، اینکه دریاچه ارومیه با وجود خشکسالی شدید و تقریبا ناامیدی مردم از این پهنه آبی بار دیگر جان گرفته و به روزهای اوج خود برسد، بسی جای تامل و بحث دارد. اما اینکه چه اتفاقاتی خواهد افتاد و چه اقداماتی برای این بازگشت انجام خواهد شد نیز نباید از دیدگان عموم پنهان بماند.
از همان آغاز فعالیت ستاد احیا در تهران و به تبع آن در آذربایجان های غربی و شرقی، تعدادی از نمایندگان و البته تعداد بیشتری از روستاییان منتقد اصلی طرح های ستاد احیا بودند. چراکه این ستاد طرح هایی بدون بنیه علمی و تنها به منظور رفع نیاز ارائه داده و آینده ای برای اقدامات خود متصور نشده بود.
اما گذشته از فعالیت های کشوری و منطقه ای، انتخاب «هادی بهادری» چهره ای جوان و به ظاهر محجوب در آذربایجان غربی به عنوان نماینده استانی ستاد که البته پیش از آن نیز توانسته بود سمت معاونت عمرانی استاندار را از دستان یکی از مهندسان باسابقه استان و کشور برباید، نمی توانست برای برخی ها قابل هضم و درک باشد.
به هر حال مدتی از فعالیت های ستاد احیای دریاچه ارومیه در استان به روال عادی طی شد و طرح هایی برای تصویب و اجرا به مرکز ارسال شد که به صورت شگفت آور تمام این طرح ها با موافقیت «عیسی کلانتری» مسئول ستاد احیای کشوری مواجه شده و بودجه کلانی برای اجرا در اختیار آذربایجان غربی قرار گرفت.
اما با گذشت چند ماهی از آغاز فعالیت ستاد در ارومیه و اتفاقات رخ داده در خصوص محل فعالیت، نحوه فعالیت و البته چگونگی اجرای طرح های ارائه شده، دیگر صدای روستاییان اطراف حوزه دریاچه ارومیه که سالیان سال با درآمدهای کشاورزی روزگار خود را سپری کرده بودند در آمد و به این ترتیب نگرانی هایی در مورد فعالیت و اقدامات ستاد آغاز شد.
با گذشت زمان و پیش آمدن وقایع مختلف در حوزه های مختلف اجتماعی و فرهنگی و نیز اجرای طرح های به اصطلاح بلندمدت و در اصل بدون بازده کافی، نوک پیکان اتهامات به سوی مسئول استانی ستاد احیا در آذربایجان غربی یعنی همان جوان بی ادعای روزهای نخست گرفته شد که دیگر اینک دارای دفتر مجزایی در یکی از معابر گران قیمت ارومیه و نیروهایی بداخلاق و بی حوصله برای رفع مشکلات مردم داشت!
با رسیدن به روزهای استعفای مدیران ارشد دولتی برای پیوستن به جمع کاندیداهای نمایندگی مجلس، یعنی همان اواخر خردادماه، نوبت به این جوان رسید که عطای معاونت استانداری را به لقایش بخشد و بدون هیچ ادعایی(!) و تنها برای خدمت به مردم شهرش استعفای رسمی خود را تقدیم سعادت کرده و به این ترتیب ورود رسمی خود به گود انتخابات را اعلام کند.
اما بعد از این اتفاق و با وجود بودجه کلان عمرانی و فرهنگی ستاد احیای دریاچه ارومیه نزد این مدیر جوان، انتظار می رفت که هرچه سریع تر فکری به حال ستاد احیای در استان شود و مسئولی دیگر به جای بهادری در صدر این ستاد قرار گیرد.
حال با گذشت یک ماه از ورود نماینده استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه به گود انتخابات و آغاز فعالیت های وی در خصوص جذب آراء مردم و مسئولان، و با وجود انتقادات و تذکرات چندین باره نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی مبنی بر لزوم بازنگری دولت در انتخاب فرد مسئول در ستاد احیا، هنوز این هادی بهادری است که در راس اقدامات ستاد در آذربایجان غربی باقی مانده است.
حال باید منتظر ماند و دید انتقادات نمایندگان مردم که در ماه های پایانی خدمت خود در مجلس به سر می برند، برای تغییر مسئول ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی، که امروز نزد رسانه های هم طیف خود لقب ظریف آذربایجان(!!!) را گرفته، اثرگذار خواهد بود یا اینکه دولت امیدی به تدبیرهای ستاد احیای نداشته و در انتظار اتفاقات دیگری خواهد بود؟
بهادری البته در جبهه گیری های متفاوت نسبت به تمام منتقدین خود، با حضور در روستاها و در میان مردم بحران زده مناطق مختلف، وضعیت دریاچه را عادی عنوان کرده و ابایی از بر زبان آوردن این سخن ندارد که احیای دریاچه ارومیه بر اساس برنامه پیش می رود و پایین آمدن حدود 4 سانتی متری آب دریاچه در مقایسه با تیرماه سال گذشته نیز جزو امورات طبیعی در مسیر احیا محسوب می شود!
نکته اصلی در این خصوص این است که گویا استفاده ابزاری از رسانه های مختلف مکتوب و مجازی و البته حضور در برخی اماکن عمومی با نام ستاد و به کام فرد خاص مستعفی از خدمت در استانداری در روزهای اخیر آغاز شده که شاید این روال نتیجه مناسبی برای ستاد و فعالیت های آتی آن نداشته باشد و موجب بدنامی چنین محلی نزد مردم شده و به این ترتیب به اختلافات عمومی در حوزه احیای دریاچه ارومیه دامن زند!