فرمانده انتظامی ارومیه گفت: با بررسی محلهای وقوع سرقت و چگونگی نحوه وقوع آنها، در نهایت ماموران با تحقیقات شبانهروزی سارق را مورد شناسایی قرار داده و موفق شدند متهم را در اقدامی غافلگیرانه با هماهنگی مقام قضایی در مخفیگاهشان در حومه شهرستان دستگیر کنند.
ولیزاده تصریح کرد: متهم در تحقیقات تخصصی کارآگاهان پلیس به سرقت از 7 منزل و یک مغازه در شهرک بالو با همدستی یک نفر متهم دیگر به هویت معلوم اعتراف کردند و با هماهنگیهای لازم قضائی، همدست وی نیز دستگیر شد.
فرمانده انتظامی ارومیه با بیان اینکه متهمان با تشکیل پرونده مقدماتی تحویل مقامات قضایی شدند با توصیه به مردم افزود: مردم در مغازههای خود حتما تجهیزات ایمنی را نصب و از قفلهای ضد سرقت بر روی دربهای مغازه استفاده کنند و در این باره برای قابل روئیت بودن داخل مغازه خود از کرکره مشبک استفاده کنند.
مقایسه کردن کودکان با سایر دوستان وی یا کودکان اقوام و حتی خواهر و برادرهای وی کمکی به فرزند شما نمیکند، بلکه بر عکس میتواند اثرات منفی ای بر رفتار وی داشته باشد.
مقایسه، اعتماد به نفس آنها را به شدت خدشهدار کرده و باعث میشود احساس حقارت کنند.
باوجود این، بسیاری از والدین وقتی میبینند فرزندشان به خوبی بچههای دیگر نیستند، دست از مقایسه کردن نمیکشند و مدام کودکشان را با کودکان دیگر در کفه ترازوی سنجش و مقایسه قرار میدهند. برای رهایی از این رفتار غلط کافی است، به خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد است که راه رشد و شیوه زندگی خودش را دارد و خواهد داشت.
فرزند من انسانی مستقل است
بعضیها، این اصل را همان روزی که روی صفحه مانتیور سونوگرافی، جنسیت کودکشان معلوم میشود، میپذیرند. این کودک قرار نیست همه خواستههای شما را موبهمو اجرا کند؛ همانطور که شما، خواستههای والدینتان را موبهمو انجام ندادید. بنابراین با این رفتار و حرکت با دست خود به فرزندتان آسیب نرسانید.
در زیر به دلایل مهمی اشاره میکنیم که به شما نشان میدهد مقایسه کردن کودکان با یکدیگر کار درستی نیست و چه عواقبی میتواند در پی داشته باشد.
مقایسه باعث خودخواهی میشود
برعکس این مقایسهها هم همینطور است. عاقلانه است که فرزندتان را به طریق مثبت هم با دیگران مقایسه نکنید. دوست دارید فرزندتان طوری بزرگ شود که تصور کند از بقیه آدمها برتر است؟ تحسین کردن بچهها کار خوبی است اما باید مراقب باشید که به طور مداوم به آنها نگویید که از بقیه بچهها بهتر و بالاتر هستند.
اگر بخواهید آنها را خودخواه و متکبر بار بیاورید هیچ لطفی در حقشان نکردهاید. مقایسه کردن فرزندتان با دیگران تصویری منفی از خودشان به آنها میدهد. پدر یا مادر بودن یک مسابقه نیست و لازم نیست به بقیه والدین نشان دهید که فرزندتان چقدر بهتر از بقیه است.
مقایسه باعث خشم کودک میشود
مقایسههای مستقیم باعث عصبانی شدن بچهها میشود. وقتی برایشان مشخص میشود که به اندازه کافی خوب نیستند، نه تنها حس تلخی و ناراحتی نسبت به شما پیدا میکنند بلکه نسبت به آن خواهر و برادر و یا دوست هم همین حس ناراحتی و عصبانیت در آنها ایجاد میشود.
