سرهنگ پاسدار حسنعلی چراغی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: یادمان های شهدای شیمیایی و شهدای دارساوین و بلفت سردشت، یادمان شهید بروجردی نقده، شهید ناصر کاظمی و شهدای تمرچین پیرانشهر جزو آثار ثبت شده در این مرحله هستند.
وی اضافه کرد: حفاظت از اسناد و آثار مربوط به دوران دفاع مقدس و انتقال این داشته ها و آثار به جا مانده به نسلهای بعد به بهترین شکل ممکن از مهمترین اهداف ثبت این یادمانهاست.
وی با بیان اینکه عملیات ثبت شش یادمان دیگر نیز در دستور کار قرار گرفته است، اظهار کرد: یادمان های 14 شهید بند و شهدای جندالله ارومیه، شهید امینی و شهدای دارلک و خلبان شهید خالد حیدری مهاباد، شهدای دشت وزینه سردشت و شهید آبشناسان اشنویه این آثار را شامل می شوند.
مسوول سازمان اردویی، راهیان نور و گردشگری سپاه شهدای آذربایجان غربی ادامه داد: این آثار ابتدا شناسایی و مطالعه شده و سپس پرونده های تهیه شده برای ثبت به سازمان میراث فرهنگی کشور ارسال می شود.
سرهنگ چراغی گفت: استاندار آذربایجان غربی در نشست راهیان نور استان نسبت به ایجاد زیر ساختهای لازم در 6 یادمان استان که به ثبت ملی رسیدند به همراه یادمان شهید امینی در مهاباد اعلام آمادگی کرده که امیدواریم با تحقق آن، زمینه بهبود بیش از پیش وضعیت این یادمانها فراهم شود.
آذربایجان غربی جزو استانهای مقصد برای کاروانهای راهیان نور شمال غرب کشور است که وجود مناطق عملیاتی مختلف در دوران دفاع مقدس باعث شده تا سالانه بیش از 200 هزار نفر از استانهای همجوار آذربایجان غربی از مناطق عملیاتی آن بازدید کنند.
در عصر یک روز گرم تابستانی روابط عمومی سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ارومیه مراسمی را تحت عنوان "آئین بهره برداری از پروژه های فرهنگی اجتماعی شهرداری ارومیه برگزار کرد.
در این مراسم که در محل ساختمان فرهنگسرای قرآن و عترت ارومیه برگزار شد، رسانه ها و خبرنگاران از لحاظ آماری رغبت بیشتری برای حضور در این نسبت به مدیران و مسئولین و بالاخص اعضای شورای شهر نشان داده بودند چرا که از یک شورای شهر 15 نفری فقط لطیفه مبین و سیدهادی ذاکر برای حضور احساس تکلیف کرده بودند.
شهردار ارومیه: کارهای فرهنگی همیشه در غربت است/ برای اصلاح جامعه به توسعه زیرساخت های فرهنگی نیازمندیم
در این مراسم که در محل فرهنگسرای قرآن و عترت ارومیه برگزار شد محمدحضرت پور شهردار ارومیه به توسعه زیرساخت های فرهنگی شهر ارومیه اشاره کرد و اظهار داشت: کارهای فرهنگی همیشه در غربت است و توجهی به آنها نمی شود اما در بودجه سال 94 به گونه ای پیش بینی شده است که توسعه زیرساخت ها و اقدامات فرهنگی شتاب و توسعه بیشتری بگیرد.
وی افزود: در ارومیه با احتساب فرهنگسرای قرآن و عترت، فرهنگسراها در 5 محله ارومیه کار خود را شروع کردند و اگر بخواهیم فرهنگ جامعه را درست کنیم باید اصول و زیربنای همه کارهای ادارات و سازمان ها فرهنگی باشد.
شهردار ارومیه به اجرای اقدامات فرهنگی در 4 بعد اشاره کرد و گفت: کارها و اقدامات فرهنگی مجموعه مدیریت شهری توجه به 4 شاخصه اصلی هویت های "دینی و اسلامی، ملی، انقلابی ، بومی و استانی" است که امیدوارم بتوانیم قدم های خوبی در این زمینه برداریم.
حضرت پور در پایان تصریح کرد: پروژه های فرهنگی اجتماعی شهرداری ارومیه که در حوزه فرهنگی افتتاح می شود مربوط به تجهیز و راه اندازی کتابخانه تخصصی قرآن و عترت، نصب سیستم اذان گو در 25نقطه شهر، نصب سیستم صوتی در طول مسیر خیابان امام برای راهپیمایی ها، نصب عکس و تمثال مقام معظم رهبری، ایجاد فرهنگسراهای محله می باشد که برای آنها 92میلیارد ریال هزینه شده است.
مدیرعامل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ارومیه: از رهبری تا مدیران شهرستانی دغدغه فرهنگ دارند
در بخش دیگری از مراسم، ابراهیم خلیل رضائیه مدیرعامل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ارومیه با اشاره به رویکرد فرهنگی شهرداری در قبال بودجه سال 94 اظهار داشت: بودجه سال 94 شهرداری ارومیه با رویکرد کاملا فرهنگی بسته شده است و به قول مقام معظم رهبری اقدامات و مسائل فرهنگی به مانند کار جهادی است و باید به آن توجه شود.
وی افزود: دغدغه مجموعه مدیریت شهری بر محور فرهنگ است و می شود گفت از ولایت فقیه تا کارگزاران نظام و مدیران نهادها و ادارات همگی دغدغه فرهنگ را دارند و این نشان دهنده اهمیت این موضوع است.
خلیل رضائیه گفت: شهرداری یکی از مجموعه های پیشتاز و دخیل در امور فرهنگی است و طبق نقشه راه ارومیه 1400، ارومیه شهری سالم و سبز است که بدون توسعه فرهنگی اهداف ارومیه 1400 تحقق نمی یابد.
رضاییه در بخش دیگری از سخنان خود به توزیع عادلانه ثروت در شهرداری اشاره کرد و گفت: ایجاد فرهنگسرا در محلات مختلف و انجام فعالیت های فرهنگی و آموزش در این فرهنگسراها از اهم فعالیت ها و برنامه های فرهنگی شهرداری ارومیه است.
مدیرعامل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ارومیه در پایان تصریح کرد: مهمترین پروژه فرهنگی که امروز افتتاح می شود بزرگترین کتابخانه تخصصی قرآن و عترت شمالغرب کشور است که با اعتباری بالغ بر 1/6 میلیارد ریال تجهیز شده است.
در حاشیه برگزاری این مراسم گروه تواشیح تسنیم به اجرای برنامه پرداخت و یک گروه هنری نیز یک نمایش 15 دقیقه ای اجرا کرد که موضوع آن در ارتباط با خواستگاری بود.
در پایان این مراسم، بزرگترین کتابخانه تخصصی قرآن و عترت شمالغرب کشور با حضور شهردار ارومیه، برخی از مدیران کل استان، دو تن از اعضای شورای شهر و شهردار ارومیه توسط نادر صفرزاده معاون استاندار آذربایجان غربی افتتاح شد.
معمولا زنان ورزش هایی را انتخاب می کنند که آنها را خوش اندام تر کرده و همچنین ظاهر زنانه آنها دچار تغییرات نکند اما دختری 23 ساله متفاوت از بسیاری از زنان رفتار کرده است.
ناتالیا Natalia یک ورزشکار حرفه ایست که حدود 9 سال است ورزش حرفه ای
انجام داده و به پرورش اندام و وزنه برداری قدرتی مشغول می باشد.
این
دختر روسی در 14سالگی و زمانی که فقط 40 کیلوگرم وزن داشت این ورزش قدرتی
را شروع کرد و حالا اندامی مانند یک مرد قدرتمند بدست آورده است.
عکس یادگاری ناتالیا با مربی اش
ناتالیا هم اینک با قد 168 سانتی متری, 92 کیلوگرم وزن دارد که بیشتر وزنش بخاطر عضلات خالص هستند!
دور بازوی او 45 سانتی متر می باشد و می تواند 240 کیلوگرم را در وزنه برداری قدرتی مهار کند!
ناتالیا در فروشگاه لباس
ناتالیا در حال تمرین کردن و تقویت مچ دست
با اینکه ناتالیا فقط 23سال سن دارد اما چندین عنوان قهرمانی در مسابقات مختلف جهانی کسب کرده است.
بیماری پیرونی یک بیماری فوق العاده خطیری است که بسرعت می تواند در سنین پائین سبب کجی آلت تناسلی و ناتوانی جنسی در مردان شود. علت اصلی این بیماری وارد شدن ضربه به آلت تناسلی در حالت نعوظ است، بنابراین مردها باید حداکثر تلاش خود را بکنند تا از هرگونه ضربه به آلت تناسلی در حالت نعوظ اجتناب شود. این بیماری دارای سه مرحله است و مراجعه در مرحله زودرس شانس درمان را خیلی زیاد می کند.
در مرحله دیررس پلاک در سطح آلت تناسلی تشکیل و سبب کجی آلت تناسلی و ناتوانی جنسی می شود. شاه علامت بیماری پیرونی - Peyronie’s disease – در مرحله ابتدائی درد در هنگام نعوظ است. بدنبال هر گونه ضربه به آلت تناسلی باید حتما با پزشک متخصص مشورت کرد.
1. بیماری پیرونی - Peyronie’s disease - یک بیماری خطیر است که اگر به موقع درمان نشود سیر آن بطرف ناتوانی جنسی خواهد بود.
2.
بیماری پیرونی بیشتر از دهه پنجم به بعد زندگی دیده می شود، ولی متاسفانه
در کشور ما اکثر بیماران مبتلا زیر 50 سال و بیشتر در دهه سوم و چهارم
زندگی هستند. یکی از دلایل آن تا کردن آلت تناسلی در حالت نعوظ برای از بین
بردن نعوظ می باشد. عده ای به این عمل "تقاندن" می گویند.
3. علت اصلی
این بیماری هنوز ناشناخته است ولی بیشتر دانشمندان معتقد هستند که وارد شدن
ضربه به آلت تناسلی در حالت نعوظ سبب ایجاد این بیماری می شود.
4. برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری باید از هرگونه ضربه به آلت تناسلی جلوگیری کرد.
5. انواعی از وضعیت برقراری رابطه زناشوئی مرد را مستعد وارد شدن ضربه به آلت تناسلی می کند و نباید از آنها استفاده کرد.
6. پس از وارد شدن هر نوع آسیب و ضربه به آلت تناسلی بخصوص اگر همراه با کبودی و خونمردگی باشد به پزشک متخصص مراجعه نمائید.
7. این بیماری دارای سه مرحله است: مرحله زودرس – مرحله میانی و مرحله دیررس. بهترین موقع برای درمان این بیماری مرحله زودرس است.
8.
شاه علامت مرحله زودرس درد در هنگام نعوظ است که اکثر مردان آنرا یا بی
اهمیت تلقی کرده و یا اینکه بعلت خجالت به پزشک مراجعه نمی کنند.
9. این بیماری - Peyronie’s disease- اگر در مرحله زودرس درمان نشود، در اکثر موارد کم کم پیشرفت می کند و وارد مراحل بعدی می شود.
10.
از خصوصیات مرحله دیررس ایجاد یک سفتی در پوشش آلت تناسلی بنام پلاک می
باشد. پلاکها یک نقاط کاملا سفت مثل سکه هستند که به راحتی با دست قابل لمس
هستند. اندازه آنها از چند میلی متر تا چند سانتیمتر می تواند متفاوت
باشد. و تعداد آنها ممکن است یک یا چند عدد باشد. فقط حدود 20 درصد بیماران
در این مرحله قابل درمان هستند.
11. مرحله دیررس خودش به دو مرحله
جداگانه تقسیم می شود: مرحله ابتدائی و مرحله نهائی. در مرحله ابتدائی فقط
پلاک تشکیل شده است و اگر در روی پلاک کلسیم رسوب کند در اصطلاح می گویند
که پلاک کلسفیه شده است و این مرحله دیررس نهائی است و بیماری تقریبا در
این مرحله غیر قابل درمان است.
12. یکی از علائم مهم بیماری پیرونی، کجی
آلت تناسلی است. در هر قسمتی از آلت تناسلی که پلاک تشکیل شود، سبب انحراف
آلت تناسلی بطرف خودش می شود. بنابراین اگر مردی اخیرا دچار کجی آلت
تناسلی شده است، یکی از علل مهم آن بیماری پیرونی است.
13. بیماری
پیرونی رفته رفته سبب اختلال نعوظ یا ناتوانی جنسی در مردان می شود. علت آن
ایجاد نشت وریدی توسط پلاک می باشد. اختلال نعوظ ناشی از نشت وریدی بدترین
نوع اختلال نعوظ است.
14. بهترین روش تشخیص پلاک و رسوب کلسیم در آن
سونوگرافی مخصوص از آلت تناسلی است که باید توسط افراد خبره در این
سونوگرافی انجام شود.
15. در مرحله ابتدائی این بیماری باید حداکثر تلاش
را کرد تا بیماری بطرف تشکیل پلاک پیشرفت نکند و اگر پلاک قبلا تشکیل شده
است، باید حداکثر تلاش را کرد تا کلسیم در آن رسوب نکند.
16. این بیماری
درمان قطعی ندارد. عده ای از پزشکان داروهای بخصوصی را در داخل پلاک تزریق
می کنند ولی بنظر بنده این روش درمانی موثر نیست.
17. کجی آلت تناسلی را می توان با جراحی اصلاح کرد ولی خود بیماری قابل اصلاح با جراحی نیست.
18.
چون با پیشرفت بیماری کجی آلت تناسلی نیز زیاد می شود، در عمل جراحی نباید
عجله کرد و باید صبر نمود تا بیماری به پایان خود برسد و بعد کجی آلت
تنالی با جراحی اصلاح شود.
19. درمانهای داروئی اختصاصی در مرحله زودرس می توانند در بسیاری از موارد از پیشرفت بیماری جلوگیری کنند.
20.
در مرحله ای که پلاک تشکیل شده است ولی هنوز کلسیم در آن رسوب نکرده است
در 30-20 درصد موارد می توان با تجویز دارو سبب از بین رفتن پلاک و اصلاح
کجی آلت تناسلی شد و یا حداقل از پیشرفت آن به مرحله رسوب کلسیم جلوگیری
کرد.
دکتر محمدرضا صفری نژاد، اورولوژیست
یک متخصص مغز و اعصاب با تاکید بر اهمیت شناسایی زودهنگام علایم اولیه آلزایمر گفت: اگر علائمی مانند ضعف حافظه، کاهش توانایی در قضاوت، استدلال و انجام امور روزمره و تغییرات در حالات و رفتار خود یا اطرافیانتان مشاهده کردید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
دکتر داریوش نسبی تهرانی با اشاره به اینکه بیماری آلزایمر یکی از عوامل دمانس (زوال عقل) است، گفت: علائم آن شامل از دست دادن حافظه، قضاوت و استدلال و تغییراتی در حالات و رفتار است. گاهی افراد به این علائم توجهی نمیکنند و تشخیص نمیدهند که چنین اختلالی وجود دارد. از آن جا که علائم به تدریج ظاهر میشوند، ممکن است که مدت طولانی جلب توجه نکنند و به اشتباه تصور شود این رفتارها بخشی از روند پیری است. وی با تاکید بر اهمیت تشخیص زودهنگام آلزایمر گفت: اگر علائمی مانند ضعف حافظه، کاهش توانایی در قضاوت، استدلال و انجام امور روزمره و تغییرات در حالات و رفتار خود یا اطرافیانتان مشاهده کردید در اسرع وقت به یک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.
نسبی تهرانی یادآور شد: با افزایش سن تغییراتی در حافظه ایجاد میشود که طبیعی است، اما نشانههای بیماری آلزایمر چیزی بیش از فراموشیهای موقتی و ساده است. افرادی که به آلزایمر دچار میشوند، مشکلاتی را در برقراری ارتباط، یادگیری، تفکر و استدلال تجربه میکنند. این مشکلات بر وضعیت شغلی، فعالیتهای اجتماعی و زندگی خانوادگی فرد تاثیر میگذارد. این متخصص مغز و اعصاب گفت: بهتر است افراد مبتلا به دمانس و خانوادههایشان هر چه سریعتر مورد حمایت و مراقبت قرار گیرند و در مورد این بیماری اطلاعاتی کسب کنند.
وی درباره علائم هشدار دهنده آلزایمر گفت: اختلال حافظه در حدی که در انجام فعالیتهای روزانه، مشکل ایجاد کند از جمله اختلالات اولیه است. افراد معمولی ممکن است یک قرار ملاقات، اسم همکار یا شماره تلفن دوستی را فراموش کنند و سپس بخاطر آورند. اما فرد مبتلا به بیماری آلزایمر اغلب مسائل (بویژه مسائلی که اخیرا اتفاق افتاده) را فراموش میکند و هرگز هم به خاطر نمیآورد.
نسبی تهرانی مشکلات در انجام کارهای عادی را از دیگر علایم اولیه ابتلا به آلزایمر برشمرد و گفت: فرد پر مشغله ممکن است گهگاهی حواسش پرت شود، اما فرد مبتلا به بیماری آلزایمر به تدریج توانائی پخت غذا (به شیوه سابق) را از دست میدهد و گاهی نیز فراموش میکند که غذا خورده است. وی گفت: برای همه افراد پیش میآید که در پیدا کردن لغات مناسب، دچار مشکل شوند، اما فرد مبتلا به بیماری آلزایمر گاهی کلمات ساده را نیز از یاد میبرد و لغات نامناسب جایگزین میکند و در نتیجه جملات او نامفهوم میشوند. اشتباهات دستوری و ناتوانی در دنبال کردن یک موضوع از دیگر نشانههای این بیماری است.
