تهدیدات شما را هیچ وقت از یاد نخواهد برد و تغییر برخی رویکردها به معنای چشم پوشی بر اقدامات غیرقابل قبول شما در ایران و در حق ملت ایران نیست و ظلمهای شما همچون مدالی بر سینه تان تا ابد خواهد درخشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.