مقایسهکردن، زمینهساز دروغگویی کودکان
انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همسالان در زمینههای گوناگون، یکی از علتهای دروغگویی محسوب میشود. والدینی که انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را زیر فشار قرار دهند، کودکان را به دروغگویی وامیدارند.
والدین باید توجه داشته باشند که مقایسه کردن بچهها، در هر سنی، کار غلطی است که سبب خودکمبینی کودک شده و سرخوردگی ایجاد میکند و این باعث میشود کودک، برای فرار از مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به یاد داشته باشید که هرگز، بچهها را با هم مقایسه نکنید.
کتاب من زنده ام خاطرات معصومه آباد از دوران اسارتش به دست رژیم بعثی عراق است وی با بیان خاطرات هزار و یک شب اسارات خود می گوید: سی و چند روز بیشتر از حمله رژیم بعث به ایران نگذشته بود که چهار نفر از دختران امام خمینی به دست نامحرمان اسیر شدند «بنات الخمینی» عنوانی بود که سربازان صدام به چهار بانوی امدادگر ایرانی داده بودند بعدتر برخی دیگر از افسران بازجو به این بانوان غیرنظامی می گفتند ژنرالهای ایرانی!.
کتاب« من زنده ام»خاطرات دوران طفولیت و اسارت خانم معصومه آباد و مقاومت و از خودگذشتگی که در این دوران داشتهاند، را نشان میدهد،این اسارت شرایط ویژهای داشته است، چراکه اسارت یک مرد با تمامی سختیها بازهم قابل تحمل است اما اسارت یک بانو مسلمان در دست رژیم سفاک نگرانیهایی بسیاری را برای خانوادهشان ایجاد کرده بود و او توانسته در این کتاب بخشی از این وقایع را به خوبی منتقل کند.
کتابی که مقام معظم رهبری در تقریظشان بر آن نوشتند: «کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پردهی اشک، خواندم... این نیز از نوشتههائی است که ترجمهاش لازم است...»
پرده اول: یکی از گوسفندان را نذر امام خمینی(ره) کنید
بچهها را نوبتی و از روی ملاک و معیار خودشان انتخاب میکردند این بار انگشت شومشان را روی عزیز چوپون [چوپانی که قصد داشت گلهای از گوسفندان را از روستایشان برای رزمندگان در جبههها ببرد ولی در میانه راه به اسارت در میآید]گذاشتند. بچههایی که با عزیز به اتاق شکنجه رفتند تعریف کردند: عزیز را از پا آویزان کرده و با شلاق به سر و صورتش میکوبیدند. وقتی پایش را باز کردند، کلت را روی شقیقهاش گذاشتند و به او گفتند: عزیز این تیر خلاص است. هر وصیتی داری سریع بگو تا دوستانت به خانوادهات برسانند.
یظّیک فرصه اتوصی. اللیله الرصاصه القاتلک سهمک. (بهت فرصت میدهیم که وصیت کنی. امشب تیر خلاص سهم توست.)
عزیز فرصت وصیت میخواست. بعد از نیم ساعت که آرام شد عراقیها کنجکاو شده بودند که بفهمند عزیز چه وصیتی دارد!
درحالی که از دهان و حلقش خون میریخت با لکنت زبان گفت: از گوسفندهایی که آوردهام یکی را برای سلامتی امام خمینی قربانی کنید.
وقتی مترجم این جمله را برایشان ترجمه کرد دوباره تنش را با شلاق تکه پاره کردند. صبح همان روز بعد از چند بار تشنج به شهادت رسید.
پرده دوم : سرگرم مردنمان هستیم
تصمیم گرفتیم دست به اعتصاب غذا بزنیم،اعتصاب غذا را با روزی 15 مشت آب آغاز کرده بودیم. 10 روز گذشت ضعف تمام بدنمان را گرفته بود. سرمان سنگین شده بود و نماز را نشسته می خواندیم فقط برای نشستن در بدنمان انرژی مانده بود.