این متخصص مغز و اعصاب گم کردن زمان و مکان را نیز از علایم آلزایمر دانست و گفت: به طور طبیعی گاهی اوقات ممکن است افراد روزهای هفته، تاریخ روز یا مقصدشان را فراموش کنند، اما دوباره با تمرکز به یاد آورند. فرد مبتلا به بیماری آلزایمر ممکن است در خیابان راه خود را گم کند و نداند که چگونه به آنجا رفته است یا نتواند از آنجا راه خانه خود را دوباره پیدا کند. نسبی تهرانی درباره اهمیت مراجعه بهنگام به پزشک گفت: فرد مبتلا به بیماری آلزایمر نه مشکلاتش را درک میکند و نه مراجعه به پزشک را ضروری میداند. همچنین اختلال در تصمیم گیریهای ساده (مانند پوشیدن لباسهای زمستانی در گرمای تابستان) از دیگر علائم هشدار دهنده است. وی در خصوص مشکلات در تفکر ذهنی گفت: گاه و بیگاه ممکن است افراد رسیدگی به حسابهای مالی خود را مشکل بدانند، اما مبتلایان به بیماری آلزایمر به تدریج ارقام را فراموش میکنند و نمیدانند با آنها چکار کند.
نسبی تهرانی خاطرنشان کرد: مبتلایان به این بیماری ممکن است اجسام را در جاهای نامربوط بگذارند. همچنین خلق و خوی آنها سریع تغییر میکند و بیهیچ دلیل، آرامش به اشک و خشم تبدیل شود. تغییرات در شخصیت در فرد مبتلا به بیماری آلزایمر میتواند شدیدتر باشد. این تغییرات شامل سر در گمی، ترس و بدبینی، منزوی شدن، بیتفاوتی یا بروز رفتارهای نامناسب است.
این متخصص مغز و اعصاب در پایان گفت: از دست دادن انگیزه از دیگر علایم این عارضه است. فرد مبتلا به بیماری آلزایمر ممکن است نسبت به وقایع و رویدادهای محیط زندگی و خانوادهاش به طور کامل بیتفاوت به نظر آید.
بازخوانی یک شایعه در گفتوگو با دکتر فرهمند صالحزاده معاون دفتر بهداشت عمومی و موادغذایی سازمان دامپزشکی کشور
در هفته گذشته خبری در خبرگزاریها به نقل از رئیس سازمان دامپزشکی کشور منتشر شد با این مضمون که استانداردهای اروپا برای سنجش حد مجاز مایکوتوکسینها در شیر 50 نانوگرم در یک لیتر است اما در کشور ما 500 نانوگرم در یک لیتر است. به نظر میرسد این صحبت، گواهی برای آلودگی شیرهای خام به آفلاتوکسین باشد. حتی رئیس اتحادیه دامداران نیز این خبر را رد نکرده و اضافه کرده دلیل بالابودن آفلاتوکسین در برخی شیرها، استفاده دام از خوراک آلوده است و علاوه بر شیر، گوشت گاو را نیز میتواند آلوده کند اما نظارتها آنقدر بالاست که مورد آلودهای به بازار نمیرسد. این در حالی است که هرچند وقت یکبار در مورد سلامت شیرها نگرانی ایجاد میشود؛ از وجود وایتکس در آن تا باقیماندن فلزات سنگین و افزودن مواد نگهدارنده و...
با دکتر فرهمند صالحزاده، دامپزشک و متخصص بهداشت موادغذایی و معاون دفتر بهداشت عمومی و موادغذایی سازمان دامپزشکی کشور درباره همین خبر گفتوگو کردهایم.
شاید بهتر باشد برای اینکه اطلاعات دقیقتری در مورد سلامت شیرهای خام به دست بیاوریم، ابتدا بگویید پایشهای شما درباره شیرهای خام چه نتایجی داشته است؟
از سال 88 تا 92 طرح پایش شیرهای خام را آغاز کردهایم. 2 سال اول پایش، شاخصهای ما براساس استانداردهای کدکس (جمعآوری و تطبیق بینالمللی استانداردهای موادغذایی و عرضه آن به شکل واحد در کشور) و 3 سال بعد شاخصها براساس 96-23 IC که استانداردهای اتحادیه اروپاست، تعریف شده بود. طی این 5 سال 566 نمونه از دامداریهای صنعتی، سنتی و مراکز جمعآوری شیر تهیه شد و حتی یک مورد از شیرها بالاتر از حد مجاز آفلاتوکسین N1 نداشتند. حتی در سال گذشته در سمینار سمشناسی مقالهای ارائه دادم که به نتایج پایش اشاره داشت و در آن گفته شده بود که یک مورد هم از شیرهای خام بیش از حد مجاز آفلاتوکسین N1 نداشتهاند.
این نتایج که به آن اشاره کردید، به آفلاتوکسین مربوط است. در مورد مایکوتوکسینها نیز اوضاع همینگونه است؟
آفلاتوکسین N1 یک نوع مایکوتوکسین است که وقتی دامی علوفه آلوده بخورد یا از خوراک کپکزده استفاده کند، این آلودگیها در شیرش بهصورت آفلاتوکسین N1 دیده میشود.
اگر ممکن است در مورد حد مجاز مایکوتوکسینها در شیر بیشتر توضیح دهید.
براساس استاندارد کدکس، حد مجاز آفلاتوکسین در شیر 500 نانوگرم در هر لیتر شیر است. ما نیز برای پایش محصولات دامی برنامه داریم و از مسئولان داخل سازمان، دانشگاهها و مراکز مرتبطی که همگی این استانداردها را تدوین میکنند، میخواهیم بهگونهای که مطابق استانداردهای بینالمللی باشد، محدوده شاخصها را تعیین کنند. البته استاندارد 70 تا 80 درصد کشورها در دنیا همین است ولی مسئله بسیار مهمتر این است که این استانداردها براساس سرانه مصرف تعیین میشود و حد مجاز یک ماده در شیر یعنی میزانی که اگر هر فرد آن را دریافت کند، برای او تا آخر عمرش خطری نخواهد داشت. از آنجا که سرانه مصرف شیر بسیاری از کشورهای اروپایی 10 برابر کشور ماست، قطعا شاخصهای استاندارد ما تفاوت میکند و شاید بهتر باشد که این شاخصها را با هم مقایسه نکنیم.
شما میگویید شیرهای خام ما مشکلی ندارند ولی همین یکی-دو سال اخیر وزارت بهداشت از طریق رسانهها یکی از برندهای تولید شیر را نام برد که بیش از حد مجاز آفلاتوکسین دارد.
در ایران هیچ سازمانی به جز سازمان دامپزشکی، برنامه مدون پایش محصولات دامی ندارد و ما فرآوردههای دامی را پایش میکنیم. وظیفه تایید سلامت شیرخام هم با سازمان دامپزشکی است ولی در کارخانه، تایید سلامت شیر با سازمان غذا و دارو است. در ضمن، وجود آفلاتوکسین در شیر ملاک نیست بلکه مهم این است که بیش از حد مجاز وارد بدن انسان نشود چون در آن صورت خطرناک خواهدبود. در بدن همه ما فلزات سنگین هم وجود دارد ولی اگر در حد مجاز باشند، مشکلی ایجاد نمیکنند.
آیا تمام شیرهای خام در کشور تولید داخل هستند یا وارداتیاند؟
شیر خام وارداتی نداریم ولی صادرات به کشورهایی مانند روسیه و ارمنستان داریم. در مورد شیرهای خام و صادرات شیرهای کارخانهای هم سازمان دامپزشکی نظارت دارد ولی در مورد شیرهایی که وارد بازار کشور خودمان میشود، سازمان غذا و دارو متولی نظارت است.
تولید سالانه شیر در کشور چقدر است؟
در سال 93، حدود 8.5 میلیون تن.
آفلاتوکسین سمی است که از قارچ آسپرژیلوس ترشح میشود و انواع مختلفی دارد. آفلاتوکسین N1 و N2 نوعی از آفلاتوکسین است که شیر دام را آلوده میکند. معمولا آفلاتوکسین از طریق علوفه آلوده وارد بدن دام میشود و با تبدیل یک نوع به نوع دیگر به بدن انسان آسیب میرساند. مصرف آفلاتوکسین باعث آسیب به کبد، سیروز و حتی بروز بدخیمی در این عضو میشود. اگر کودکان بهطور مستمر در معرض آفلاتوکسین قرار بگیرند، دچار تاخیر در رشد و نمو، بدخیمی در کبد و حتی جهشهای ژنی میشوند. میزان مجاز آفلاتوکسین در استاندارد شیر خام در دنیا از0.05 تاppb 0.5 متغیر است اما در کشور ما ppb 0.5 و تقریبا 10 برابر استاندارد در اتحادیه اروپاست. این استاندارد باتوجه به میزان مصرف شیر در کشور تعیین شده است. با توجه به اینکه توصیههای تغذیهای در جهت افزایش مصرف شیر است، در آینده چنانچه مصرف سرانه شیر و لبنیات افزایش یابد، شاید به بازنگری مقدار آفلاتوکسین در استاندارد شیر خام نیاز باشد.
نگاه کارشناس
مهندس حسین چمنی، عضو انجمن صنایع لبنی ایران و کارشناس صنعت شیر
معمولا از کل شیر خامی که وارد کارخانه صنایع لبنی میشود، 3 تا 4 درصد آن را برگشت میدهند ولی متاسفانه این شیرها دور ریخته نمیشود. طی چند سال اخیر شیرهای خام به دلیل نظارتهای انجام گرفته، مشکل سم ندارند و بنا بر اعلام سازمان دامپزشکی، بیشتر از حد مجاز حاوی آفلاتوکسین و مایکوتوکسین نیستند؛ نگرانیای که در مورد سلامت شیر وجود دارد، به آن 4-3درصد شیرهای خامی مربوط است که بار میکروبی بالا و آنتیبیوتیک باقیمانده دارند و کارخانهها آنها را نمیپذیرند و تولیدکننده شیر خام آن را در قالب شیر سنتی یا سایر محصولات لبنی دوباره به بازار میفرستد و هیچگونه کنترل و نظارتی در مورد آنها وجود ندارد و این شیرها میتوانند بیماریزا باشند.
بسیاری از مردم تصور میکنند با جوشاندن شیرهای فلهای، عوامل بیماریزای شیر و سموم آن مانند آفلاتوکسین از بین میرود درحالی که عامل ایجاد سموم، میکروارگانیسمهای زنده هستند که وقتی به سم تبدیل شدند، دیگر موجود زنده محسوب نمیشوند که با حرارت دادن و گرما از بین بروند و اثر سموم در شیر باقی میماند. حتی عامل بیماری تب مالت نیز با جوشاندن ساده از بین نمیرود و شاهد افزایش تب مالت در کشور هستیم بنابراین مشکل ما این است که قانونی وجود ندارد تا کارخانهها این شیرهای برگشتی را معدوم کنند و سازمان دامپزشکی از طریق قانون اجازه برگشت این شیرهای خام را به بازار ندهد و بخشی از خسارت دامدار را بپردازد. در مجموع میتوان گفت شیرهای فلهای به دلیل آنکه کنترل و نظارتی روی آنها وجود ندارد، قابلاعتماد نیستند و احتمال آلودگی در آنها وجود دارد بنابراین عقل حکم میکند از شیرهای کارخانهای که چند نوبت تحت کنترل قرار میگیرند، استفاده شود.
نگاه کارشناس
دکتر فروزان صالحی، متخصص تغذیه و کارشناس دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت
براساس نتایج بررسی مصرف موادغذایی در سطح خانوار که در سال 1379 تا 1381 انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایعغذایی کشور انجام داد، سرانه مصرف شیر و لبنیات در کشور ما 139گرم در روز بوده که از این میزان فقط 38 گرم به شیر اختصاص داشته است. در سبد غذایی خانوار ایرانی از گروه شیر و لبنیات، ماست و پنیر نسبت به شیر، بیشتر مصرف میشود. مطابق با سبد غذایی مطلوب که براساس این بررسی در سال 1383 تدوین شد، مقدار مطلوب مصرف شیر و لبنیات برای هر فرد ایرانی 240-225 گرم در روز است. به عبارتی، خانوارهای ایرانی براساس بررسی مصرف سال 1379 بهطور متوسط 100-80 گرم کمتر از آنچه که در سبد غذایی مطلوب پیشنهاد شده است، شیر و لبنیات دریافت میکردهاند و بر همین اساس 90 درصد خانوارهای ایرانی کلسیم مورد نیاز را دریافت نمیکنند. سال 1390 با استفاده از ترازنامه موادغذایی و ضرایب خاصی که از بررسی مصرف قبل به دست آمده بود، مقدار مصرف سرانه شیر و لبنیات برای خانوار ایرانی 190 گرم در روز برآورد شد در حالی که سبد غذایی مطلوبی که این دفتر در سال 1391 تعریف کرد، مصرف سرانه 250 گرم شیر و لبنیات را برای هر فرد در خانوار ایرانی پیشنهاد میکند. روند 10ساله بیانگر افزایش مصرف شیر و لبنیات است ولی باید توجه داشت که با وجود این افزایش، هنوز مصرف شیر و لبنیات با سبد مطلوب فاصله دارد. همچنین برآورد سال 1391 قبل از حذف یارانه شیر بوده و در آن زمان هنوز کاهش مصرف به دلیل افزایش قیمت شیر و لبنیات، در سبد خانوار اثر خود را نشان نداده بود. میزان تولید شیر براساس اطلاعات ترازنامه غذایی که بهطور رسمی تا سال 1385 منتشر شده و پس از آن نیز بهطور غیررسمی تا سال 1388 دریافت شده، در بازه زمانی 1381 تا 1388 تقریبا40 درصد افزایش داشته، اما از سال 1388 به بعد متاسفانه ترازنامه مواد غذایی منتشر نشده است. بیشترین سرانه مصرف شیر در کشور فنلاند (361 کیلوگرم در سال) است؛ عددی که در ایران تقریبا70 است.
دکتر حسین سعیدی، متخصص اطفال و فلوشیپ اورژانس، دانشیار دانشگاه علومپزشکی ایران
مرگ کودک در اثر بلعیدن شیئی مثل باتری یا هر جسم خارجی دیگر هولناک و دلخراش است و بار عاطفی خانوادگی و اجتماعی زیادی دارد. متاسفانه موارد بلعیدن اجسام خارجی، این روزها در اورژانس بیمارستانها زیاد دیده میشود که فقط ناشی از سهلانگاری والدین یا مراقبان کودک است. برای اینکه کمتر شاهد چنین وقایعی در اورژانسهای کودکان باشیم، لازم است همیشه مراقبشان باشیم و اجسام ریز را دور از دسترسشان قرار دهیم.
یکی از مشکلاتی که در بخش اورژانس کودکان زیاد دیده میشود، بلعیدن باتریهای سکهای توسط آنهاست. این باتریها در ابزارهای خانگی مانند ساعت و صلواتشمار یا وسایل کمکشنوایی مثل سمعک و اسباببازیهای کودکان وجود دارد و کودک میتواند به راحتی آنها را از محل خود خارج کرده و ببلعد. باتریهای سکهای معمولا حدود نیمسانتیمتر قطر دارند ولی عوارض خطرناکی ایجاد میکنند و حتی میتوانند باعث مرگ کودک شوند.
اغلب کودکانی که به اورژانس آورده میشوند، بین 4 تا 8 سال سن دارند و از روی کنجکاوی باتری را میبلعند. باتریهای سکهای خیلی کوچک هستند و بدون مشکل و با عبور از روده دفع میشوند ولی اگر این باتری در مری گیر کند، عارضه کشندهای بر جای خواهد گذاشت. طبق آماری که در ایالات متحده آمریکا منتشر شد، از 164 کودکی که باتری بلعیده بودند 41 کودک در اثر سوختگی شدید راههای هوایی یا مری فوت کردند. نوع باتریهایی که باعث مرگ میشوند، باتریهای سکهای 20 میلیمتریاند. البته باتریهای کوچکتر نیز میتوانند عوارض شدیدی ایجاد کنند ولی کمتر باعث مرگ کودک میشوند. متاسفانه باتریهای جدید حاوی مواد مسمومیتزا مانند جیوه، لیتیوم و هیدروکسیدپتاسیم هستند که اگر این مواد در تماس مستقیم با مری قرار بگیرند، میتوانند باعث آزاد شدن ماده سمی و سوختگی مخاط مری و مرگ کودک شوند.
وقتی کودکی باتری را میبلعد، ظرف کمتر از 2 ساعت باید باتری از درون مری کودک خارج شود اما اگر باتری از مری عبور کرد و وارد معده شد و بیمار نیز علامتی نشان نداد، باید فقط کودک را تحتنظر گرفت تا باتری دفع شود. باتری درون معده سوختگی ایجاد نمیکند چون فضای معده باز است و باتری در تماس مستقیم با مخاط قرار ندارد. همچنین ترشحهای معده باعث خنثی کردن اثرات سمی مواد باتری میشود. البته گاهی کودکان این باتریهای ریز را داخل بینی و گوش خود فرو میبرند. این موارد نیز اورژانسی هستند و باید به سرعت باتری خارج شود.
1. باتریهای معیوب یا باتریهای قابل شارژ را آزادانه در دسترس کودکان قرار ندهید. اگر باتری قابل استفاده نیست، حتما آن را دور بیندازید.
2. تمام وسایل الکترونیکی که با باتری کار میکنند را به خوبی کنترل کنید و از بسته بودن درست محل قرارگیری باتری مطمئن شوید. از چسبهای محکم برای بسته نگه داشتن در محل قرارگیری باتری استفاده کنید تا چنانچه دستگاه از دست کودک افتاد، در محل باتری به راحتی جدا نشود. همواره از وسایلی استفاده کنید که جهت دسترسی به باتری باید از آچار یا پیچگوشتی استفاده شود یا دارای قفل باشد.
