موضوع ترافیک و شرح زوایایی آن در کلانشهر ارومیه، دست کم در سالهای اخیر موضوعی کم و بیش به روز بوده و هیچ گاه از نظرگاه مردم و اهالی این کلان شهر و همه اقشار و طبقات آن دور نبوده و نیست؛ چرا که درست مثل نفس کشیدن و خوابیدن جزء لحظات زندگی و عمر همه اهالی این شهر از خرد و کلان شده است.
فضای رسانه ای و مطبوعاتی ارومیه هم به فراخور و به تناسب قد و قامت خود این موضوع و معضلات مبتلابه آن را مورد توجه خود قرارداده اند و شروح کشاف خود را از ماجرای این معضل چند وجهی دراین شهر پی در پی ارائه کرده و همچنان میکنند.
اروم نیوز نیز به سهم به اخبار و گزارشات مبنی بر احوال نبض ترافیکی کلانشهرارومیه را در قالبهای مختلف ارائه کرده و مقالاتی نیز اندرباب چند و چون این معضل به قلمهای مختلف منتشر کرده است. اما نسبت مشترک همه این تحرکات مطبوعاتی و حواشی آن، بدتر شدن اوضاع ترافیکی شهر و پیچیده شدن صورت عینی این موضوع و حل نشدن آن، به شکل مطلوب است. اگر خواسته باشیم ترافیک ارومیه را از جهات مختلف واکاوی کنیم و اضلاع مختلف آن را شناسایی کرده و مورد مطالعه قرار دهیم بایستی به به شکل ضمنی به سرفصل این جهات و اضلاع بپردازیم.
اول آنکه موضوع ترافیک را به شکل صحیح بشناسیم و دقیقا ً محل اطلاق واژگانی و موضوعی آن را بدانیم.
دوم آنکه بپذیریم مهمترین بعد ترافیک شهری به فرهنگ شهروندی در تک تک اهالی یکشهراز یک شهروند عادی تا رییس یک اداره و... باز میگردد.
سوم آنکه بدانیم اصل مشکل ترافیک به دیگر مشکلات و معضلات جاری در سطح وعمق شهر محل زندگی و حیات ما باز می گردد. مشکلاتی ناشی از حمل و نقل عمومی و خصوص، تغییرات ناهمگون و بدون کنترل در طول و عرض شهر، عدم آینده نگری در مدیریت شهری یک شهر، ساخت و سازشهری و عدم جاگیری متناسب تأسیسات شهری درتمام نقاط شهر، افزایش جمعیت و آلودگی محیط زیست و... .
با نگاهی دقیق به همه موارد طرح شده در سه بخش جداگانه فوق به حقیقت در مییابیم که سرچشمه اصلی مشکل ترافیک در کلانشهرارومیه از کجا ناشی میشود؟! شرح هر کدام از موارد فوق، از فرصت و مجال این نوشتار خارج است و هم در سالیان گذشته و اکنون، از زوایای مختلف در قالب مطبوعات ارومیه به تک تک این موارد و یا دست کم به مهمترین آنها پرداخته شده است ولی نتیجه همان است که حال میبینیم و در ان گرفتاریم! ما نیز به فراخور مجال و فرصت این نوشتار به شکلی ناگزیریم که به سه مورد مهم ازاین موارد بپردازیم که شاید شاکله اصلی همه موارد را نیز این سه مورد شکل میدهند.
*حمل و نقل شهری: حمل و نقل را در معنای جا به جا کردن چیزی و یا کالای به هر شکل و در هر مسافت ممکن و در کل به جا به جایی هر نوع جسم قابل حمل به کار میبرند.
با توجه به تعریف فوق جابه جایی انسانی در محیط شهری و غیری شهری، علی الخصوص شهری جزء محور اصلی تعریف فوق از حمل و نقل به شمار میآید که به آن حمل و نقل شهری گفته می شود. دراین نوع از حمل و نقل متغییرهایی نظیر افزیش و کاهش جمعیت، افزایش و کاهش تعداد خودرو، افزایش و کاهش طول،عرض و وسعت شهر، تناسب معابر و شوارع خیابانی و گذرگاهها نظیر خیابانهای اصلی، کلان راهها، آزد راهها، عملکردها و تأسیسات شهری نظیرمعابر روگذر و زیرگذر و... همچنین تدوین و پیش بینی برنامه و قوانین جانبی و ممکل برای کنترل فضای شهری از جمله طرحهای مختلف یک طرفه کردن و یا زوج و فرد کردن معابر و از اهمیت فراوان برخوردار بوده و دخالت مستقیم دارند.