پی در پی همسایه ها (دکترها و مهندس های اسیر) جویای حال ما بودند و با نگرانی می پرسیدند چرا جواب نمی دهید ؟
می خواستم بگویم سرمان شلوغ است و سرگرم مردنمان هستیم در بهتی ماخولیایی فرو رفته بودم. از روز16 اعتصاب غذا به بعد هرروز و هر ساعت و هر لحظه فکر می کردیم که دیگر خلاص شدیم اما ساعت دیگر می رسید وهنوز نفس می کشیدیم. روز هفدهم وهجدهم سرم بزرگتر از تنم شده بود و دیگر توان کشیدن آن را نداشتم صداهایی در جمجمه ام نجوا می کرد،دیگر استخوانهایم از اینکه روی زمین سرد ونمور افتاده بود تیر نمی کشید.
چشمانم را باز کردم همه به من زل زده بودند من هنوز زنده ام؟ یعنی نمرده ام؟
سرم غذایی وارد بدنم می شد.
روز بعد تعدای خبرنگار برای مصاحبه آمدند گفتیم: ما فقط با صلیب سرخ صحبت می کنیم تا توسط آنها ثبت نام کنیم . بالاخره 6 نفر صلیب سرخ آمدند به هرکدام از ما یک شماره اسارت دادند ومن اسیر شماره 3358 شدم.
پرده سوم: من زندهام!
... سلمان{برادر خانم آباد} نگاهی به من کرد و گفت: قول بده گاهی با یه نوشته ما رو از سلامتیات مطلع کن.
با ناراحتی گفتم: چی؟ نوشته؟ توی این بزن بزن من چطوری قول بدم، نه نمیتونم، من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟
گفت: بابا چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه میزنی. نگفتم شاهنامه بنویس، فقط بنویس «من زندهام».
... [حالا بعد از گذشت بیش از دوسال که در زندانهای امنیتی عراق بودم] برگه آبی رنگی به دستمان دادند و گفتند برای خانوادهیتان نامه بنویسید.
این برگه آبی، نامه فوری است هیچگونه کنترل امنیتی بر آن نیست ولی فقط میتوانید در این نامه دو کلمه بنویسید و مرتب روی این موضوع تاکید میکرد:
خانمی که از طرف صلیب سرخ آمده بود گفت: به همراه این نامه یک عکس هم بگیرید و ارسال کنید
بعد از نوزده ماه برگه نامهام که هنوز خالی از آن دو کلمه بود در دستم بود و باید به دوربین نگاه میکردم فکر کردم با چه حالتی به لنز دوربین خیره شوم که به آنها آرامش دهد. به لنز دوربین خیره شدم برای اینکه به مادر و پدرم و همهی آنهایی که دوستشان داشتم نگاهی فارغ از درد و رنج هدیه کنم. تبسمی گذرا بر لبانم نقش بست. تبسمی که حکایت از بیدردی و شعف بود.
بعد از عکس انداختن نوبت نامه نوشتن شد. بعد از دو سال و این همه بیخبری از کجا بنویسیم که در دو کلمه مفهوم باشد. یادم آمد که من یادداشت سومی را که به سلمان قول داده بودم با خودم به عراق آوردهام و همان یادداشت رمز عملیات یک ژنرال شد. به قولم وفا کردم و برای بار سوم اما با وقفه دو ساله دو کلمه نوشتم:
- من زندهام... بیمارستان الرشید بغداد
معصومه آباد ۶۱/۲/۲۵
پرده چهارم: بهای آزادی تو را خون یکی از برادرانت گذاشتم
از میان نامههایی که برایم میرسید، فقط نامههای مادرم بود که بیاعتنا به محدودیت کاغذ و سطر و ستون نامه پر از کلمه بود.