3. در حضور کودک از زبان یا دهان برای تست باتری استفاده نکنید.
4. اگر کودک باتری را بلعید، سریع او را به اورژانس انتقال دهید. در صورتی که متوجه مفقود شدن باتری شدید تا یافتن آن دست از جستجو برندارید. باتریها کوچک هستند و ممکن است علائمی در کودک ایجاد نکند. گاهی هم علائم از همان ابتدا بروز میکند، مثلا راه هوایی توسط باتری بلعیده شده مسدود میشود و کودک احساس خفگی میکند. انسداد میتواند علائم خفیفتری مانند خسخس تنفسی، آبریزش غیرطبیعی از دهان، تهوع، مشکلات یا درد قفسه سینه، بلع با مشکل، کاهش اشتها، امتناع از خوردن، سرفه سخت، وقفه غیرطبیعی حین خوردن یا نوشیدن نیز ایجاد کند. با دیدن این علائم، زود دست به کار شوید و با اورژانس تماس بگیرید حتی اگر از بلعیدن باتری توسط کودک اطمینان دارید باز هم درنگ نکنید و منتظر علائم نمانید.
5. گاهی خانواده به اشتباه به کودک نوشابه یا آب میخورانند. دقت کنید در این مواقع تا رسیدن اورژانس اقدامی انجام ندهید. اگر باتری با استفاده از رادیوگرافی در مری دیده شود حتما باید ظرف 2 ساعت خارج شود.
نگاه متخصص طب اورژانس
دکتر افشین امینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران
اورژانس حوادث کودکان بیمارستانها در همه ایام سال شلوغ است اما موارد اورژانسی در ماههای گرم سال اندکی متفاوتتر است چون کودکان در فضای خارج از خانه بازی میکنند و احتمال بروز حادثه بیشتر میشود.
صدمههای جسمی معمولا به صورت خراشیدگی، خونمردگی و کبودی در اندامهای فوقانی و تحتانی است که اغلب جدی نیستند و در اثر زمین خوردن کودک هنگام بازی یا دوچرخهسواری اتفاق میافتند به همین دلیل خانوادهها، باید دوچرخه متناسب با سن و جثه او خریداری کنند تا کودک بتواند راحتتر آن را کنترل کند.
همچنین هنگام بازی بهتر است به کودکان لباسهای نخی، آزاد، آستین بلند و شلوار پوشاند تا هنگام زمین خوردن بهعنوان محافظ عمل کند. اگر کودک از ارتفاع زیاد سقوط کرد وقت را تلف نکنید و حتما او را به اولین مرکز درمانی برسانید. در این مواقع احتمال آسیب به جمجمه و استخوانها وجود دارد. هنگام خونریزی از پوست نیز باید محل زخم را با آب زیاد شستشو داد و بعد روی آن بتادین ریخت و در آخر با چسب روی زخم را پوشاند.
مورد بعدی که دیده میشود نیش حشرات و زنبور است. بعضی از کودکان به نیش حشرات واکنش شدیدی نشان میدهند. شوک آنافیلاکسی ناشی از نیش زنبور یا حشره دیگر بسیار خطرناک است و خیلی زود باید با اورژانس تماس گرفت. دقت کنید گلها و گیاهان در فصل تابستان ممکن است، دانههای ریزی داشته باشند که کودک از روی کنجکاوی آنها را داخل بینی یا گوش خود ببرد.
اگر مطمئن هستید که دانه را میتوانید با موچین خارج کنید اقدام کنید در غیر این صورت ممکن است دانه را بیشتر به داخل مجرای گوش یا بینی هل دهید. در این مورد نیز با اورژانس تماس بگیرید.
کودکان را در ساعات گرم روز (10 صبح تا 5 بعدازظهر) بیرون نفرستید چون احتمال گرمازدگی کودکان در تابستان زیاد است. مایعات فراوان به آنها بدهید و لباسهای روشن و آزاد و نخی بپوشانید تا هوا به خوبی در جریان باشد و بدن خنک بماند. در صورت گرمازدگی به سرعت کودک را به اتاق خنک انتقال دهید. اگر احساس کردید حال کودک بد است از اورژانس کمک بخواهید.
آیت الله یثربی رئیس حوزه علمیه کاشان در پاسخ به این سوال که اگر شما امروز بخواهید برای حجاب تصمیم بگیرید به حجاب اختیاری رای می دهید یا حجاب اجباری گفت: ممکن است سلیقه ها برای اجرا متفاوت باشد. وقتی در عصر حضرت رسول صل الله علیه و آله تتبع کردم چیزی را پیدا نکردم که حضرت مردم را مجبور به پوشش کرده باشند و اگر ما آن سیره ها را مد نظر قرار دهیم وجهی برای الزام و اجبار نمی بینیم.
مگر اینکه بگوییم شرایط زمانی متفاوت است گاهی در شرایطی وجود دارد که حاکم تشخیص می دهد که اگر جلوی یک مورد را نگیرد باعث خسارت عمده ای به جامعه می شود و عفت جامعه را مخدوش می کند.
ما قبل از انقلاب بی حجابی داشتیم اما به بدی امروز نبود یعنی تفاوت چندانی با آنچه که امروز می بینیم نداشت. ولی گاهی به شهرهای شمالی که نگاه می کردیم خیلی بی مبالاتی زیاد بود و این واقعا برای فرزندان ما مخاطره آمیز است.
وی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره حضور زنان در ورزشگاهها هم گفته: نفس تفریح و تفرج اولا و بالذات مباح است مگر اینکه بگوییم عوارض منفی دارد که من این را بلد نیستم و آقایانی که اداره کننده کارند باید به این مساله پاسخ بدهند.
اگر بگوییم حضور خانمها در هر مجلس عمومی اثر منفی دارد باید این اثر همه جا باشد. در این جمع هم الان چند خانم حضور دارند پس باید بگوییم حضور نداشته باشند.
حکم اولیه حضور خانمها در محافل عمومی مثل حکم حضور آقایان در این محافل است و تفاوتی با هم ندارد مگر عوارضی بر آن مترتب شود. کسانی که به عدم جواز حکم می کنند لابد آنطرف سکه را می بینند که ما درست بلد نیستیم؛ ببینیم.
یک آسیب شناس اجتماعی از فروش دستمال های مرطوب کننده اعتیاد آور در بازار خبر داد و گفت: زنان و دختران مراقب دام جدید مافیای مواد مخدر باشند.دکتر مجید ابهری افزود: اخیرا با توجه به گسترش مبارزه پلیس مبارزه با مواد مخدر با قاچاقچیان، مافیای مواد مخدر تاکتیک های خود را عوض کرده و اقدام به تولید و عرضه اقلام جدید با تبلیغات کاذب کرده است.
وی گفت: یکی از این اقلام دستمال کاغذی مرطوب کننده برای رفع خستگی پوست و جوان سازی آن است که توسط فروشندگان زن در اتوبوس ها، مترو و اماکن پر تردد بانوان تبلیغ و عرضه می شود.
ابهری اظهار داشت: دستمال های مرطوب کننده با نام «عالیا» که با فعالیت چهره به چهره توسط فروشندگان عرضه می شود نه تنها موجب جوان سازی پوست نمی شود بلکه با ایجاد اعتیاد به مواد مخدر صنعتی باعث بروز بیماریهای متعدد نیز خواهد شد.
این آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد: این دستمال ها بعد از دو بار استفاده اعتیاد ایجاد می کند و دارای مواد مخدر «السی من» از مشتقات آمفتامین هستند و در ابتدا دستمال مرطوب کننده با قیمت ارزان بین ۱۲ تا ۱۵ هزار تومان فروخته می شود و سپس بعد از ایجاد اعتیاد تا بسته ای ۲۰۰ هزار تومان نیز عرضه می شود.
به گفته ابهری، با توجه به خطرات و عوارض استفاده از اینگونه دستمال ها اطلاع رسانی لازم به دختران و زنان جوان در جهت خطرات استفاده از آن برای زنان و دختران می تواند قدم موثری در پیشگیری و مقابله باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در هر بسته ۱۰ عدد دستمال مرطوب کننده اعتیادآور قرار دارد، گفت: در گذشته مافیای مواد مخدربه شکل های آدامس و شکلات اقدام به عرضه مواد مخدر می کردند که شناسایی و معرفی شده و با شکست مواجه شدند ولی این بار با عرضه این دستمال ها قصد آلوده سازی دختران و زنان جوان را دارند.
اگر موارد اصلی را دارید رعایت میکنید، یک رژیم غذایی متعادل را حفظ میکنید و 3 تا 5 بار در هفته ورزش میکنید، پس وقت این است که دیگر نواحی زندگی خود را تحت بررسی قرار دهید.
در ابتدا ورزش های چربی سوزی بهترین گزینه هستند. ولی زمانی که بدن شروع به کسب نیرو میکند و خود را با سرعت ورزش شما وفق میدهد، جلسات ورزش کمتر موثر میشود. به جای اینکه بر ورزشهای بدنی دوستانهای نظیر دویدن، قدم زدن یا نرم دویدن به مدت 45 دقیقه با یک سرعت قابل کنترل تکیه کنید، توجه خود را صرف ورزش با فواصل زمانی کنید. طبق مطالعهای که صورت گرفته است، زمان و شدت ورزش نقش اساسی در چربی سوزی ایفا میکند.
به طور خلاصه، جلسات ورزش کوتاه و شدید به دنبال یک استراحت مختصر (و تکرار آن) یکی از بهترین راهها برای تحریک چربی سوزی میباشد. چیزی که بیشتر است، تاثیری است که این امر روی سرعت متابولیسم شما دارد، به این معنا که ورزشهای دارای شدت بالا از هر نوعی میتوانند به سوختن چربی، ساعتها حتی بعد از ورزش شما، ادامه دهند.
طبق مطالعهای که منتشر شده است، آن دسته از افرادی که میزان جذب
پروتئین خود را دو برابر کردهاند به احتمال زیاد به نسبت افرادی که این
کار را نکردهاند، بیشتر چربی از دست میدهند. از بین 32 مرد و 7 زن که یک
رژیم غذایی از دست دادن وزن 31 روزه را دنبال کردند، همه به یک مقدار
متوسطی وزن از دست دادند، ولی افرادی که مقدار بیشتری پروتئین مصرف کرده بودند بیشترین مقدار چربی را از دست داده بودند.
دنبال
کردن یک رژیم غذایی پر پروتئین نه تنها باعث میشود مدت زمان بیشتری احساس
سیری داشته باشید، بلکه قوای ماهیچهها را حفظ و به از دست دادن چربی کمک
میکند.
استرس میتواند بدون اینکه متوجه شوید، برنامههای رژیم غذایی شما را
نابود کند. بله درست است، استرس باعث میشود رژیمهای غذایی ضعیف تری را
انتخاب کنید. حتی شما اگر به سمت شکلات و شیرینی جات نروید، استرس میتواند
چربی سوزی شما را محدود کنید.
زمانی که ما تحت استرس قرار میگیریم،
سطوح کورتیزول بدن ما شروع به افزایش میکنند. کورتیزول هورمونی است که
بواسطه استرس تحریک میشود و در "تولید هورمون رشد و تستوسترون اختلال
ایجاد میکند" که در عوض میتواند باعث کاهش رشد ماهیچهها و به دست آوردن
چربی شود. برنامههای تمرینی خود را با تمرینهای کششی و یوگا در شب تغییر
دهید تا ذهن و بدن شما آرامش داشته باشد.
منطق این حرف کجا است؟ برای این کار تنها چربیهای خوب بخورید. از
چربیهای ترانس و اشباع شده دوری کنید و تنها به چربیهای غیر اشباع رو
بیاورید، نظیر روغن ماهی، مغزها و آووکادو.
در تحقیقی که توسط دانشگاه
استرالیای جنوبی صورت گرفته است، مشخص شده است که ترکیب روغن ماهی با
ورزشهای منظم هوازی به "بهبود بخشیدن به وضعیت بدن کمک میکند و خطر
ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را کاهش میدهد." ترکیب رژیم غذایی خوب و تمرینهای ورزشی است که باعث سوختن چربیها میشود.
یک تلاش ناامید کننده برای صاف کردن شکم بزرگ تان قبل از تابستان، وسوسه
شدن به خوردن هرگونه محصول "کم چربی" موجود است. اما مشکل این است، که این
به نظر غذاهای "سالم" کمکی به چربی سوزی شما نمیکنند.
از غذاهای به
این صورت به نظر سالم دوری کنید و به غذاهای سالم، کامل و حتی ارگانیک رو
آورید که به اهداف چربی سوزی شما کمک می کنند.
یک تاکتیک متداول از دست دادن وزن برای بسیاری از افراد خداحافظی کردن با نان است! ولی اگر تمرینهای ورزشی خود را به چندین شب در هفته دارید افزایش میدهید، نیازمند به کربوهیدرات برای بهبود بخشیدن به عملکرد فیزیکی خود هستید. یک رژیم غذایی بدون کربوهیدرات منجر به ورزش، بیهوده بوده و مانع ماهیچه سازی و چربی سوزی میشود. کربوهیدراتها یک منبع عالی سوخت برای بدن هستند که بدن در طول ورزشهای سنگین به آنها نیاز دارد.
آب باید بهترین دوست همیشگی شما باشد. حتی کوچکترین میزان تشنگی نشان از عدم وجود آب کافی دارد که در عوض به طور مستقیم متابولیسم شما را تحت تاثیر قرار میدهد. برای ساده تر کردن قضیه باید گفت که زمانی که ماهیچههای شما با مقدار کافی آب تغذیه نشوند، سرعت عملکرد آنها به شدت کاهش پیدا میکند و این امر، سرعت چربی سوزی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین به یاد داشته باشید که 2 لیتر آب در روز یا حتی بیشتر مصرف کنید.
ابتدا روی ناخن تان لاک سفید بزنید.
یک برگه کوچک از کاغذهای پشت چسب دار را برداشته و مانند شکل شماره 2 به صورت یک مثلث باریک ببرید.
مطابق شکل شماره 3 این برچسب ها را از گوشه بیرونی ناخن های تان بچسبانید. دقت کنید که برچسب ها را طوری بچسبانید که کاملا به سطح ناخن تان چسبیده و لاک به زیر آن نفوذ پیدا نکند.
سپس لاک دوم را روی سطح لاک اول بزنید و کمی صبر کنید تا خشک شود. بعد از خشک شدن برچسب ها را از روی سطح ناخن تان بکنید و اضافات لاک را از دور ناخن تان پاک کنید.
طراحی ناخن برای ناخن های کوتاه
شلوارهای جین سفید همیشه خاطرات ستاره راک، فردی مرکوری Freddie Mercury را به یاد ما می آورد که با انتخاب این نوع شلوارها، منحصر به فردتر و خاص تر می شد. بی شک بسیاری از زنان و دختران جوان نیز تمایل دارند مانند این خواننده سرشناس با پوشیدن چنین شلوارهایی خاص و جذاب به نظر برسند. از میان ستاره های زنی که به چنین شلوارهایی علاقه نشان داده اند و در آنها دوست داشتنی تر به نظر آمده اند، می توان به جنیفر لوپز Jennifer Lopez اشاره کرد. در ادامه طرح های متعددی از شلوارهای جین سفید رنگ آمده است که جنیفر لوپز Jennifer Lopez در شرایط مختلف، فصول و مناسبت های گوناگون به ما معرفی کرده است. به عنوان مثال این شلوارها در تابستان با تونیک های نازک و صندل های شیک ست شده اند. با توجه به سفید بودن این شلوارها می توان آنها را با بلوز و تاپ های مختلف در رنگ های متنوع هماهنگ نمود.
جنیفر لین لوپز
( Jennifer Lynn Lopez ) با نام مستعار جِی لو در ۲۴ ژوئیه ۱۹۶۹ متولد شد.
او خواننده، بازیگر، رقصنده، تهیهکننده موسیقی، تهیهکننده تلویزیونی،
نویسنده و طراح مد آمریکایی است.
جنیفر لوپز Jennifer Lynn Lopez در
محله کسل هیل شهر نیویورک و از پدر و مادری اهل پورتوریکویی به نام دیوید و
گوآدالوپ به دنیا آمد. خواهر کوچکترش لیندا لوپز به شغل خبرنگاری مشغول
است. او یک خواهر بزرگتر به نام لسلی نیز دارد. پدرش، دیوید، ابتدا در یک
شرکت بیمه به نام گاردین در شیفت شب کار میکرد که بعدها به عنوان یک متخصص
رایانه در شرکت استخدام شد. زمانی که جنیفر به دنیا میآید خانوادهٔ آنها
در یک آپارتمان کوچک زندگی میکردند که مدتی بعد با پسانداز کردن پول،
موفق به خرید خانهای بزرگتر و دو طبقه میشوند که یک گام بزرگ برای
خانوادهای با وضع مالی ضعیف بود. وی در سن پنج سالگی شروع به شرکت در
کلاسهای خوانندگی و رقص میکند. دو سال بعد و در سن هفت سالگی از طرف
مدرسه در یک سفر به نیویورک شرکت میکند. پدر و مادر جنیفر لوپز تاکید
بسیاری بر اخلاق مداری در کار داشته و همواره فرزندانشان را به یادگیری
زبان انگلیسی تشویق میکردند. همچنین برای اینکه فرزندانشان در زمینههای
کاری خود دچار مشکلی نشوند، با تشویق آنها به اجرای خوانندگی و رقص در
مقابل یکدیگر، به تمرین و افزایش مهارت آنها کمک شایان توجه کردند. جنیفر
تحصیلات دبیرستان خود را در یک مدرسه مذهبی کاتولیک به پایان رسانید. جنیفر
در سال ۱۹۸۴ و در سن ۱۵ سالگی وارد رابطهای با دیوید کروز میشود.
