او خودش هم میداند که 7 هزار و 200 ثانیه خنده، پاسخگوی چاله چوله های فکری و سگرمه های در هم رفته مردم نیست، او بارها و بارها گفته است که مردم شهرش به لبخند ها و فرمت های فکری نیاز دارند. مرد آبادگر به خوبی در جریان جیب های خالی و چندر غاز های آخر برج کارمندان و کارگران هست، رزمنده دوران سخت، امروز فرهنگ را در الویت برنامه ها و مدیریت جهادی خود قرار داده است.
نگارنده نه میخواهد فعالیت ها و کارنامه کاری محمد حضرت پور را به توپ ببندد و نه این نوشتار را دلچسب مخاطبان قلمداد میکند، چرا که اورموی های نکته سنج و مخاطبان ریزبین را شاهد و ناظر بر فعالیت های مجموعه عمرانی شهر ارومیه میداند.
داریوش فرضیایی- همان عمو پورنگ بچه ها، در میان هزاران نفر یکهو میگوید: قربان این شهردار شما بروم! چهره شهر ارومیه خیلی متحول شده است، عملکردهای شهرداری بیست است و کلا وظیفه خود را خوب انجام میدهد و بچه های دوست داشتنی و مشتاق را دقایقی میهمان اظهارات تبلیغاتی خود میکند.
در همین حال یکی از حاضران که از این روند ناراضی به نظر می رسد، باصدای بلند میگوید: حضرت پور به پورنگ شاباش داده است. لبخند تلخی بر لبان کسانی که این جمله را می شنوند، جاری می شوند.
چیزی حدود دو هفته پیش از این برنامه تقاطع غیر هم سطح ذاکر-باهنر افتتاح می شود، خواننده پیش از اجراء به خوبی تفهیم و او نیز به وظایف محوله درست عمل میکند.
و، و، و،... میتوان امثال این رویه مریض را به تعدد برای شما مخاطبان عزیز برشمرد.
همان قدر که بوسه باران مرد آبادگر بر دستان یک کارگر شهرداری در جشنواره گل ها و لاله ها حاضران به وجد آورد و در تاریخ مدیریت این شهر ماندگار شد، تعریف و تمجید های خشک، بی روح و مسموم اخیر برای اورموی ها تحفه ای نچسب بود.
شاید محمد حضرت پور در پس این ماجراها نباشد و برخی مشاوران و نزدیکان وی این روند نامناسب را در دستور کار قرار داده اند. و مخلص کلام اینکه مردم میبینند، مردم احساس میکنند و مردم این شهر نیازی به این مجیزه گویی ها ندارند.
در ادامه یادداشت یکی از مخاطبان ما که در این باره به تحریریه ندای ارومیـه ارسال شده است را مطالعه می کنید:
مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار (شهرداری) بگوید
اگر این روزها در جشن ها و برنامه های فرهنگی شهر شرکت کرده باشید متوجه می شوید که بخش اعظم سخنان مجریان در مدح و تقدیر از شهردار ارومیه و زیر مجموعه های آن می گذرد .
مدح های تکراری و دیکته شده که فضای فرهنگی
برنامه را تحت الشعاع خود قرار داده است. هنوز خاطره نصب بنر های تکراری
تشکر از شهردار از ذهن ها پاک نشده که بساط این مجریان دست پرورده پهن شده
است .
نمی‌دانم چه شده که شهرداری به فکر تقدیر از خدمات شایان خود
افتاده است و می خواهد به هر‌روش ممکنی به دیگران بقبولاند که شهردار خوبی
است. این در حالی است که اگر قرار باشد کسی درباره عملکرد یک مقام، آن هم
مقامی در حوزه خدمات عمومی، نظر بدهد، مردم و شهروندان شهر است.
آقای شهردار مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطاری های شما بگویند!
آقای
شهردار بنده هم به عنوان یک شهروند ارومیه از انجام وظیفه تان در جایگاه
یک شهردار در جهت احداث پل ها و تسهیل در تردد و سبکی بار ترافیک شهری تشکر
میکنم ولی مگر حیطه اختیارات و وظایف شهرداری فقط احداث پل هست.
راستش
ساختن پل و نصب گل با پول دولت و پول مردم کار خوبیست، اما هنر آن است که:
1)بهبود حمل و نقل شهری 2)توجه ویژه به نیازها و مطالبات رفاهی ، تفریحی
شهروندان خصوصا مناطق حاشیه ای 3)زیبا سازی این شهر نا زیبا 4)ارتقای وضعیت
فرهنگی شهر با رویکرد احداث کتابخانه و قرائت خانه 5)بهبود وضعیت آسفات
شهر 6)نجات شهر از استخرهای طبیعی به وجود آمده بعد از باران 7)ساماندهی و
احداث پارکینگ در این شهر پر ترافیک 8)اصلاح مبادی ورودی شهر و ... که
متاسفانه هیچ کدام موید این شهردار نیست.
شاید نقد صریحم موجب رنجش خاطر
حضرتعالی گردیده باشد ولی چه کنم که حقیقت را باید گفت. حقیقتی که باعث
شده سیاسی کاری های شما وشاید اطرافیانتان برنامه های عمرانی تان را تحت
الشعاع خود قرار دهد و اگر نیت خیری هم باشد با خودستایی و خود بزرگ بینی
تباه گردد.
آقای شهردار شاید وقتش رسیده که فراز هایی از دعای شریف کمیل
را از ته دل بخوانید: "... وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ
تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْکَسِراً
مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً ..." و با نیتی
پاک در آباد کردن این شهر تاریخی و شهید پرور بکوشید.