یکی از نامههایش که خیلی جگرم را سوزاند و بیقرارم کرد جوابی بود که به اولین نامهام داد. مادرم در آن نامه ملتمسانه مرا از خدا زنده طلب کرده و این طور تعربف کرده بود که: «یکی از زنهای همسایه به دیدنم آمد، از احوال تو پرسید و من از غصه فراق و سختی اسارت و انتظار و امیدهای بیپایانم گفتم .
گفت خاله دیگه بسپار دست خدا، راضی شو به رضای خدا، دیگه برگشتن او خیری درش نیست، مصلحت برنگشتن او بیشتر از برگشتن است. شاید خدا منتظر است شما رضایت بدهید.
از بقیه مادران شهدا شرم داشتم که شکوه کنم، اما یکباره گوشم زنگ زد و گفتم چی؟ نه من اصلا رضایت نمیدهم. همان موقع دلم شکست و به خدا شکوه کردم. خدا را قسم دادم: خدایا من هشت پسر دارم و همه در جنگ و خط مقدم میجنگند. اگر قرار است سهمی از امانت تو را بدهم یکی از پسرهایم را میدهم اما او را زنده به من برگردان. مادر من بهای آزادی تو را خون یکی از برادرانت گذاشتم. تو صبور و مقاوم باش ما منتظریم تا زنده برگردی».
پرده پنجم: از نیرو های صلیب سرخ چادر خواستیم
تنها چیزی که از نیرو های صلیب سرخ درخواست کردیم چادر بود ، آنها هم پذیرفتند در طول چند روز اقامتشان در عراق برایمان تهیه کنند.بعد از چند روز لوسینا(از نیرو های صلیب سرخ) با چهره ای شاد و خندان همراه با چمدانی بزرگتر از چمدان قبلی آمد با شوق و ذوقی بیشتر ازدفعه ی قبل گفت: با کمک یک زن عراقی برایتان چادر مشکی خریدم . پارچه مشکی را که دیدیم کلی خندیدیم و لوسینا که از خنده ما خیلی خوشحال شده بود پرسید : این همان چیزی است که شما می خواستید؟خنده ی ما بیشتر از بابت بدجنسی عراقی ها بود او حتما می دانسته پارچه ی چادری و عبایی چیست اما به لوسینا یک پارچه ی ضخیم مشکی برزنتی نشان داده بود .
پرده آخر: با رنج 4 ساله ی اسارتم یک پر عقاب را کندم
با دو ماشین امنیتی وارد باند فرودگاه هواپیما شدیم . هواپیما به حرکت درآمد هرچه سر وصدا می کردیم واز فردی که کنار ما بود سوال می کردیم جوابی نمی داد. وحشت سراسر وجودم را گرفته بود قبل ها شنیده بودم که ممکن است ما را به اسرائیل بفرستند چند ساعت بعد هواپیما فرود آمد وپیاده مان کردند وقتی در باند فرودگاه ایستادیم چند خانم به احوال پرسی ما آمدند. پرسیدم شما هم اسیرید؟ گفتند : نه ما آمده ایم اسیرهایمان را ببریم. –به کجا؟ - ایران- ایران؟ ایران! یعنی ما آزاد شدیم!؟- بله. گفتم: پس اینجا کجاست؟ گفت: فرودگاه آنکارا. با هواپیمای ایرباس ایران به مقصد تهران راهی شدیم.
چشم هایم را می مالاندم. گیج بودم. چگونه می توانستم این روزها را فراموش کنم روزهایی که هرلحظه اش یک مرگ بود. جوانی ام را، بهترین سال های زندگیم را چگونه فراموش کنم. عراقی ها حتی نگذاشتند ما خوشحالی قبل از آزادی را هم حس کنیم.
هواپیما در حال نشستن بود همه جا لبخند شده بود دیگر کسی با قنداق تفنگ بر شانه هایم نمی کوبید با کابل بر سرم نمی زند. از پله های هواپیما پایین رفتم دانه های درشت و سفید برف سفید پوشمان می کرد. با خودم گفتم خدا هم خوشحال است وبا این دانه های برف به استقبالمان آمده است.