در سال آخر دبیرستان بود که در خصوص اینکه یک فیلم ساز در حال ساخت، به دنبال بازیگران دختر نوجوان است، خبرهایی میشنود. در نهایت موفق میشود نقش کوتاهی در فیلم بگیرد. این فیلم که دختر کوچکم نام داشت ساخته سال ۱۹۸۶ بوده و یکی از فیلمهای درجه پایین، با بودجه کم است. بعد از پایان فیلمبرداری بود که جنیفر لوپز تصمیم میگیرد تبدیل به یک ستاره در سینما شود. برای قانع کرده والدینش، با اینکه به تازگی در کالج باروک ثبتنام کرده بود، ولی بعد از تنها گذشت یک ترم تصمیم به انصراف از تحصیل میگیرد. پدر و مادر جنیفر به شدت با بازیگری وی مخالف بوده و این تصمیمش را احمقانه میدانستند. به اعتقاد آنها، هیچ لاتین تباری این کار را نمیکند. تفاوت شدید دیدگاههای جنیفر با خانوادهاش منجر به این میشود که وی از خانه خانوادگی خارج شده و به آپارتمان خودش در محله منهتن نقل مکان کند. در این مرحله از زندگیش است که روی به اجرای موسیقی در برخی مکانهای محلی میآورد. چندی بعد به عنوان یکی از اعضای یک گروه کر استخدام میشود؛ با همین گروه بود که یک سفر پنجماهه به اروپا نیز میرود، اما همیشه از نقشش در گروه ناراضی بود، زیرا او تنها عضو گروه بود که اجازه تکخوانی نداشت. بعدها در یک اجرای دیگر در کشور ژاپن موفق به یافتن موقعیت شغلی جدیدی تحت عنوان رقاص، خواننده و طراح میشود.
شلوار جین سفید مات برای تابستان
پوشیدن شلوار جین سفید یخی به سبک چنیفر لوپز Jenifer Lopez برای تابستان
شلوار جین سفید طرح دار برای تابستان
شلوار جین سفید جذب برای تابستان 2015
شلوار جین سفید تنگ برای تابستان
شلوار جین سفید راسته برای تابستان
شلوار جین سفید جذب فاق بلند برای تابستان
جنیفر لوپز Jennifer Lopez با شلوار جین سفید یخی تابستانی
جنیفر لوپز Jennifer Lopez با شلوار جین سفید تنگ تابستانی
جنیفر لوپز Jennifer Lopez با شلوار جین سفید راسته تابستانی
جنیفر لوپز Jennifer Lopez با شلوار جین سفید طرح دار تابستانی
جنیفر لوپز Jennifer Lopez با شلوار جین سفید مات تابستانی
هر دختر و پسری قبل از ازدواج دوست دارد که زندگی عاشقانه ای در کنار همسرش داشته باشد. البته زوج های جوان هم تمام تلاش شان را برای داشتن زندگی عاشقانه انجام می دهند اما بعضی از رفتارهای شان باعث می شود که به نتیجه مطلوب نرسند.
یکی از پیش نیازهای مهم برای داشتن زندگی عاشقانه، دانستن نشانه های واقعی عشق است. اگر افراد درک درستی از نشانه های عشق داشته باشند و همچنین بتوانند از نشانه های غیرکلامی ابراز عشق هم استفاده کنند، شانس بیشتری نسبت به بقیه افراد برای درک احساس عاشقی خواهند داشت. اگر می خواهید نشانه های یک عشق واقعی را بشناسید، این موارد را بخوانید و به خاطر بسپارید.
کسی که توجه خالص خود را نثار ما می کند به طور قطع محافظ همیشگی مان خواهد بود. چیزی که واقعاً به صورت یک خصوصیت بارز نمود می کند، عمل به گفته هایش است. در صورتی که برنامه هایش تغییر کند، باید حتما شما را در جریان قرار دهد. اگر قرار باشد که ساعت 8 شما را برای صرف شام ملاقات کند، اما کارهای اداری باعث شود که 20 دقیقه تاخیر داشته باشد، باید به شما زنگ بزند و اطلاع دهد. او باید شما را در برنامه هایش دخیل کند و برای حضور شما در زندگی اش احترام قایل باشد.
یکی از نشانه های وجود سازش میان شما و همسر آینده تان این است که او شما را از هر نظر پذیرفته باشد و در تمام جمع های خود راه دهد. در زمانی که خانواده، دوستان و همکارانش را ملاقات می کنید، ببینید که چگونه می توانید خود را با آنها سازگار سازید؛ آیا احساس می کنید که می توانید جزئی از گروه او باشید؟ اگر این چنین نباشد ارتباط شما به بن بست خواهد رسید. او هر چقدر هم تلاش کند، باز هم فشاری که از خارج بر او وارد می شود، باعث ایجاد جدایی میان شما دو نفر خواهد شد.
ارتباطی که میان هر یک از اعضای خانواده آقا وجود دارد، گویای مطالب بسیار زیادی در مورد اوست. رابطه او با مادرش چگونه است؟ با پدر؟ و با خواهرها و برادرهایش چطور؟ به طور کلی رفتار او با افراد دیگر به چه شکل است؟ اگر در همان ابتدای کار نمی توانید یک مرتبه مادرش را ملاقات کنید، فقط کافی است دقت کنید که او در مورد مادرش به شما چه می گوید. داشتن عشق حقیقی ،رابطه های عاطفی و مناسب با فامیل، همیشه به عنوان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. این امر نشان می دهد که او برای اطرافیانش ارزش قائل است و با شما هم به خوبی رفتار خواهد کرد.
مهم نیست الان کجا هستید، مهم این است که به کجا می روید. مثلا اگر همسر آینده تان در حال حاضر از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشته باشد، (ممکن است دانشجو باشد و یا تازه شغلش را شروع کرده باشد) اما به آینده خود خیلی خوش بین بوده و با علاقه وافر به آن نگاه کند، نباید او را به خاطر مسئله بی پولی کنار بگذارید، چراکه آینده روشنی در انتظار اوست. برخورداری از چنین حس انگیزه و علاقه ای به اندازه طلا گرانبهاست. نکته مهم این است که او اشتیاق ساختن آینده را داشته باشد و در حال حاضر بتواند مقدمات اولیه زندگی مشترک را حتی در سطحی ابتدایی (مثل یک خانه کوچک اجاره ای و شغلی که درآمدش کفاف دو نفر را بدهد) فراهم کند.مطمئن باشید او عاشق واقعی شماست.
ادبیات داستانی پر از قصه عشقهای نافرجام است، لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، رومئو و ژولیت و. . . در گذر تاریخ هم ردپایی از عشقهای نافرجام دیده میشود. به هر حال از روزگاران قدیم دختر و پسرها در عشق شکست میخورند و این حکایت همچنان ادامه دارد.
قدیمیترها میگفتند یک سیب را که به هوا پرتاب کنید، هزار چرخ میخورد تا به زمین بیفتد. همه عشقها به ازدواج ختم نمیشوند و ممکن است به هر دلیلی مجبور به جدایی شوید؛ از اختلافها و مخالفتهای والدین گرفته تا مشکلات اقتصادی، فرهنگی و. . که هر کدام ماجرای خودش را دارد. داستان فیلم تحسینشده «چند متر مکعب عشق» وصف حال زوجهای زیادی است که این روزها برای به سرانجام رسیدن عشقشان با ماجراهای عجیب و غریبی مواجه میشوند. در این مطلب دکتر سعیده هادی، روانشناس به شما میگوید که چه عواملی را برای نافرجام نماندن عشقتان در نظر بگیرید.
در قدم اول برای دل بستن به کسی که قرار است در آینده نقش شریک زندگی شما را هم ایفا کند تعادل رفتاری و داشتن شخصیت سالم را در نظر بگیرید. فرد مورد نظر شما بی بروبرگرد باید از نظر روانی و شخصیتی سالم باشد، چراکه عشق و انگیزههای ایجاد آن با لایههای شخصیتی هر فرد ارتباط مستقیمی دارد. فراموش نکنید تنها عدهای میتوانند به همسر خود عشق بورزند که خودشان را دوست داشته باشند، چون اساس عشقورزی در خانواده احترام به خود است.
رعایت ادب کلامی و رفتاری از نشانههای مهم یک شریک زندگی سالم و عاشق واقعی است، شما زمانی میتوانید به آیندهای روشن و فردایی مطمئن بیندیشید که فرد مقابل شما هیچ پیشینه خاکستری از بیحرمتی به خانواده و اطرافیان تا داشتن انحرافات اخلاقی در پرونده زندگی قبل از شما نداشته باشد. درست است که تشخیص دقیق این ماجرا و کشف آن در افراد کمی سخت است اما شما با جلسات کوتاه مشاوره میتوانید به ابعاد شخصیتی و حتی عقدههای دوران کودکی و نوجوانی او پی ببرید.
از قدیم گفتهاند پدر و مادر صلاح شما را میخواهند و جز موارد انگشتشمار همه آنها آرزوی خوشبختی فرزندشان را دارند.
ملاکهایی که خانوادهها باتوجه به فرهنگ خود برای ازدواج در نظر میگیرند، باید برای شما و فرد مورد انتخابتان اهمیت داشته باشد. هیچگاه سعی نکنید سراغ گزینههایی بروید که زمین تا آسمان با فرهنگ، طبقه و طرز فکر شما تفاوت دارد. فردی را انتخاب کنید که در برابر بررسی و احتمالا مخالفت خانواده شما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد.
تنها در صورتی که شما به دور از هندیبازی و هیجانهای زودگذر از نظر عقلانی فرد مورد نظر را انتخاب کرده و همشأنی او را با ملاکهای خود و خانوادهتان تطبیق داده باشید، میتوان گفت فرد مورد علاقه شما گزینه مناسبی برای ازدواج است چون تنها در چنین شرایطی دفاع شما از دختر یا پسر مورد علاقهتان منطقی و پذیرفتنی خواهد بود، اما از آنجا که معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزندشان در بیشتر موارد به خاطر همشأن و متناسب نبودن فرد با خانواده است، این مشکل درست زمانی اتفاق میافتد که پسر یا دختر قبل از تعیین ملاکها عاشق شده باشند، اگرچه نمیتوان درصد کمی از والدین را که از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزندشان مخالفت میکنند را نادیده گرفت.
پس تا دیر نشده شما هم نیمنگاهی به ملاکهای خودتان بیندازید و ببینید آیا فرد مورد نظر را براساس ملاکهای خود انتخاب کردهاید یا خیر! بعد از بررسیها اگر مطمئن شدید که انتخاب شما غیرمعقول و بدون در نظرگرفتن شأن و طبقه خانوادهتان بوده خودتان را برای جدایی از این عشق و مشکلات ناشی از نادیده گرفتن تفاوتها آماده کنید.
برای اینکه ازدواجتان را مانا و خوشبختی خود را تضمین کنید، بگذارید عقلتان بگوید و دلتان بشنود. صحبت یک عمر زندگی است. بعد از اینکه ملاکهای مهم را در فرد موردنظر با عقل و منطق بررسی کردید و با مشورت با افراد باتجربه به افکار خود جهت درست و منطقی دادید، سراغ دلتان بروید و از او برای شروع یک رابطه اصولی و بیخطر کمک بگیرید چون فرمایش عقل به تنهایی برای شروع یک زندگی کافی نیست، بنابراین بهتر است بعد از سنجیدن انتخاب خود، فرد مورد علاقهتان را در آخر از فیلتر احساس و قلب خود بگذرانید.
عشقهای کورکورانه نزدیکترین راه شکست یک رابطه عاطفی هستند. افرادی که چشم خود را روی تمام عیبها و نشانههای ملموس خطرساز رابطه میبندند و دلشان را به رویاپردازی و وعدههای خیالی طرف مقابلشان خوش میکنند، باید منتظر عواقب تصمیم خود باشند. اگر میخواهید به کسی دل ببندید، به اندازه کافی برای خود دلیل و نشانه بیاورید که فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کردهاید. از هیچ نشانهای بیدقت و فکر عبور نکنید و همه جوانب را به دقت بسنجید.
شاید شما هم اصطلاح طلاق اقتصادی را شنیده باشید؛ همان مشکلات مالی که بعد از وارد شدن رابطه عاشقانه شما به مرحله عملی و جدی روی خودش را نشان میدهد و شیرینی عشق را به کام هر دوی شما تلخ میکند. مشکلات اقتصادی چه بخواهید و چه نخواهید گاهی سراغ شما و زندگی مشترکتان میآید و اگر درست مدیریت نشوند، شما را تا پای جدایی پیش میبرند.
پس در شرایط جامعه امروز در مرحله کنترل و بررسی ملاکهای ازدواج مکث
بیشتری داشته باشید تا بدون در نظر گرفتن عشق آتشین روزهای اول، سطح توقع
خود را با دارایی مرد مورد علاقه خود تخمین بزنید و با چشم باز و انتخابی
عاقلانه به شرایط او بله بگویید. طلاقهای بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی
ثبت میشوند که به گفته جامعهشناسان درصد زیادی از آنها به خاطر وعده
وعیدهای دخترها و پسرها و حرفهای احساسی آنها در دوران آشنایی است.
وقتی عنوان زیبای حمایت و اهمیت دادن به فرزندان جای خودش را به دخالت در زندگی و تصمیمات شخصی میدهد، بنبستهای فکری زن و مرد در آغاز زندگی مشترک دوچندان میشود. اینکه والدین یا نزدیکان به بهانه دوست داشتن و احساس صمیمیت با فرزندشان مجوز دخالت در امور مختلف و کاملا خصوصی یک رابطه نوپا را به دست میگیرند، بعد از مدت کوتاهی سند جدایی آنها را با دست خود امضا میکنند.
این موضوع از مراحل خطرساز یک رابطه عاشقانه است که در صورت مدیریت نشدن از سمت زوجین به ناکامی و شکست میانجامد پس بهتر است به نشانههای هشداردهنده دخالت والدین در شروع رابطه خود اهمیت بیشتری بدهید تا به مشکلات دامن نزنند. رابطه شما با خانواده همسرتان میتواند به استحکام و انگیزه زندگی مشترک شما کمک ویژهای کند اما برای تبدیل نشدن همین معاشرتها به دخالت باید مدیریت زندگی را به دست بگیرید، پس دروازههای زندگی خود را به روی همه باز نگذارید.
ازدواج در سنین پایین به دلیل نبود مهارت مدیریت بحران و تدبیر در زوجها و کمتجربگی، خیلی زود به شکست میانجامد. بعضی از این زوجها بدون آمادگی عقلی، جسمی و عاطفی تصمیم به ازدواج میگیرند و در مدت کوتاهی از یکدیگر جدا میشوند. این افراد به دلیل نداشتن ثبات رفتار عاطفی در مدت کوتاهی به حس نارضایتی میرسند و به دنبال راهی برای فرار از آن زندگی هستند. شاید هم روزی هزار بار افسوس گذشتهای را بخورند که از آن بهره کافی نبردهاند.
ازدواج در سن کم در شرایطی که آستانه تحمل جوانان و نوجوانان امروز بهشدت پایین آمده است، پیامدهای منفی بسیاری را برای خانوادهها و دوطرف خواهد داشت. مهمتر از همه این زوجها راه و روش همسرداری و زندگی را نمیدانند و با هر بار مواجهه با مشکل یا سراغ خانواده میروند یا بدترین راه را برای رد کردن موانع انتخاب میکنند. در جامعه امروز پذیرفتن مسئولیت یک زندگی مشترک با سن پایین ریسک بزرگی دارد، تا جایی که آمارها هم شکست اینگونه عشقها را تایید میکنند.
در شرایط جامعه امروز در مرحله کنترل و بررسی ملاکهای ازدواج مکث بیشتری داشته باشید تا بدون در نظر گرفتن عشق آتشین روزهای اول، سطح توقع خود را با دارایی مرد مورد علاقه خود تخمین بزنید و با چشم باز و انتخابی عاقلانه به شرایط او بله بگویید. طلاقهای بسیاری به دلیل مشکلات اقتصادی ثبت میشوند که به گفته جامعهشناسان درصد زیادی از آنها به خاطر وعده وعیدهای دخترها و پسرها و حرفهای احساسی آنها در دوران آشنایی است.
خانواده همان کانون پر مهر و محبتی است که با رضایت خداوند شکل می گیرد و
در آن مرد نیاز زن و متقابلا زن نیاز مرد را برطرف می کند و همین نیاز
متقابل و هماهنگ است که پیوند دایمی و طولانی دو جنس را رقم می زند . اما
از علل مهمی که تیشه به ریشه خانواده می زند ناهماهنگی ، نداشتن توافق ،
زیاده روی یا زیاده خواهی در امور جنسی همسران است که می تواند بر هم زننده
نظام خانواده باشد .
در واقع بیشتر اختلاف زن و شوهرها گرچه به ظاهر بر
سر جزییات زندگی است اما اصل و منشاء آن در اسرارخواب آنان نهفته است و
ریشه اش ناهمگونی جنسی است. به گفته صاحب نظران از همه مشکلاتی که دامنگیر
زن و شوهر می شود می توان چشم پوشی کرد به جز ناهماهنگی جنسی که کاملا نظام
زن و شوهری را میگسلد. اما سئوال اینجاست منشاء پیدایش این ناهمگونی
جنسی از کجاست ؟
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نصیر عابدینی ، روانشناس در این باره می گوید: در روابط نزدیک زناشویی ، در زن غرایز معینی وجود دارد که نشان می دهد کی و چه زمانی می تواند به روابط زناشویی بپردازد و تمکین کند . اما متاسفانه در اغلب ازدواج ها مرد به خاطر ناآگاهی و نداشتن اطلاعات درست ، این شرایط زن را به کلی نادیده می گیرد و با تبعیت از تمایلات افسار گسیخته جنسی خود ، زن را در اوقاتی که آمادگی ندارد وادار به انجام روابطی می کند که او ، آن را حقوق زناشویی می خواند و همین عامل سنگ بنای سردمزاجی و تنفر زن از ادامه و تکرار روابط زناشویی می شود.