مهمترین بخش از این متغییرها به فرهنگ شهروندی و اندیشه شهری اهالی یک شهر باز می گردد. کاهش استفاده از خودروهای شخصی، روی آوردن به استفاده از خودروهای حمل و نقل عمومی در سطح شهر، ترویج استفاده از وسایل حمل و نقل شهری اعم از دوچرخه و... در مقابل این بخش مهم از متغییرهای حمل و نقل شهری مؤلفهای از ثابتهای آن، یعنی امکانات اجرایی این متغییرها ودر این میان بروز نتایج جریان مندی فرهنگ شهروندی مطرح میشود.
به عبارتی از این یک سو باید فرهنگ شهروندی در خصوص حمل و نقل عمومی در شهرها ترویج شود و از سویی امکانات عملی آن نیز به شکل منطقی فراهم باشد. یکی از این امکانات وسایل حمل و نقل عمومی مناسب است.
*وسایل حمل و نقل عمومی مناسب: به همه واسایل و امکانات جابه جایی انسانی به شکل مسافرت های درون شهری اعم از انواع خودروها و ماشینهای سواری و مکانیزه شهری از مترو تا قطار شهری ( تراموا)، اتوبوس تا تاکسی و... به تناسب جمعیت شهرها و مناطق مختلف آنها وسایل حمل و نقل عمومی گفته میشود. در عصر حاضر شاید بهترین عیار معیار برای تشخیص وضع مطلوب زندگی شهری و وجود جریان فرهنگ شهروندی، ایجاد و وجود شریانهای مناسب و روان برای حمل ونقل در سطح شهرها با توجه به زمان و مکان، بازار و نبض اقتصادی شهر و... است.
این عیار معیار به اندازهای پراهمیت و مهم است که نما و ظواهر شهر، معماری و عمران متناسب و... نیز به آن وابسته است. در شهرهای که به هر دلیل فاقد مترو و قطار شهری هستند اتوبوسهای شهری با خطوط ویژه و سریع السیر و...دارای اهمیت و اولیت بیشتری هستند.
این اهمیت که در فقدان مترو و قطار دارای بار اصلی در حمل ونقل عممی شهری است به جابه جای حداکثری شهروندان در مسافراتهای درون شهری ، زمان بندی مناسب و هزینه بری حداقلی و... باز می گردد. گرچه هیچ طرح و یا الگوی مشابه و یا سنتیی نمیتواند در شهرهای کلان جایگزین مترو و قطار شهری شود.
*افزیش وسعت و طول و عرض شهری: برای داشتن سیستم و ساختار مطلوب حمل و نقل شهری در یک شهر( برای مثال ارومیه ) داشتن رشد و توسعه قابل پیش بینی و آینده دار، کنترل رشد زائد و بی رویه شهر، مدیریت بافت قدیمی و جدید آن ( تفکیک بافت فرسوده آن با بافت قدیمی و تناسب آن با بافت جدید) و... دارای اهمیت و اولیت است. به همین دلیل توجه به توسعه و افزایش وسعت شهر از مهمترین مؤلفه های ثابت و هم متغییر موضوع ترافیک و حمل و نقل شهری است.
حال با توجه به نکات یاد شده و برای روشنتر شدن زوایای موضوع ترافیک در کلانشهرارومیه به طرح چند سوال می پردازیم. وضعیت و شرایط وسایل نقلیه عمومی و خصوصی در حال حاضر در سطح شهر ارومیه به چه شکل است؟
آیا شرایط کنونی آن متناسب وضعیت کلانشهرارومیه از نظر تعداد جمعیت و طول و عرض آن است؟ کیفیت ارائه خدمات در قالب وسایل نقلیه عمومی به شکل مطلوب و قابل قبول است؟
تعداد و نوع این وسایل اعم از اتوبوس، تاکسی و... متناسب با تقاضای شهروندان ، در ارومیه است؟ و دهها سوال پیرامون فرهنگ سازی برای ترویج واقعی فرهنگ شهروندی در خصوص استفاده از وسایل نقلیه عمومی و یا استفاده از وسایل سبک حمل و نقلی شهری و ایحاد بسترهای مناسب آن، عملکرد مناسب مدیریت شهری و استانی در ارومیه و استان آذربایجان غربی در خصوص فرهنگ سازی و ارائه خدمات مناسب شهری و ... در حوزه انجام وظیفه مدیریت ارگانهای دخیل و دارای وظیفه و ... برای پاسخ گویی به این سؤالات کافی است که یک روز از روزهای کاری و روزمره خود را مرور کرده و به هزار زاویه پر و پیچ خم آن اندیشه کنیم.
به راستی در ایجاد و یا حل مشکل ترافیک و هر سه بخش شرح داده شده از ابعاد وابسته به آن از حمل و نقل شهری گرفته تا وسعت شهر و افرایش آن و... چه اندازه اهالی شهرنشین (هنوز شهروند نشده) ارومیه مقصرند و چه اندازه مدیریت بی راهبرد آن؟!