همگی خوشحال بودیم. یاد نامه ی سردار بختیاری به رضا خان افتادم که خطاب به او نوشته بود:« هر عقابی بدون اجازه از بام میهن ما بگذرد باید پرهایش را به تربیت شدگان نسل ما باج دهد.»
از اینکه توانسته بودم با رنج 4 ساله ی اسارتم یک پر عقاب را بکنم خوشحال بودم.
دومین عکس ارسالی توسط صلیب سرخ جهانی از اردوگاه الانبار(عنبر).
دو نفر نشسته از سمت راست معصومه آباد و فاطمه و نفرات ایستاده از سمت راست مریم و حلیمه هستند.
اگر از مادران گذشته بخواهیم دختر خوب را توصیف کنند لیستی از صفات پسندیده و نیکو را ارائه می دهند حال اینکه اگر از نسل امروز بخواهیم شاخصه های دختر خوب را بگویند آن را محدود در تحصیلات، زیبایی های ظاهری و موفقیت های اجتماعی می دانند. اما به راستی ملاک و شاخصه های دختر خوب در فرهنگ ایرانی اسلامی چیست؟
خبرنگار ما به مناسبت میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و به بهانه روز دختر گفت و گویی را با همسر و دختر سردار شهید محمد حنیفه درستی ترتیب داده که در ادامه پی میگیریم.
همسر شهید درستی در بیان شاخصه دختر خوب می گوید: دختر خوب دختری است که در کنار ارزشهایی که این روزها برای موفقیت شناخته می شود، در حفظ حیا و عفت خود نیز تلاش کند .
وی معتقد است یک دختر خوب بایستی علاوه بر این خصوصیات مهارتهای کافی برای ایجاد خانواده ای آرام و صمیمی را نیز کسب کرده باشد تا مهمترین رسالت هر نسل یعنی تربیت موفق نسل بعد را به خوبی به انجام برساند.
همسر شهید درستی دوران نوجوانی در دختران را زیربنا و سرآغازی جهت دهنده برای دوره های بعدی زندگی یک دختر می داند و می گوید: در این دوره نقش معنوی مادر در شکل دهی نیازهای درونی دختر، بسیار مهم و تاثیرگذار است.
وی ادامه می دهد: بنابراین پرورش دینی دختران باید به گونه ای باشد که بتوانند در آینده نقش مثبتی در خانه و اجتماع داشته باشند.
وی می گوید: متاسفانه یکی از معضل های جامعه ی امروزی ما، عدم رعایت عفاف و حجاب از سوی برخی بانوان و دختران است که می تواند عاملی مخرب در سلامت نسل آینده باشد؛ زیرا مادری که به زینت عفاف آراسته نباشد، نمی تواند فرزندان عفیفی به جامعه تحویل دهد.
همسر شهید درستی در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه توصیه شما به دختران امروز و مادران آینده چیست؟ می گوید: متاسفانه یکی از معضل های جامعه ی امروزی ما، عدم رعایت عفاف و حجاب از سوی برخی بانوان و دختران است که می تواند عاملی مخرب در سلامت نسل آینده باشد؛ زیرا مادری که به زینت عفاف آراسته نباشد، نمی تواند فرزندان عفیفی به جامعه تحویل دهد بنابراین امیدواریم به موضوع رعایت عفاف و حجاب در جامعه که از مهمترین وصیت های شهدا نیز است توجه بیشتری شود.
پس از شنیدن صحبتهای همسر سردار شهید محمد حنیفه درستی به سراغ دختر شهید رفتیم تا شاخصه دختر خوب را از نگاه یک فرزند شهید جویا شویم .
ام سلمه درستی می گوید: به عقیده من شاخصه یک دختر خوب حفظ متانت و نجابت اش است.