به گفته این روانشناس اثرات شوکی که در نتیجه یک چنین روابط جنسی ناهماهنگ بر مغز و روان یک زن با آن احساسات لطیف و آسیب پذیر وارد می شود، به قدری عمیق است که احتمال دارد اثرات منفی آن در سراسر زندگی و طرز تلقی نامطلوب او نسبت به امور زناشویی دیده شود .
در روابط جنسی که در آن زن و مرد با همدیگر به همکاری می پردازند یک نوع نیرو یا انرژی مطلوب رد و بدل و باعث ارتقا قوت و قدرت طرفین می شود . اما وقتی رابطه یک طرفه و اجبار در کار باشد یعنی مرد اصرار به انجام این اعمال داشته باشد و زن بهآن مایل نباشد ، نه تنها صدمات جسمانی و روانی زیادی به زن وارد می شود بلکه آن انرژی ای که مرد از دست داده مجدد به دست نخواهد آورد و دچار زیان می شود .
موضوع دیگری که این دکتر روانشناس به آن اشاره میکند، آنکه وقتی مرد به کرات و اجبار همچون وعده های شام و ناهار اصرار به برقراری روابط جنسی می ورزد ، به نوعی خود باعث هدر رفت انرژی و قوتی می شود که باید صرف کارهای مهم زندگی کند و این ناهماهنگی را می توان به نوعی زیاده روی جنسی دانست .
در زیاده روی های جنسی ناهمگون و ناهماهنگ که این روزها در بسیاری از زندگی همسران دیده می شود و دلیل اصلی آن محرکات محیطی از نوع (سمعی ، بصری و حسی) است ، این مرد است که زیان اصلی را خواهد دید . چرا که در روابط زناشویی ناهماهنگی که در آن اعتدال رعایت نشود مرد زودتر از زن به خطمرز زیاده روی و اتلاف انرژی خواهد رسید و عملا ناتوانی جنسی و پیری قبل از موعد را سبب می شود . برخی تحقیقات نشان می دهد که بروز اختلالات یا ناتوانی جنسی از شش ماه پس از ازدواج بر اثر اینگونه زیاده روی ها بروز می کند .
متاسفانه در بسیاری از سایت های غیرمجاز اینترنتی و فیلم ها و میان برنامه های مبتذل ماهواره ای به نمایش گذاشته میشود و تاسف بارتر اینکه هیجانات کاذب آن موجب می شود برخی همسران بخصوص جنس مرد به برقراری این اعمال نامتعارف و غیر بهداشتی در روابط جنسی خود اقدام کنند .
حجت الاسلام دکتر عابدینی در این خصوص می گوید : وضعیتی که زن در ارتباط با سوءاستفاده و تعرض های نامناسب و نامتعارف جنسی از سوی همسر یا با زیاده روی های زناشویی روبهرو می شود رابطه ای است که در آن به دلیل یکطرفه بودن عمل جنسی ، زن تبدیل به ابزاری می شود در دست مرد برای دفع آتش شهوت . چرا که وقتی مرد به طرز غیر عادی و با محرکاتی کاذب برانگیخته شود بی ملاحظه شده و دیگر قادر نخواهد بود به حقوق زناشویی همسر خود احترام گذاشته و یک پاسخ عاطفی دهد و در نتیجه برقراری رابطه ای که میلی به آن نباشد برای زن نفرت انگیز ، تحمیلی ، ملامت بار ، پست و مبتذل خواهد شد .
این روابط غیر بهداشتی خارج از عرف و زیاده روی ها نه تنها یک بی حرمتی اخلاقی به حریم زن است بلکه سرچشمه ضعف و آسیب های جسمانی او نیز هست. زیاده روی های جنسی و رنجشی که سبب آسیب زن شده حتی برقراری یک همدلی ، همکلامی یا مصاحبت دوستانه و صمیمانه را امکان ناپذیر میکند و قدرت و نیروی این دشمنی جنسی به حدی است که بسیاری از زنان را به دادگاه و طلاق می کشاند .
به یاد داشته باشید ، انگیزه جنسی آن طور که عموم مردم تصور می کنند تنها یک تجلی جسمی نیست بلکه سراسر وجود و روان یک شخص را در بر می گیرد و اگر بی حرمتی جنسی رخدهد ، آن چنان نارضایتی در خداوند و آن چنان نفرت و دشمنی بین زن و مرد به وجود میآورد که می توان آن را دقیقا با شدت محبتی که همسران قبلا نسبت به یکدیگر داشتند مقایسه کرد که متاسفانه در جامعه امروز ما هزاران زن این بی حرمتی جنسی را تجربه کرده اند و به دلیل شرم از ابراز آن ناچار به سکوت شده اند .
اغلب مردان از نظر برخوردار شدن از رابطه جنسی همیشه آمادگی دارند . به عبارت دیگر مرد فقط در انتظار این است که زن او را دعوت کند؛ اما چون زن تنها در دوره هایی خاص قابلیت پذیرش بالایی دارد و خود به این امر واقف است، باید مرد این را بپذیرد که امکان برقراری این روابط تنها در زمان هایی خاص موجب انتقال انرژی مطلوب به او می شود و بیش از این قوت خود را به هدر ندهد . دکتر عابدینی با اشاره به این موضوع می افزاید زن و مرد باید دوره های مباشرت خود را که اغلب از سوی زن تعیین می شود بتدریج منظم کنند تا جاذبه و گرمی این روابط باقی روزها را تحت الشعاع خود قرار دهد . مردان باید بدانند که دوره هایی در زندگی زن وجود دارد که طی آن زن از هر حیث خودش نیست . در حوالی این دوره زن فوق العاده به عصبانیت ، حساسیت و ترشرویی گرایش دارد . دست کم در چنین اوقاتی مرد باید ملاحظه حال زن را بنماید و سعی کند با زن توأم با درک و محبت و احترام برخورد کند و مطمئن باشد بازتاب یک محبت واقعی به زن ، دریافت هزاران محبت است . بنابراین برای اینکه بتوانید از روابط زناشویی تان محافظت کنید باید یک عاشق ملاحظه کار باشید . این ملاحظات بیش از هزار راه قانونی ، پیوند زناشویی تان را محکم نگه میدارد و وجود یک چنین پیوندی است که ازدواج را مقدس می کند .
وقتی درباره مسئلهای با همسرمان گفتگو میکنیم اغلب به بیان سطحی ترین لایه آن اکتفا میکنیم. به عبارت دیگر آنچه را که در دلمان میگذرد اعم از ترسها، نیازها و یا لذتهایمان را برای او روی داریه نمیریزیم. و این در حالی است که دوست داریم او درونیات ما را بداند و برای آنها کاری بکند. اما طبیعتاً چون همسر چیزی نمیداند اقدام موثری نیز نمیتواند انجام دهد و به این ترتیب سر و کلّه اولین دردها در ناحیه رابطه پیدا میشود.
وقتی که بتوانیم نیازها، احساسات، آرزوها، ترسها و دغدغههای خود را با همسرمان مطرح کنیم زمانی است که میتوانیم بگوییم به برون ریزی درونیات خود پرداختهایم. به خاطر داشته باشیم رابطه شاداب و سالم رابطه ای است که همسران.
بعضی از ما فکر میکنیم صحبت کردن درباره نکات مثبت همسر ضرورتی ندارد چرا که همین طور که هست خوب است و به جای آن باید ضعفهای او را شناسایی و برطرف کرددر نتیجه انگشتمان را فقط روی ویژگیهایی میگذاریم که مورد پسند ما نیست. چنین میشود که شروع میکنیم به کاربرد وسیع جمله «تو.......» تا سیل انتقادات و حملات خود را به سوی او روانه کنیم. در این وضعیت طبیعتاً همسرمان هم بیکار نمینشیند و در پاسخ به این حمله دست به ضد حمله میزند. به این ترتیب که به لاک دفاعی فرو میرود و برای محافظت از خودش ضعفهای موجود را انکار میکند و او هم با متوسل شدن به جمله «تو........» دست به حمله متقابل میزند. گفتههای همسران نشان میدهد که این اتفاق تا چه حد میتواند رابطه را دردناک کند.
برای قطع چرخه «انتقاد کردن از همسر- دفاعی شدن همسر» بایدبه جای آنکه
بر ضعفهای همسر تأکید کنیم، انتظاراتمان از وی را به صورت دقیق و شفاف مشخص
کرده و با طمأنینه و احترام یک به یک آنها را برای او بازگو کنیم. وقتی
خواستههایمان را به صورت مشخص با همسرمان مطرح میکنیم نیاز او به دفاعی
شدن را به طور کامل از میان برمی داریم و در نتیجه او با قلبی نرم و عطوف
به نیازهای ما گوش میسپارد.
ما در گفتگو چیزهایی میگوییم که از صافی
ذهنی خودمان به سلامت عبور کرده اند و کلماتی را به کار میبریم که به
نظرمان میتواند به بهترین شکل منظور ما را به دیگری برساند. اما گاهی
مواقع تأثیر آن کلمات و مطالب بر همسرمان متفاوت از چیزی میشود که منظور
ما بوده است.
ما در گفتگو چیزهایی میگوییم که از صافی ذهنی خودمان به سلامت عبور کرده اند و کلماتی را به کار میبریم که به نظرمان میتواند به بهترین شکل منظور ما را به دیگری برساند. اما گاهی مواقع تأثیر آن کلمات و مطالب بر همسرمان متفاوت از چیزی میشود که منظور ما بوده است. علت آن مشخص است؛ همسر هم صافیهای ذهنی خودش را دارد که از دریچه آنها حرفهای ما را ادراک میکند. اینجا زمانی است که ما به واکنش او اعتراض میکنیم و با گفتن «من چنین کلماتی را بر زبان نیاوردم» رابطه را با چالش بیشتری مواجه میکنیم.
وقتی بین آنچه که میخواستیم به همسرمان برسانیم با آنچه که همسرمان
برداشت کرده تفاوتی مشاهده میکنیم باید به درمان دردی که در ناحیه رابطه
احساس میکنیم توجه ویژهای نشان دهیم. یک راه این است که به همسرمان
بگوییم «عزیزم، به نظر میرسد من نتوانستم منظورم را خوب بیان کنم. لطفاً
برداشت خودت را از حرف من دقیق بگو تا من بتوانم منظور واقعیم را برای تو
بیان کنم». و یا از خود بپرسیم که» چرا همسرم درباره حرف من به این نتیجه
رسید؟ چه چیزی در این حرف او را اذیت کرد؟ «سعی در درک معانی عمیق تر
مسائل از دریچه نگاه همسر به ما کمک میکند تا رابطهمان را از لوث دردها و
بیماریها پاک کنیم.
ما سعی میکنیم رابطه خوبی با همسرمان برقرار کنیم اما اغلب از راههای
آسیب زا برای این کار استفاده میکنیم و در نتیجه فرصتهای ایجاد یک رابطه
سالم را از دست میدهیم. وقتی رابطه دچار درد میشود تنها شناسایی علت
کافی نیست بلکه لازم است برای درمان آن هم قدمی برداریم. برای اینکه
رابطهای بدون درد را تجربه کنیم باید مطمئن شویم که :
1 - نیازها و احساساتمان را به صورت شفاف و مشخص برای همسرمان بازگو میکنیم،
2 - از انتقادگرایی اجتناب میکنیم و
3 - در جریان گفتگو صافیهای ذهنی او را هم در نظر میگیریم.
عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر می ورزیم . عشق یعنی حمایت ، احترام و علاقه دو انسان به یکدیگر ، عشق یعنی بودن در کنار دیگری و همراهی کردن او در تمام فراز و نشیبها ، شادی ها و ناکامی ها ، عشق یعنی درک و صبر داشتن.
عاشق بودن از هر نوعی که باشد در رفتار انسانها تحولات شگرفی ایجاد می
کند ، این تحولات نیز طیف وسیعی را شامل می شود برخی از آنها محدود و کم
تاثیرند و برخی دیگر آنچنان تحولی ایجاد می کنند که جوامع بشری را تا قرن
ها تحت تاثیر خود قرار می دهند و انقلابی در رفتار انسانها به وجود می
آورند.
عشق چیزی نیست که ناگهانی و خود به خود به وجود آید . عشق
آموختنی است و هر کس می تواند و باید عشق ورزیدن را بیاموزد، در مسیر زندگی
کسی باید عشق ورزیدن را به شما آموخته باشد . اولین مربیان ما والدین ما
هستند ، گرچه کامل و بی عیب نیستند ولی کودک باید بداند که تجلی عشق است و
وجودش از عشق لبریز است .
مرد می تواند از طریق زن به هستی متصل شود و
زن از طریق مرد در هستی ریشه می دواند . وقتی که این دو نیمه به هم می رسند
و در یکدیگر ادغام می شوند و برای اولین بار احساس ریشه داشتن و متصل بودن
می کنند و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد .
همسران عاشق در پی
شناسایی علایق ، احساسات و نیازهای شریک زندگی خود هستند ، این تلاش علاوه
بر آن که موجب خواهد شد تا طرف مقابل احساس کند که همسرش برای نیازها و
علایقاش احترام و ارزش قایل است ، این قدرت را به فرد می دهد تا یک پیش
بینی از علایق و حالات همسر خود داشته باشد و این باعث می شود تا فرد
بتواند در راستای ارضای نیازها و علایق شریک خود گام بردارد و موجبات شادی و
رضایت خاطر او را فراهم کند حتی پیش از آن که همسر ، مستقیماً تقاضایی را
مطرح کرده باشد.
شما برای تداوم عشق و محبت خود چه راهکارهایی را تمرین می کنید ؟ تمرین های زیر شما را در استمرار بخشیدن به عشق و محبتتان یاری می دهد، می توانید امتحان کنید.
1 - زمانی را برای بودن در کنار همسرتان در نظر بگیرید . در اوقات
معینی با او بیرون بروید و یا حتی می توانید برای مدت کوتاهی تلویزیون را
خاموش کنید و با او گفتگو کنید
2 - با هم بودنتان را به خاطره خوشایندی تبدیل کنید.
3 - به او بگویید که عاشقش هستید ، حداقل روزی یک بار جمله «دوستت دارم » را به یکدیگر بگویید.
4 - گاهی چراغ ها را خاموش کنید ، شمع روشن کنید ، غروب خورشید را بنگرید و یا زیر نور مهتاب با هم شام بخورید.
5 - تعطیلات و اوقات فراغت را به یکدیگر اختصاص دهید .
6 - برای خوشحال کردن یکدیگر هر کاری که می توانید انجام دهید .تا
می توانید به یکدیگر هدیه بدهید و بدانید هدایا فقط مادی نیستند بلکه می
توانند عبارات و جملات عاشقانه باشند.
7 - هرگز درباره یکدیگر قضاوت نکرده ، از هم انتقاد نکنید.
8 - به یکدیگر احترام گذاشته ، از هم حمایت کنید . با اظهار علاقه و قدردانی و تمجید و تحسین مشوق و مدافع او باشید.
9 - هنگام غم و شادی در کنار هم باشید و در گوش یکدیگر سخنان دلنشین زمزمه کنید و یکدیگر را نوازش کنید.
10 - اسرار خود را به یکدیگر بگویید اما همه آن را فاش نکنید . از رویاها و آرزوهایتان با یکدیگر حرف بزنید.
11 - در کارها به یکدیگر کمک کنید .
12 - با یکدیگر صادق باشید.
13 - سعی کنید علایق همسرتان را بشناسید و به آن احترام بگذارید و به انتظارات او جامه عمل بپوشانید .
14 - گاهی نامه عاشقانه برای یکدیگر بنوسید و هر گاه خانه را ترک می کنید حتماً برایش یادداشت بگذارید.
15 - و فراموش نکنید که عشق عمر را طولانی تر و زندگی را لذت بخش تر و تن و روان را سالمتر می سازد.
اصول زیر از عناصر اساسی روابط رضایتبخش زناشویی بوده و در اکثر
خانواده های موفق جریان دارد و چنین قواعدی در روابط و تمایلات همسران قابل
رد یابی و شناسایی است . روانشناسان بر اساس نتایج پژوهشهای خود به
همسرانی که خواهان روابط رضایتبخش تر و پر بار تر هستند توصیه می نمایند تا
با به کار گیری آگاهانه این فنون و قواعد بر غنا و صمیمیت روابط خود
بیفزاید و برقراری روابط مطلوب را هنر و مهارتی تلقی کند که همچون هر هنر و
مهارت دیگری تحقق آن نیازمند یادگیری ، تمرین ، تلاش و پیگیری جدی است.
از عاشق های جوان که بپرسید، می گویند ما با بقیه فرق داریم. امکان ندارد که دچار سردی روابط شویم. می گویند کاری می کنند که رابطه شان همیشه گرم باشد و اگر عشقشان روزی به سردی برود، خواهند مرد. همین تصورات ایده آل و رویایی از عشق خیلی وقت ها دردسرساز می شود. چون اولا نمی دانند چه چیزهایی می تواند رابطه شان را سرد کند و ثانیا وقتی رابطه شان سرد شد خود را می بازند و نمی توانند مشکل را حل و فصل کنند.
