ماجرا از اوایل فروردین ٩٢ با کشف جسد بیسر مقتول، مقابل بیمارستانی در جنوب تهران از سوی پلیس آغاز شد. کارآگاهان پایگاه دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ که رسیدگی به پرونده را برعهده داشتند در همان تحقیقات ابتدایی به کشف آثار جرم در محدوده کشف جسد پرداختند و موفق به شناسایی رد پای یک پردهفروش در قتل شدند.
آنها او را ٢٦ خرداد ٩٢، پس از کشف «یک برگ کاغذ به دستخط متهم در سطل زباله روبهروی مغازهاش که ثابت میکند با مقتول ارتباط داشته» و «لکههای خون در حمام خانهاش» به عنوان عامل قتل دستگیر و به پایگاه دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند. سعید ٣٧ ساله در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: «چند وقتی بود که با مقتول دوست شده بودم. روز حادثه - پنجم فروردین ٩٢- او را به خانهام بردم و با او ارتباط نامشروع برقرار کردم.
پس از مدتی سر اختلافاتی که با هم داشتیم، دعوایمان شد. او میخواست فرار کند که من مانعش شدم و سرش را به دیوار کوبیدم. با چاقو هم چند ضربه به او زدم تا کشته شد. برای مخفی کردن جسدش، آن را با اره دستی تکهتکه کردم، در پلاستیک زباله ریختم و شبانه با ماشینم جلوی یکی از بیمارستانهای جنوب تهران رفتم و تکهای از جسد را آنجا انداختم. چند تکه دیگر را هم در چند نقطه دیگر انداختم و به خانه برگشتم تا خون ریخته شده در حمام را پاک کنم.»
اعترافات سعید در حالی است که تلاشهای پلیس آگاهی برای شناسایی هویت مقتول بینتیجه مانده است تا مدعیالعموم، تنها شاکی پرونده او باشد.
صبح دیروز اما جلسه رسیدگی به پرونده با انکار قتل از سوی متهم همراه شد. او که در شروع دادگاه، به جرم قتل عمد با درخواست قصاص نماینده دادستان روبهرو شده بود، مدارک پلیسی مبنی بر قاتل بودن خود را ناقص دانست و با رد اعترافات خود در بازجوییها گفت: «من قتل را تحت فشار گردن گرفتم. من نه آن زن – مقتول- را میشناسم و نه از کنار جنازهاش رد شدهام. حرفهای قبلیام را هم تحت فشار بازجو گفتهام.»
رییس دادگاه که با انکار متهم روبهرو شده بود به مدارک پلیسی اشاره کرد و گفت: «شما پیش از این جزییات حادثه را در حضور بازپرس پرونده بازسازی کردهاید. آثار خون در حمام خانه شما و یک برگ کاغذ به دستخط خودتان در سطل زباله روبهروی مغازهتان هم کشف شده که ثابت میکند شما مقتول را میشناختید. ضمن اینکه دو شاهد عینی هم دیدهاند که ماشین شما چند روز پس از حادثه خونی بوده است.» متهم ٣٧ساله اما بار دیگر خود را بیگناه دانست و گفت: «جزییات بازسازی صحنه جرم هم از سوی افسر پرونده به من دیکته شد. در حمام همه خانهها هم خون پیدا میشود. آن کاغذ هم نمیدانم چیست.
ضمن اینکه من اصلا ماشین ندارم. موسی، صاحبکارم ماشین دارد که من هم آثار خون را در ماشینش دیدم. وقتی علتش را از او پرسیدم گفت در دعوا خونریزی کرده است اما وقتی به زندان افتادم، دختر عمهام به ملاقاتم آمد و گفت، موسی به او گفته خودش مقتول را کشته و حتی برای ساکت کردن خانواده او به آنها باج هم داده است. با این حال پلیس این موضوع را درست پیگیری نکرد.» پس از سعید، وکیل او نیز بر این موضوع تاکید کرد و با بیگناه دانستن موکل خود گفت: «عدم کشف هویت جسد، خونی نبودن برگه درون سطل زباله، اظهارات ضد و نقیض موسی، صاحبکار متهم درباره علت خونی بودن ماشینش که یک بار گفته در دعوا اینطور شد و یک بار گفته شستم را با چاقو بریدم و سایر تناقضات دیگر پرونده نشان میدهد این حادثه به شکل مناسبی مورد بررسی قرار نگرفته و متهم – به گفته خودش – تحت فشار به قتل اعتراف کرده است.» با اتمام دفاعیات وکیل، متهم برای آخرین دفاع پشت جایگاه ایستاد و با بیگناه خواندن دوباره خود، از قضات خواست تا عدالت را در موردش اجرا کنند. قرار است حکم او در روزهای آینده، از سوی قضات شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران صادر شود.