واقعیت این است که هر عشقی روزی از آن تب و تاب شورانگیز میافتد و از
شهر شعرها و شورها به واقعیت زندگی روزمره وارد میشود. البته این عشق قوام
یافته و همراه با احترام متقابل چیزی از آن احساس شورانگیز کم ندارد. این
عشق هیجان زیادی برنمیانگیزد اما معنابخشترین تمنای انسانی است.
این
عشق راستین و همراه با احترام دیگر آن آتش سوزانی نیست که در دل عاشق
دربگیرد و همه شور و هیجان مهارگسیخته باشد. این عشق آسیبپذیر است و باید
از آن مراقبت کرد.
آسیبپذیری عشق به چشم نمیآید. آنقدر آرام و ذرهذره آب میشود که یک روز چشمتان را باز میکنید و میبینید اثری از آن نیست. مواجه شدن با دستی که گرمای گذشته را ندارد یا چشمی که فروغ نگاه همیشگی را ندارد، درد سنگینی است. جان گاتمن، یکی از مشهورترین زوجدرمانگران معاصر، اعتقاد دارد که عاملی که بیشترین اثر پیشبینی کننده را در طلاق دارد، انتقاد از همسر است.
در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر پسخوراند یا فیدبک میدهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر انتقاد میکنند.
انتقاد مداوم، بزرگترین آسیب را به رابطه میزند و به زودی عشق را نابود میکند. البته واقعیت زندگی مشترک این است که همیشه اختلافنظر پیش میآید. گفتوگوهای زن و مرد در زندگی دیگر آن پچپچهای رازآمیز عاشقانه نیست. صحبت سر زندگی واقعی با همه دشواریهای آن است. طبیعی است که گاهی ما یا طرف مقابل مسیر اشتباهی را میرویم. گاهی به درست یا اشتباه فکر میکنیم روش طرف مقابل برای حل یک مشکل خاص روش درست و سنجیدهای نیست.
مشکل درست از همین جا شروع میشود. طبیعی است که شروع به مخالفت
میکنیم. این مخالفتها اگر بهصورت «پسخوراند» یا «فیدبک» باشند، کاملا
طبیعی و سازنده هستند اما اگر به صورت انتقاد باشند، آسیبرسان میشوند.
«پسخوراند» با انتقاد متفاوت است.
در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر
پسخوراند یا فیدبک میدهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر
انتقاد میکنند. انتقادهای آسیبرسان شخصیت طرف مقابل را نشانه میگیرند و
سعی در کنترل کردن او و تخریب شخصیتش دارند. در پسخوراند میگوییم من با
این «رفتار» تو موافق نیستم در حالی که در انتقاد «شخصیت» طرف مقابل را زیر
سوال میبریم. در پسخوراند به فکر این هستیم که نتیجه بهتری بگیریم در
حالی که در انتقاد هدف ما بهبود نیست بلکه دنبال مقصر میگردیم.
کسی که انتقاد میکند، فکر میکند فقط یک راه درست وجود دارد در
صورتی که کسی که پسخوراند میدهد، میداند که غیر از راهی که در ذهن خودش
است، راههای جایگزین دیگری هم هستند. بهعنوان نمونه عبارت «تو از پس این
کار برنمیآیی» انتقاد ولی عبارت «بهتر است با کمک همدیگر این کار را انجام
بدهیم» پسخوراند است. عبارت «بحران اقتصادی که در آن افتادهایم تقصیر تو
است» انتقاد است اما عبارت «برای بیرون آمدن از این بحران اقتصادی باید هر
دو با هم از چیزهایی بگذریم» پسخوراند است.
عبارت «من باهوشتر و باتجربهتر از تو هستم و میدانم این تصمیمی
که گرفتهای اشتباه است» انتقاد ولی عبارت «من شرایط تو را میفهمم و
میدانم که حق تصمیمگیری با خودت است اما با تصمیمت به این دلایل موافق
نیستم.» پسخوراند است. انتقاد کردن ویروسی است که آرام وارد رابطه و
بهتدریج بیشتر میشود و روز به روز اعتماد بهنفس طرف مقابل را کمتر
میکند. عشق ورزیدن به اعتماد بهنفس نیاز دارد.
افرادی که مرتب از معشوقشان انتقاد میکنند، توانایی عشق ورزیدن را
از او میگیرند. آتشی که دودش اول در چشم خودشان میرود. عشق ورزیدن مهارتی
است که باید از اوان کودکی آموخته شود.
به یاد داشته باشید پسخوراند هر
چقدر هم مودبانه و سیاستمدارانه بیان شود، اگر در زمان عصبانیت گفته شود
هیچ تفاوتی با انتقاد ندارد. ما بیشتر به بار هیجانی کلمهها واکنش نشان
میدهیم تا معنایی که منتقل میکنند. عشق گلی است که میتوان با نسیم
«پسخوراند» از آن مراقبت کرد.
عامل دیگری که عشق شما را دستی دستی سرد می کند، صحبت نکردن است. صحبت نکردن از خود، از آرزوها و خواسته ها و حتی دلخوری های ریز و درشت باعث می شود که کم کم زن و مرد برای هم غریبه شوند و احساس عشق و علاقه شان از بین برود. سکوت درواقع نخستین نشانه طلاق عاطفی است که نشان می دهد زن و شوهر دیگرحرفی برای گفتن با هم ندارند و میل و کششی هم به یکدیگر نخواهند داشت.
این طور است که شما احساس می کنید حرف های زیادی دارید اما گوش شنوایی برای شنیدن آنها نیست. بنابراین حرف هایتان را در دل خود نگه می دارید و روز به روز بیشتر فاصله می گیرید.
چیزی که برای شما به عنوان یک زن لذت بخش است برای همسرتان ممکن است زجر آور باشد ، این را باور کنید.
اینکه زن و مرد دارای تفاوتهای روحی و خلقی و جسمی فراوانی هستند شبیه یک کلیشه روانشناسی شده است، اما چارهای جز بیان هر لحظه این قبیل جملات نیست تا بالاخره به صورت ملکه در بیایند و دربافت زندگی زنها و مردها حل شوند. مادامی که این تفاوتها برای افراد جامعه شناخته نشده باشد مشکلات و عدم تفاهم در زندگیها بروز میکند و منجر به نارضایتی از زندگی میشوند.
این جمله را هم داخل در این کلیشه همیشگی ببرید که:
در زندگی
مشترک در مقابل شوهرتان هرگز همدردی نکنید. مردها همدردی کردن را دوست
ندارند و ناخواسته در مقابل همدردی شما واکنشهای مردانهای از قبیل:
* تو نمیفهمی من چه میگویم!
* اصلا چرا برای تو اینها را گفتم!؟
* اگر خوابیده بودم بهتر بود تا اینها را برایت بگویم و فایدهای نداشته باشد.
* میشه انقدر وسط حرف من نپری!؟
این
جملات و هر جمله دیگری که در پاسخ به همدردی شما گفته شود، قطعاً خوشایند
روحیه زنانه نخواهد بود. چه میشود کرد!؟ دو انسان متفاوت با دو ساختار جدا
از هم باید یاد بگیرند چگونه به تبادل نظر و گفتمان بنشینند.
بیشک احساسات و عواطف زنانه شما به نحوی است که وقتی وارد خانه شوید و
شوهرتان را ببینید، دلتان میخواهد از پیادهروی سادهای که در پارک انجام
دادهاید به اندازه لااقل پانزده دقیقه برای همسرتان صحبت کنید و صدالبته
تمام جزییات را هم مو به مو تعریف خواهید کرد، اما مردها اینگونه نیستند.
اگر همسر شما از محل کار به خانه برگردد، خوشایندترین حس برایش سکوتی است
که شما زمینهساز میشوید؛ البته با بیان جملات متداولی مانند سلام و
احوالپرسی و خسته نباشید و یک استکان چای.
وقتی شوهرتان به خانه
برمیگردد، قدری امان بدهید باور کنید ظرف نیم ساعت خستگیاش برطرف میشود و
آن وقت شروع به پرسیدن چه خبرها و تعریف ماوقع آنچه از صبح اتفاق افتاده
کنید. مردها به این آرامش نیم ساعته احتیاج دارند.
اینکه قرار است نیمساعت به شوهرتان زمان استراحت بدهید، اصلاً به این
معنی نیست که اگر خبرهای خوبی هست یا خدای نکرده خبر بدی شنیدهاید به
همسرتان نگویید.
_ اگر قرار است خبر خوبی بدهید قطعاً شادیاش از
چهرهتان تا حدی نمایان خواهد شد. دادن خبرهای خوب با چاشنی یک پذیرایی
مختصر عصرانه برای همسرتان بیشک جذاب خواهد بود و شاید زودتر از نیمساعت
خستگیاش از بین رفت، خدا را چه دیدید
_ اگر قرار است خبر بدی بدهید یا
از یک جریان تلخ وی را مطلع کنید، سعی کنید لااقل در صورتتان ناراحتی
مربوط به آن موضوع موج نزند. مطلب را کمکم و با مقدمهای که همسرتان را از
نظر روحی آماده شنیدن خبر کند، بیان کنید. گفتن یک باره خبر ناخوشایند
ممکن است شب تلخی برای شما بهوجود بیاورند. به هرحال یک خبر ناخوشایند
میتواند عقبه تلخی برای خستگی از کار روزانه باشد. مردها اینگونهاند
دیگر.
شاید برایتان پیش آمده باشد که وقتی همسرتان از کار روزانه به خانه
برمیگردد از او بخواهید که از روز کاریاش برایتان تعریف کند. تعداد کمی
از مردها شاید خودشان با توجه به کتابها و مطالعات روانشناسیای که
داشتهاند، بدانند شما مشتاقید کمی از روز کاریاش بدانید و برایتان
خلاصهای از روز را میگویند. اما اکثر مردها در ساختارشان بیان وقایع روز
برنامهریزی نشده است. پس اگر شما از این نمونه مردان بخواهید برایتان از
روز کاریشان تعریف کنند، باید بدانید که فقط باید یک شنونده باشید بدون
هیچ ابراز همدردی.
ممکن است همدردی شما خیلی زود آنها را به جوش
بیاورد. نه اینکه همدردی شما یک موضوع ناپسند باشد. اصلاً اینطور نیست.
بلکه ساختار وجودی آنها به گونهای است که همدردی شما را به مثابه یک ضعف
در خود میپندارند و از این حس فراری اند. وقتی همسرتان صحبت میکند آرام
فقط گوش بدهید و در صدد همدردی یا دادن راهکار به او نباشید. همین که به
این مرحله دستیافتهاید که بتوانید از روز کاری خود صحبت کنید خیلی عالی
است. مطمئن باشید در گامهای بعدی موفقتر خواهید شد.
مردها دوست دارند که ببینند در زندگی شما مهم هستند .آنها این اهمیت را در ظاهر شما و آمادگی خانه تان برای مراجعت او می بینند. نمی گویم همیشه باید در حال کار خانه باشید اما سعی کنید نشان دهید که قدر زحمات او را می دانید و محیطی امن برایش مهیا می کنید. بعد از یک روز کاری هیچ چیز به اندازه ی یک چهره ی ارام و خندان شما خستگی او را به در نمی کند.
همه ما خواهان داشتن ارتباط زناشویی موفقی هستیم که بتوانیم در آن احساس شادمانی و رضایت داشته باشیم اما گاه نمیتوانیم آن را تجربه کنیم زیرا مشکلاتی سر راهمان قرار میگیرند که قبلا آنها را پیشبینی نکرده بود.
ولی چطور میتوان رابطه را به گونهای پیش برد که علاوه بر اینکه دو طرف احساس خوبی داشته باشند، رابطه نیز موفق باشد؟ در این خصوص با دکتر مجیدصفارینیا، روانشناس اجتماعی گفتوگو کردهایم که راهکارهای ایشان در این خصوص می تواند مفید واقع شود.
در فرایند ارتباط موثری مانند ارتباط زناشویی، اگر زن و مرد هر دو بخواهند احساس کنند برنده هستند باید کاربرد مهارتهای موثر را هم بلد باشند؛ مثلا انعطافپذیری یک اصل بسیار مهم در ارتباط است؛ یعنی اینکه آدمها تلاش کنند با انعطاف لازم در تعاملات و برخوردهای خود به گونهای عمل کنند که ارتباط به برنده شدن هر دو طرف منتهی شود و این اصل بسیار مهمی در روابط بین فردی است؛ چون افراد انعطافپذیر میتوانند در رابطه، به موفقیت و داشتن احساس خوب طرف مقابل هم فکر کنند.
در ارتباطات زناشویی، زوجینی که از انعطافپذیری بالاتری برخوردارند روابط بهتری دارند؛ برای مثال فرض کنید وقتی همسرتان برای مهمانی خانواده شما خرید کرده اما گوشزد هم میکند که هفته پیش که خانواده خودش مهمانتان بودهاند شما کمتر تدارک دیده بودید، عکسالعمل شما در مقابل این حرف او چیست؟ مثلا میتوانید بگویید: «شاید آن موقع موادغذایی کمتری داشتیم وگرنه هیچ تعمدی در کار نبوده» یا بگویید: «اصلا میدانستم تا خانواده من بخواهند بیایند تو میخواهی مقایسه کنی و...». دربرخورد دوم هیچگونه نشانه انعطافپذیریای وجود ندارد و احتمال بروز دعوا و جروبحث هم خیلی بیشتر است ولی در واکنش اول دو طرف فکر میکنند مشکل خاصی وجود ندارد و اگر هم هست میتوان بعدا آن را جبران کرد.
مهارت همراهی، مهارتی است که با توجه به نوع تربیت، مدل گفتوگو و آموزشهایی که هر کس در طول زندگی خود میبیند، میتواند در طول زندگی خود با دیگران همراه باشد و طرف مقابل را درک کند و به احساسات او احترام بگذارد. افرادی که میتوانند بایکدیگر همراه داشته باشند معمولا در تعامل و رفتار با آنها میتوان احساس برنده- برنده داشت. اگر بتوانیم یکدیگر را درک کنیم ارتباط ما موفق خواهد بود. یکی از راههای درککردن هم این است که ببینیم اگر به جای طرف مقابل بودیم با همان شرایط چگونه عمل میکردیم!
و اینکه تلاش کنیم در رابطه «خود محور» نباشیم. افرادی که فقط به خواستههای خود توجه میکنند معمولا رابطه موفقی نخواهند داشت چون به این ترتیب، به دلیل ذهنیت مثبتی که از خود دارند عیبهای خودشان را نمیبینند. به این افراد «خودشیفته» میگویند؛ یعنی افرادی که فقط به نفع خودشان توجه دارند و به دلیل خودمحوری نمی توانند طرف مقابل را درک کنند.
در رابطه، ما اصلی داریم که میتوانیم آن را «از چشم و منظر دیگران نگریستن» بنامیم؛ یعنی خودمان را به جای طرف مقابل بگذاریم و از منظر طرف مقابل به مسئله یا مشکل نگاه کنیم. اگر ما بتوانیم این اصل را در ارتباط زناشویی به کار ببریم، حتما رابطهای خواهیم داشت که هر دو سو برنده خواهند بود؛ مثلا وقتی مردی میبیند همسرش رفتار مناسبی با خانواده او ندارد، اگر به موضوع از دریچه چشم همسرش نگاه کند شاید متوجه شود که فقط همسرش مقصر نیست.
مکانیسم مغز به گونهای است که یک قسمت از آن به حل مسئله منتهی میشود. بخشی دیگر از رفتارهای ما هم به قسمت زیر قشر مغز برمیگردد که اینها رفتارهایی هستند که ناشی از جنگ و گریزند؛
مثلا وقتی همسرتان به شما میگوید که چرا به خانواده خودت بیشتر از من اهمیت میدهی و به خانواده من توجه لازم را نداری، طرف مقابل وقتی از ناحیه زیر قشر مخ پیام دریافت کند، احتمالا با خشونت پاسخ خواهد داد که منجر به دعوا و ناراحتی دو طرف خواهد شد اما اگر رفتار خردمندانه و عاقلانهای داشته باشد، علاوه بر اینکه سعی میکند کاری کند که طرف مقابل ناراحت نشود، از او عذرخواهی هم میکند.
در بسیاری از مواقع میبینیم که وقتی مرد خانواده سرزنشگر است و رفتارهای تحکمآمیز دارد، همسر او عزت نفس خود را از دست میدهد و گاهی هم دچار افسردگی میشود، ضمن اینکه در چنین محیطی اعتمادبهنفس بچهها کمتر میشود و نمیتوانند خیلی قدرتمند عمل کنند. بنابراین یکی از مهارتهای مهمی که میتواند به رابطه برد- برد منتهی شود، این است که ما از سرمشق گرفتن از مشکلات موجود در خانواده خودداری کنیم و باورهای غیرمنطقی که در طول زندگی یاد گرفتهایم را تغییر دهیم. گاهی هم باورهای غیرمنطقی باعث میشود نتوانیم به طرف مقابل خود اعتماد لازم را داشته باشیم.
هنگامی هم که در یک ارتباط اعتماد از بین برود به دست آوردن دوباره آن کار آسانی نیست. بسیاری از این مشکلات به این دلیل است که گاهی ما میخواهیم مالک احساس طرف مقابل باشیم؛ مثلا اگر به همسرمان تلفن میکنیم، قبل از هر گونه احوالپرسی میخواهیم بدانیم کجاست و به چه کاری مشغول است چون اینها را حق خود میدانیم، حال آنکه باید به او حق بدهیم میتواند گاهی به سوالات بیربط ما جواب ندهد!
گاهی اوقات مشکلات بین زن و شوهرها به دلیل داشتن تصورات غلطی است که افراد از قبل در ذهن خود پروراندهاند؛ مثلا اگر مادری داشتهایم که همه کارها را خودش انجام میداده حالا ما تحت تاثیر این تفکر و برداشت، احساس میکنیم که ما هم به عنوان یک مرد نباید دست به سیاه وسفید بزنیم و اگر کار کسی کوچکترین نقصی داشت میتوانیم بهراحتی او را سرزنش کنیم. بنابراین در اینجا هم این مدل رفتار منجر به رفتار برنده- بازنده میشود.
بسیاری از ما قبل از شروع زندگی زناشویی، تصورات غلطی در ذهنمان داریم که مشکلات بزرگی را برایمان به دنبال میآورد؛مثلا شنیدهایم که میگویند زن و شوهر یک روح در دو بدن هستند، در صورتی که اصلا ما یک روح در دو بدن نیستیم و این جمله غلط است. خلیل جبران قطعه قشنگی دارد که میگوید: «اجازه بدهید که نسیم زندگی بین شما جریان داشته باشد». زن و شوهر باید به هم فضایی بدهند که بتوانند در آن بیشتر خودشان و خواستههای طرف مقابلشان را بشناسند. اگر نتوانیم چنین فضایی به یکدیگر بدهیم، ارتباط ما برد- برد نخواهد بود.
وابستگی زیاد ممکن است ما را به سوی محبت مالکانه ببرد که در آن به خودمان اجازه میدهیم حریم خصوصی همسرمان را نادیده بگیریم. از تصورات غلط دیگری که معمولا در زنها بیشتر است این است که میخواهند همسرشان تکیهگاه بیچون و چرای آنها باشد. چنین تصوری درست نیست و باعث میشود انتظارات غیرمنطقی از همسرشان داشته باشند که شاید نتواند آنها را برآورده کند. شوهرتان نمیتواند در تمام زمینهها قدرتمند عمل کند. فراموش نکنید او هم مثل شما مشکلات خودش را دارد.
ممکن است در بسیاری از زمینهها که شما توقع دارید، مهارتهای لازم را نداشته باشد. بنابراین باید به دنبال همراه باشید، نه تکیهگاه. ضمن اینکه باید باورهای خودتان را در مورد ازدواج و زندگی زناشویی تغییر دهید. زن و مرد هرکدام صندوقچهای از اسرار دارند که شاید نخواهند آن را به طرف مقابل خود عرضه کنند. ما نباید همدیگر را آزمایش کنیم یا دائم به همدیگر شک داشته باشیم. چون با این وضع خیلی زود اعتمادمان را به یکدیگر از دست میدهیم. اگر رابطه به چنین مرحلهای برسد، ارتباط برنده- بازنده خواهد بود.
هنگامی که یکی از طرفین احساس افسردگی و شکست میکند رابطه تبدیل به برنده- بازنده میشود چون وقتی یکطرف بیش از حد سرزنشگر باشد طرف مقابل را فرسوده میکند. فرد افسرده هم پرخاشگر، زودرنج و حساس میشود و نمیتواند احساس خوشحالی بکند. در واقع وقتی یکی از پایهها و ستونهای خانه دچار لرزش شود باید مراقب باشیم که فرو نریزد. در رابطه زناشویی هم وقتی یک طرف احساس خوبی ندارد، خواهناخواه طرف مقابل را هم تحتالشعاع خود قرار میدهد. در واقع یکی از عواملی که باعث میشود زن و شوهر نتوانند رابطه برنده- برندهای داشته باشند این است که در فضایی زندگی میکنند که از لحاظ عاطفی گرمای لازم وجود ندارد.
یکی از سوالاتی که همیشه زن و شوهرها میخواهند جواب آن را بدانند این است که چه بلایی بر سر شور و شوق دوران نامزدی میآید و چرا دیگر نمیتوان به آن روزها برگشت. یکی از دلایل مهم تفاوت آن دوران با زندگی مشترک زیر یک سقف این است که افراد قبل از ازدواج «انتظار» همدیگر را میکشند و همین موضوع باعث میشود که در بسیاری از زمینهها برای همدیگر کوتاه بیایند و دوست داشته باشند مطابق میل یکدیگر عمل کنند.
در واقع قبل از عروسی دو طرف همدیگر را تقویت میکنند و به همدیگر پاداش میدهند اما وقتی وارد یکخانه میشوند و مدتی از زندگی آنها میگذرد، کمکم هزینههای زندگی مشترک هم شروع میشود و افراد به جای تقویت یکدیگر، دائم از هم انتقاد میکنند یا قصد تغییر همدیگر را دارند. بهترین کار برای اینکه گاهی بتوانیم به دوران خوش قبل از ازدواج برگردیم این است که سعی کنیم دوباره همدیگر را تایید یا تشویق کنیم، هنگام لباس پوشیدن، نظر همدیگر را بپرسیم و...؛ در واقع توجه لازم را از یکدیگر دریغ نکنیم.
بهترین کار برای اینکه بتوان رابطه برندهای داشت این است که دوطرف قبل از ازدواج مهارتهای لازم را آموزش ببینند. اگر در دبیرستان اینگونه آموزشها اجباری بود شاید زن و شوهرها هنگام وارد شدن در رابطه، کمتر با مشکل مواجه میشدند. البته این به معنای سخت کردن ازدواج نیست بلکه همانگونه که برای رانندگی اتومبیل احتیاج به یادگیری و آموزش هست، برای راندن درجاده زندگی زناشویی هم میتوان وقت گذاشت و آموزش دید. وقتی بدون هیچ آموزشی وارد زندگی زناشویی میشویم، اگر نتوانیم موفق شویم خیلی دور از ذهن نخواهد بود. بنابراین میتوانیم مدلهای تربیتی لازم را از کودکی و نوجوانی به فرزند خود یاد بدهیم.
این عوامل مهم در برهم زدن پایه و اساس زندگی زناشویی و ایجاد اختلافات در بین آنان تاثیر بسزایی می گذارند پس سعی کنید از آنان پرهیز کنید.
از جمله علل مهمی که تیشه به ریشه خانواده میزند ناهماهنگی، نداشتن
توافق، زیادهروی یا زیادهخواهی در امور جنسی همسران است که میتواند
برهمزننده نظام خانواده باشد.
در واقع بیشتر اختلاف زن و شوهرها گرچه
به ظاهر بر سر جزییات زندگی است اما اصل و منشاء آن در اسرارخواب آنان
نهفته است و ریشهاش ناهمگونی جنسی است. به گفته صاحب نظران از همه مشکلاتی
که دامنگیر زن و شوهر میشود میتوان چشم پوشی کرد به جز ناهماهنگی جنسی
که کاملا نظام زن و شوهری را میگسلد. اما سئوال اینجاست منشاء پیدایش این
ناهمگونی جنسی از کجاست؟
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نصیر عابدینی، روانشناس در این باره
میگوید: در روابط نزدیک زناشویی، در زن غرایز معینی وجود دارد که نشان
میدهد کی و چه زمانی میتواند به روابط جنسی بپردازد و تمکین کند. اما
متاسفانه در اغلب ازدواجها مرد به خاطر ناآگاهی و نداشتن اطلاعات درست،
این شرایط زن را به کلی نادیده میگیرد و با تبعیت از تمایلات افسار گسیخته
جنسی خود، زن را در اوقاتی که آمادگی ندارد وادار به انجام روابطی میکند
که او، آن را حقوق زناشویی میخواند و همین عامل سنگ بنای سردمزاجی و تنفر
زن از ادامه و تکرار روابط زناشویی میشود.
به گفته این روانشناس اثرات
شوکی که در نتیجه یک چنین روابط جنسی ناهماهنگ بر مغز و روان یک زن با آن
احساسات لطیف و آسیب پذیر وارد میشود، به قدری عمیق است که احتمال دارد
اثرات منفی آن در سراسر زندگی و طرز تلقی نامطلوب او نسبت به امور زناشویی
دیده شود.
در روابط جنسی که در آن زن و مرد با همدیگر به همکاری
میپردازند یک نوع نیرو یا انرژی مطلوب رد و بدل و باعث ارتقا قوت و قدرت
طرفین میشود. اما وقتی رابطه یکطرفه و اجبار در کار باشد یعنی مرد اصرار
به انجام این اعمال داشته باشد و زن بهآن مایل نباشد، نه تنها صدمات
جسمانی و روانی زیادی به زن وارد میشود بلکه آن انرژیای که مرد از دست
داده مجدد به دست نخواهد آورد و دچار زیان میشود.
موضوع دیگری که این دکتر روانشناس به آن اشاره میکند، آنکه وقتی مرد به کرات و اجبار همچون وعدههای شام و ناهار اصرار به برقراری روابط جنسی میورزد، به نوعی خود باعث هدر رفت انرژی و قوتی میشود که باید صرف کارهای مهم زندگی کند و این ناهماهنگی را میتوان بنوعی زیادهروی جنسی دانست.
در زیادهرویهای جنسی ناهمگون و ناهماهنگ که این روزها در بسیاری از زندگی همسران دیده میشود و دلیل اصلی آن محرکات محیطی از نوع (سمعی، بصری و حسی) است، این مرد است که زیان اصلی را خواهد دید. چرا که در روابط زناشویی ناهماهنگی که در آن اعتدال رعایت نشود مرد زودتر از زن به مرز زیاده روی و اتلاف انرژی خواهد رسید و عملا ناتوانی جنسی و پیری قبل از موعد را سبب میشود. برخی تحقیقات نشان میدهد که بروز اختلالات یا ناتوانی جنسی از شش ماه پس از ازدواج بر اثر اینگونه زیاده رویها بروز میکند.
متاسفانه در بسیاری از سایتهای غیرمجاز اینترنتی و فیلمها و میان
برنامههای مبتذل ماهوارهای به نمایش گذاشته میشود و تاسف بارتر اینکه
هیجانات کاذب آن موجب میشود برخی همسران بخصوص جنس مرد به برقراری این
اعمال نامتعارف و غیر بهداشتی در روابط زناشویی خود اقدام کنند.
حجت
الاسلام دکتر عابدینی در این خصوص میگوید: وضعیتی که زن در ارتباط با
سوءاستفاده و تعرضهای نامناسب و نامتعارف جنسی از سوی همسر یا با زیاده
رویهای زناشویی روبهرو میشود رابطهای است که در آن به دلیل یکطرفه بودن
عمل جنسی، زن تبدیل به ابزاری میشود در دست مرد برای دفع آتش شهوت. چرا
که وقتی مرد به طرز غیر عادی و با محرکاتی کاذب برانگیخته شود بیملاحظه
شده و دیگر قادر نخواهد بود به حقوق زناشویی همسر خود احترام گذاشته و یک
پاسخ عاطفی دهد و در نتیجه برقراری رابطهای که میلی به آن نباشد برای زن
نفرت انگیز، تحمیلی، ملامت بار، پست و مبتذل خواهد شد.
این روابط غیر
بهداشتی خارج از عرف و زیاده رویها نه تنها یک بیحرمتی اخلاقی به حریم زن
است بلکه سرچشمه ضعف و آسیبهای جسمانی او نیز هست. زیاده رویهای جنسی و
رنجشی که سبب آسیب زن شده حتی برقراری یک همدلی، همکلامی یا مصاحبت دوستانه
و صمیمانه را امکان ناپذیر میکند و قدرت و نیروی این دشمنی جنسی به حدی
است که بسیاری از زنان را به دادگاه و طلاق میکشاند.
به یاد داشته
باشید، انگیزه جنسی آن طور که عموم مردم تصور میکنند تنها یک تجلی جسمی
نیست بلکه سراسر وجود و روان یک شخص را در بر میگیرد و اگر بیحرمتی جنسی
رخدهد، آن چنان نارضایتی در خداوند و آن چنان نفرت و دشمنی بین زن و مرد
به وجود میآورد که میتوان آن را دقیقا با شدت محبتی که همسران قبلا نسبت
به یکدیگر داشتند مقایسه کرد که متاسفانه در جامعه امروز ما هزاران زن این
بیحرمتی جنسی را تجربه کردهاند و به دلیل شرم از ابراز آن ناچار به سکوت
شدهاند.
اغلب مردان از نظر برخوردار شدن از رابطه جنسی همیشه آمادگی دارند. به
عبارت دیگر مرد فقط در انتظار این است که زن او را دعوت کند؛ اما چون زن
تنها در دورههایی خاص قابلیت پذیرش بالایی دارد و خود به این امر واقف
است، باید مرد این را بپذیرد که امکان برقراری این روابط تنها در زمانهایی
خاص موجب انتقال انرژی مطلوب به او میشود و بیش از این قوت خود را به هدر
ندهد.
دکتر عابدینی با اشاره به این موضوع میافزاید زن و مرد باید
دورههای مباشرت خود را که اغلب از سوی زن تعیین میشود بتدریج منظم کنند
تا جاذبه و گرمی این روابط باقی روزها را تحتالشعاع خود قرار دهد. مردان
باید بدانند که دورههایی در زندگی زن وجود دارد که طی آن زن از هر حیث
خودش نیست. در حوالی این دوره زن فوقالعاده به عصبانیت، حساسیت و ترشرویی
گرایش دارد. دست کم در چنین اوقاتی مرد باید ملاحظه حال زن را بنماید و سعی
کند با زن توأم با درک و محبت و احترام برخورد کند و مطمئن باشد بازتاب یک
محبت واقعی به زن، دریافت هزاران محبت است. بنابراین برای اینکه بتوانید
از روابط زناشوییتان محافظت کنید باید یک عاشق ملاحظه کار باشید. این
ملاحظات بیش از هزار راه قانونی، پیوند زناشوییتان را محکم نگه میدارد و
وجود یک چنین پیوندی است که ازدواج را مقدس میکند.
اسمشان بد در رفته ، مردان را می گویم ، بخاطر صدای مردانه و ظاهرشان گمان می کنیم سر سخت تر از آن هستند که نیاز روحی داشته باشند. دلمان قرص است که مردمان مرد است و بیدی نیست که با این بادها بلرزد. اما به ظاهرشان نباید نگاه کرد. آنها همانطور که تکیه گاه چهاردیواری خانه مان هستند ، اگر از نظر عاطفی و روحی تامین نباشند ، می توانند خیلی شکننده شوند و این یعنی خانه ی ما آسیب می بیند.
بسیاری از ما خانم ها نمی دانیم نیازهای روحی همسرمان چیست .شاید این مطلب کمی باشد برای شناخت بهتر همسرتان...
مردان در زندگی شان چند نیاز اساسی دارند مانند:
یکی از مهمترین مسائلی که ذهن آقایان را درگیر میکند، میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. آنها شاید این مسئله را هرگز به زبان نیاورند، اما بیشک یکی از دلایل پرخاشگریها و ناسازگاریهای آنها، عدم دستیابی به احترامی است که از همسر خود توقع دارند.اگر به آنچه میگوییم صددرصد ایمان ندارید، از همسرتان بپرسید. احترام گذاشتن به همسر چیز ماورایی و سختی نیست.
همینکه شما به افکار و عقاید و رفتارها و احساسات مرد زندگیتان احترام بگذارید، او را آرام خواهد کرد. اگر همسرتان میگوید که خسته است، سکوت و درک متقابل شما در آن لحظه پاسخی در جهت احترامگذاشتن به همسرتان خواهد بود. چند بار اتفاق افتاده که همسرتان بگوید که خسته است و شما با پافشاری زیاد به او میگویید که باید به خرید بروید؟
مردها عاشق این هستند که همسرشان آنها را تحسین کند. اما فرق بین تشویق واقعی و تعریف و تمجید بیخودی را خوب درک میکنند. بهجای تعریفهای متملقانه در برابر اقوام و آشنایان که ظاهری کاملاً مصنوعی دارد، در خلوت خود به همسرتان بگویید که او بینظیر است و از کارهایی که انجام میدهد مثال بزنید و بگویید: فلان کار را عالی به اتمام رساندی یا تو در انجام آن کار بینظیری.
بخشی از زندگی مردها، همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی نشنیده باشید که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است چون دوستت دارم! اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقهای که به همسرشان دارند، توقع دارند او را همیشه آراسته و مرتب ببینند. آنها از اینکه همسرشان برای خودش وقت میگذارد و تلاش میکند تا زیبا به نظر برسد لذت میبرند. کمی آرایش ساده و مرتب کردن موها شما را تا حد زیادی جذاب میکند.
فریاد زدن خوب نیست. کارهای مذموم مانند فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زنها خوشایند است و نه برای مردها. وقتیکه پیش همسرتان هستید، ملایم صحبت کنید. تن صدایتان را طوری تنظیم کنید که همسرتان از صحبتکردن شما آرامش بگیرد. از کلمات وزین و عبارات محبتآمیز استفاده کنید. گاهی با صدای کودکانه با همسرتان صحبت کنید.
چه کسی هست که نیاز به تشویق و تحسین نداشته باشد؟ مردها به دلیل حجم
کاری و فشارهای زندگی که بر دوش آنهاست، شاید بیشتر نیاز به تشویقها و
تعریفهای همسرشان دارند تا انرژی بگیرد و باانگیزه بیشتری برای
خانوادهشان تلاش کنند. تصور مردها اینگونه است که اگر همسرشان به
تواناییشان اعتماد داشته باشد میتوانند از پس هر مشکلی در زندگی
بربیایند. هدیه دادن چنین حسی به مرد زندگیتان، قطعاً کار سختی نخواهد
بود. کافی است هر شب با چند جمله انرژیبخش او را تحسین کنید.
هرچند که همه مردها میدانند کارکردن و برآوردهکردن مخارج زندگی یکی از وظایفشان است، اما دانستن وظیفه، یک مسئله است و نیاز به قدردانی یک مسئله دیگر. شاید کاری وظیفه خاص یک نفر باشد، اما بیشک قدردانی و تشکر باعث میشود او توان بیشتری برای کارش بگذارد و باکیفیت مطلوبتری به انجام کارش بپردازد. همانطورکه شما توقع دارید همسرتان کارهای خانه را که از صبح تا شب انجام میدهید ببیند و متوجه شود جای گلدان چینی روی میز را تغییر دادهاید، و به شما خسته نباشید بگوید و تشکر کند که خانه را مرتب کردهاید، طبیعی است او هم توقع داشته باشد شما متوجه فعالیتهای روزمرهاش شده باشید. نکته مهم و مستتری که در این نوع قدردانی کردنها وجود دارند، عزیزشدن شما در دلوجان همسرتان است.
حتماً شنیدهاید که یکی از اهداف زندگی مشترک، استقلال زوج جوان است. این استقلال یک حس همیشگی و مداوم در طول زندگی است که اتفاقاً مردها را بهشدت مجذوب خود میکند. هیچ مردی نیست که علاقهمند به استقلال نباشد.
این بدان معنی است که مردها تمایل دارند برخی از کارها را بهتنهایی و بدون آنکه مورد نظارت قرار بگیرند، انجام دهند. بههمین دلیل لازم است برخی اوقات اجازه بدهید همسرتان این حس استقلال را درک کند. اگر میخواهد یکی دو ساعت تنها باشد یا بهتنهایی بعضی از خریدها را انجام بدهد، به حس استقلالش احترام بگذارید. مطمئن باشید این احترام متقابلاً به خود شما بر خواهد گشت.
شاید شما بهعنوان یک خانم گمان کنید یکی از فواید ازدواج حس حمایتگری همسرتان از شماست. این دقیقاً در مورد آقایان هم صادق است. مردها هم نیاز دارند گاهی اوقات همسرشان حمایتشان کند.زمانی که همسرتان میخواهد تغییر شغل بدهد، ماشینش را عوض کند یا پای در یک معامله متفاوت بگذارد، بهشدت نیازمند حمایتهای شماست حتی اگر به زبان نیاورد. در اینگونه مواقع همسرتان را با گوشدادن به صحبتهایش و جملات امیدبخش حمایت کنید. بیشک حس حمایتگرانه شما عامل موفقیت همسرتان خواهد شد و همین حس در طول زندگی شما را هم با دست حمایتگر همسرتان از هر آنچه دلتان را بلرزاند مصون نگه میدارد.
تمایل به خواستهشدن در همه آدمها وجود دارد. همه افراد چه مرد و چه زن تمایل به خواستهشدن از سوی همسرشان را دارند. این حس در مردها بیشتر است. هرچند که لایه بیرونی چهره مردانه سرشار از غرور است، اما خوب جمله دوستت دارم را میشنوند و اینگونه جملات انقلابی در وجود آنها پدید میآورد. با دیدن چهره اخمو و مردانه همسرتان تصور نکنید که جملات عاطفی را لوسبازی میپندارد. او را نوازش کنید و در گوشش بگویید که دوستش دارید. حتی اگر پلکهایش را روی هم بگذارد و غرق در یک ظاهر مردانه شود، اما بیشک در درونش عشق به شما فوران میکند.
بیشتر زنان درباره مرد ایده آل خود خیال بافی می کنند اما باید بدانند که حتی یک مرد ایده آل هم کم و کاستی هایی دارد. من با رجوع به خانم ها و پرس و جو از آنها به این نتیجه رسیدم که تقریبا تمام مردها عاداتی مشابه و آزاردهنده دارند. اگر فکر می کنید که به سادگی می توانید رفتار مرد مورد علاقه خود را تغییر دهید، سخت در اشتباه اید. شاید بارها در اینترنت به دنبال روشی برای خلاصی از عادات بد شریک زندگی تان گشته اید، اما من به شما پیشنهاد می کنم واقعیت را بپذیرید زیرا بی تفاوتی و بی توجهی جزو طبیعت رفتار مردها است.
زنان زیرک می دانند که گاهی باید چشم های خود را روی عادت بد همسرشان ببندند و اگر رفتاری که از او می بینند واقعا آزار دهنده است، با گفتگو آن را حل کنند. اما اگر واقعا شریک زندگی تان را دوست دارید، از نقد و سرزنش کردن او بپرهیزید. این راه به شما در برقراری رابطه ای مستحکم کمک خواهد کرد. اگر به دنبال رابطه خوب و با دوام هستید، بر صبر و دانایی خود بیافزایید.
ما در اینجا تعدادی از عادات مشابه در بیشتر آقایان را برایتان آورده ایم، تا با خواندن آنها بدانید که این رفتار مختص همسر شما نیست و در رفتار اکثر آقایان دیده می شود. یادتان باشد، هیچ انسانی کامل نیست.
نمی دانم چرا ولی امروزه بسیاری از مردان رفتاری شبیه نوجوانان دارند. آنها ساعت ها روبه روی مانیتور می نشینند و خودشان را با بازی های رایانه ای سرگرم می کنند طوری که رفتار آنها موجب آزار تمام اعضای خانوده می شود. به نظر من این افراد در دنیای مجازی خود زندگی می کنند.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا افراد پس از یک روز سخت کاری، به بازی های رایانه ای پناه می برند؟ یکی از دوستانم در این باره به من گفت: «بازی استرس را دور می کند». اما متاسفانه آنها هنوز درک نکرده اند که برای این کار پیر شده اند. اگر می خواهید از این عادت همسرتان رها شوید، سعی کنید با بهترین روش حواس او را پرت کنید تا از دنیای مجازی خود بیرون بیاید. به عنوان مثال ورزشی گروهی انجام دهید یا روی فعالیت های مورد علاقه او تمرکز کنید.
برخلاف زنان، بیان احساسات درونی برای مردان دشوار است. آنها به دنبال شانه ای برای گریه کردن نمی گردند و هیچ گاه راز دل شان را پیش دیگران فاش نمی کنند. متاسفانه از نظر آنها بیان احساسات نشانه ضعف است و از طرف دیگر اعتقاد دارند که پنهان نمودن آنها بهترین راه برای محافظت از خود و اجتناب از مشکلات است در صورتی که این رفتار برای زنان بسیار آزار دهنده است زیرا هیچ درکی از آن ندارند.
ثابت شده زنان نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند زیرا احساسات مثبت و منفی خود را بروز می دهند. به همسر خود بگویید که پنهان کردن احساسات می تواند برای سلامت ذهن و بدن مضر باشد در حالی که بیان شان بسیار لذت بخش است.
مردها پیچیده و عجیب هستند و باید اعتراف کنم که خرید کردن در عادات مورد علاقه آنها نمی گنجد. آنها تمایلی به تغییر لباس های کمد خود ندارند زیرا معتقدند که یک جفت کفش، دو جفت شلوار و چند عدد تیشرت برای این که زیبا به نظر برسند، کافی است. اما زنان بر خلاف آنها عمل می کنند. آنها دوست دارند به همسرشان بقبولانند که خرید کردن بسیار لذت بخش است. تنها راه این است که شما خود برای خرید لباس همسرتان اقدام کنید. تنها در این صورت او از پوشیدن یک دست لباس مشابه دست بر می دارد.
بی توجهی یکی از آزاردهنده ترین رفتار مردان است. تحقیقات نشان داده که مردان زیادی به بیماری فراموشی مبتلا هستند. این طور به نظر می رسد که آنها در جهان دیگری سیر می کنند طوری که نمی توانند چیزهایی که برای زنان اهمیت دارد مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و غیره را به خاطر بسپارند. البته زنان باید بدانند که عوامل مختلفی از جمله افسردگی، استرس، فشار کار و عصبانیت بر حافظه آنها تاثیر منفی می گذارد. زنان عاقل در این مواقع، از قبل همسر خود را آگاه می کنند. آنها باید بدانند که این رفتار نشانه بی تفاوتی نیست بلکه جزوی از طبیعت مردان است.
متاسفانه تمام مردان فکر می کنند که رانندگی زنان خطرناک است. یک بار من از همسرم دلیل این طرز فکر را پرسیدم و او در جواب گفت: «حتی پیش از زمانی که مردها به این نتیجه برسند، دانشمندان کشف کردند که باید مراقب رانندگی زنانی که پشت فرمان نشسته اند، باشیم.» اما من واقعا با این جمله مخالفم. به نظر من یک زن به اندازه یک مرد می توانند راننده خوبی باشد اما مردها مدام سعی دارند ثابت کنند که علت تمام تصادفات، زنان هستند. در واقع این زنان هستند که می توانند حتی در بدترین شرایط از تصادف جلوگیری کنند.
پاسخ مشاور: بهتر بود درباره اینکه چطور به این مسئله پی بردید توضیح
بیشتری میدادید؛ بخصوص آنکه گفتهاید این موضوع از شما پنهان بوده است.
اگر چنین است چگونه متوجه آن شدهاید و چرا این موضوع باعث اختلاف شما و
همسرتان شده است؟
اطلاعات ناقص و از طرفی متناقض به حل مشکل شما کمکی
نخواهد کرد. با این حال شایسته است برای حفظ زندگیتان تلاش کنید و آرامش از
دست رفتهتان را بازگردانید.
همان طور که میدانید در محیط متشنج نه تنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه
دامنه مشکلات به دیگر جوانب زندگی نیز رخنه کرده و شما را در حل آن گیج
خواهد کرد بنابراین سعی کنید ابتدا محیط خانه را برای خود و همسرتان آرام
کنید. پس از آن، میتوانید به مطرح کردن موضوع و حل آن اقدام کنید.
ابتدا
موضوع را بخوبی بررسی کنید. شما به عنوان همسر و شخصی که بیشترین حقوق را
دارد در جایگاهی هستید که باید برای آینده زندگیتان نگران باشید و با توجه
به اینکه به زندگی مشترکتان علاقه دارید باید درایت بیشتری در حل این موضوع
به خرج دهید.
زندگی مشترک زمانی معنا و مفهوم مییابد که زن و شوهر در کنار یکدیگر و
با رسیدن به تفاهم و توافق، دست به عملی کردن تصمیماتشان بزنند. بنابراین
میتوانید از همسرتان بخواهید با در جریان گذاشتن شما در مراحل کمک رسانی
به آن شخص دیگر، شما را نیز در روند اجرای تصمیمات قرار دهد. حتی این
اختیار میتواند از جانب همسرتان به طور کامل به شما واگذار شود چرا که شما
به عنوان زن میتوانید احساسات آن خانم را بهتر درک کنید و در یاری رساندن
به وی تلاش نمایید.
همان طور که همه ما میدانیم کمک به همنوع و نجات
زندگی افراد نیازمند، از جمله وظایف شهروندی و شرعی ماست، همچنین در علم
روانشناسی دستیابی به احساس مفید بودن، کمک کردن به دیگران و کارهایی از
این قبیل در سلامت روان افراد تاثیر بسزایی دارد. البته به شرطی که این کمک
رساندن با نیت خیر انجام گیرد و تهدیدی برای زندگی و خانوادهمان محسوب
نشود.
با انتخاب بهترین راه با نزدیک شدن به همسرتان و حل اختلافات، بیان
نگرانیها و دغدغههای فکریتان و پی بردن به نیت و قصد واقعی وی در انجام
این کار میتوانید همراه او باشید. در غیر این صورت به یاد داشته باشید
گاه غفلتها و چشمپوشیهای ما بر آنچه در زندگیمان میگذرد باعث میشود با
معضلات بزرگی روبرو شویم که تیشه به ریشه زندگی ما خواهند زد.
ارتباط
خارج از عرف همسرتان به طور پنهانی با خانمی دیگر به بهانه کمک و... قابل
توجیه نیست و با توجه به اینکه شما به عنوان کسی که در زندگی و تصمیمات
درباره آنچه در زندگیتان رخ میدهد سهیم هستید، حق دارید برای حل و رفع آن
بکوشید و این موضوعی نیست که بخواهید با آن کنار بیایید. لذا توصیه میشود
در یک گفتوگوی آرام، به نیت واقعی همسرتان پی ببرید و اگر احساس میکنید
مسائل دیگری نیز بین همسرتان و آن خانم وجود دارد، به جای کنار آمدن با
شرایط، ضمن حفظ احترام همسرتان و با کمک مشاور اقدام به حل مشکل کنید و
نگذارید این موضوع زندگی مشترک شما را تهدید کند.
دختری ۲۳ ساله و شاغلم. حدود یک سال است که ازدواج کردهام اما نمیدانم چه کنم تا همسرم فردی خانوادهدوست شود.
پاسخ مشاور: جای بسی خوشحالی است که به ارتقای سطح کیفی زندگی مشترکتان
میاندیشید. دو سال اول ازدواج سالهای پرمشقتی است چرا که زوجین رفته
رفته، از زندگی مجردی و شرایط قبلی خود دور میشوند و به عنوان همسر، وظایف
جدیدی را بر عهده میگیرند که این امر به سادگی محقق نخواهد شد.
عوامل
بسیاری مودت و الفت در خانه را افزایش میدهد، عواملی که به ظاهر مهم به
نظر نمیرسد ولی در عمل بسیار تاثیرگذار است. در ادامه به بیان نکاتی
میپردازیم که با رعایت آنها میتوانید ارتباط بهتری با همسرتان برقرار
کنید و صمیمیت را در روابط میان خود و همسرتان افزایش دهید:
صدا زدن همسر، بهتر است با القابی انجام پذیرد که بیشتر میپسندد. گاهی
اوقات برخی از ما در گفتوگوهای روزانه اصلا نامی از همسرمان به زبان
نمیآوریم، به بار عاطفی این جملات که همگی یک معنا دارند توجه کنید:
* پنجره اتاق رو ببند
* علی! پنجره اتاق رو ببند
* علی آقا! پنجره اتاق رو ببند
* علی آقا، عزیزم! پنجره اتاق رو میبندی لطفا؟
با پیشی گرفتن در سلام کردن به همسرتان، به استقبال وی بروید و با وی دست دهید و او را در آغوش بگیرید. همچنین به هنگام خروج از منزل، وی را بدرقه کنید. این کار صفا و صمیمیت در ارتباطتان را افزایش میدهد.
در حضور همسرتان مرتب باشید و با لباسهایی زیبا ظاهر شوید. استفاده از عطر و اسپری خوشبوکننده نیز بسیار مورد تاکید است. فراموش نکنید که لازمه یک زندگی پایدار، محبت است. رفتار، گفتار و تمام اعمال زوجین در افزایش و کاهش محبت موثر است؛ بنابراین از رفتار و گفتارتان مراقبت کنید. نوشتن نامههای پرمهر و محبت، تاثیرات مثبتی در افزایش محبت و هرچه گرمتر شدن کانون خانوادهتان دارد. باید توجه کرد که محبت باید به زبان آورده شود و اینگونه، باعث افزایش محبوبیت میشود.
فهرستی از علایق و نیازهای همسرتان تهیه کنید. این کار رمز ورود شما به قلب همسرتان است، چرا که همه انسانها به علایق و نیازهایشان وابستگی دارند. آگاهی از علایق ونیازهای منطقی همسر و تلاش برای تامین به موقع و مناسب آنها بذر محبت و علاقه را در دل او خواهد کاشت.
ایجاد اعتماد یکی از چالشهای اساسی در هر نوع رابطه و به خصوص در رابطه زوجی محسوب میشود؛ به طوری که صداقت در گفتار و عدالت در رفتار، نقش مهمی در اعتمادسازی در رابطه زناشویی بازی میکند.
احساسات همسرتان را ببینید و به آنها جواب مناسب دهید و با همدلی، به همسرتان در ابراز احساساتش کمک کنید. همدلی یعنی خود را در موقعیت همسرتان قرار دهید و احساسات وی را درک کنید و در آن احساسات، با او مشارکت داشته باشید. با این کار پیوندی بر پایه اعتماد شکل خواهد گرفت.
بر اساس تحقیقی که در مجله آمریکایی womens day منتشر شده است گاهی وجود عکسهای خانوادگی در اتاق خواب این حس را به زوجین میدهند که در دید هستند و این موضوع باعث سرکوب تمایلات جنسی میشود. سعی کنید عکس پدر و مادر را در اتاق خواب نگذارید.
سفتی تشک نه تنها میتواند باعث کمردرد شود بلکه روی رابطه جنسی هم اثر منفی میگذارد. بهتر است تشک نرمی انتخاب کنید تا خوابیدن روی آن مشکل ایجاد نکند.
شاید مخصوصا در فصل سرد سال تمایلی به پوشیدن لباسهای باز نداشته باشید اما پوشیدن پیژامه پشمی با کفشهای روفرشی بزرگ میل جنسی را در طرف مقابلتان از بین میبرد. سعی کنید لگهای تو کرک که در عین حال شما را جذاب و زیبا نشان میدهد به پا کنید.
لباسهای کثیف و جورابهایی که بوی عرق میدهد را از اتاق خوابتان بیرون بیندازید، بدنتان اگر بوی عرق میدهد حمام کنید و اجازه ندهید نفستان بوی بد بدهد.
به گفته محققان ایتالیایی وجود تلویزیون در اتاق خواب میل جنسی را ۵۰ درصد کاهش میدهد. محققان پس از زیر نظرگرفتن ۵۲۳ داوطلب متوجه شدند زوجهایی که در اتاقشان تلویزیون دارند ۴ بار در ماه رابطه جنسی برقرار میکنند در حالی که این میزان در زوجهایی که تلویزیون در اتاق خوابشان ندارند.۲ بار در هفته یعنی ۸ بار در ماه است.
بازی با تبلت یا کار با گوشیهای هوشمند گاهی به قدری زوجها را سرگرم میکند که برقراری رابطه جنسی را از یاد میبرند. سعی کنید وقتی وارد اتاق خواب میشوید تمامی تکنولوژیها را کنار بگذارید و حواستان به همسرتان باشد.