وی با انتقاد از ظواهری که شان زن و دختر مسلمان ایرانی را زیر سوال می برد، می گوید: ارزشمندی زنان با حفظ حیا و عفت محقق می شود نه با بدحجابی هایی که متاسفانه امروز در جامعه شاهد آن هستیم.
آب شرب شهر مرگنلر در شهرستان شوط برای ساعاتی در مجاورت با آتش شعله ور شد.
در این رویداد نادر نجاتگران پایگاه امداد و نجات جاده ای مرگنلر بعد از متوجه شدن به بوی نا مطبوع آب، با نزدیک کردن آتش شعله ور شدن آب را مشاهده می کنند.
بعد از اطلاع رسانی این اتفاق عجیب به مسئولان آب و فاضلاب با توجه به حساسیت موضوع با حضور جواد جبارزاده فرماندار شهرستان شوط علت این رویداد مورد بررسی قرار گرفت.
مأموران پلیس آگاهی استان با اطلاع از فوت مشکوک یکی از شهروندان در محدوده پل شهرچای ارومیه به این محل اعزام می شوند.
وی افزود: در بررسی های به عمل آمده توسط پلیس مشخص می شود که این فرد اقدام به خودکشی کرده است.
رئیس پلیس آگاهی آذربایجان غربی گفت: متوفی طی یادداشتی که در کنار جسدش یافت شد، نوشته است که به علت داشتن بیماری صرع اقدام به این کار کرده است.
النقی پور تصریح کرد: متوفی فردی مذکر و 35 ساله است که بعد از ظهر امروز حوالی ساعت 16 با موکت بر اقدام به خودکشی کرده است.
بسیاری از علاقمندان به فناوری و تلفن همراه همواره قدرت و استحکام گوشی های تلفن هوشمند تولید شده شرکت های جهانی را آزمایش می کنند اما آخرین این مورد کار عجیب جوانی است که از گوشی آی فون، ساخت شرکت آمریکایی اپل به عنوان لنت ترمز خودروی پورشه استفاده کرده است.
بنابر این گزارش فیلمی در شبکه اینترنتی یوتیوپ منتشر شده که نشان می دهد جوانی استحکام گوشی آی فون را با قرار دادن آن به جای لنت ترمز خودروی "پورشه 911" و استفاده از 4 گوشی "آی فون 5 اس" به جای لنت ترمز جلویی و 4 گوشی "آی فون 4 اس" در محور عقبی خودرو آزمایش کرد.
پس از نصب هشت آی فون در جای مناسب روی دیسک های ترمز ، این گوشی در سرعت های مختلف 20 – 40 و 60 مایل در ساعت آزمایش شد.
براساس نتیجه این آزمایش گوشی ها در سرعت 20 مایل در ساعت در برابر فشار و حرارت مقاومت می کند، در سرعت 40 مایل آتش سوزی اندکی در چرخ جلویی رخ می دهد؛ اما مقاومت گوشی همچنان ادامه دارد ، تا اینکه در سرعت 60 مایل متوقف کردن خودرو بدون کمک ترمز دستی دشوار می شود.
پایان فیلم نشان می دهد که 8 گوشی آی فون به خاطر فشار و حرارت بالای ناشی از این آزمایش نابود شده است.
به فکر نباشیم در بحرانهای زیست محیطی آینده فرو خواهیم رفت. این را می شود از هر کارشناس و متخصص طبیعت و محیط زیستی پرسید و جواب آن را گرفت.
ارومیه امروزه در شرایطی است که با سرعت و با شیب قابل ملاحظه ای به سمت آب و هوای گرم و خشک می رود و هرگونه دخالت غیرمنطقی در طبیعت، محیط زیست و فضای سبز شهری آن تبعات غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت.
از این رو بسیار شایسته است که مسئولان ، ادارات و سازمانهای متولی با درک شرایط حساس ارومیه که تغییر اقلیمی جدی را در آینده خواهیم داشت، نهایت تلاش خود را برای حفظ طبیعت و همچنین ریه های تنفسی آن یعنی درختان بکنند.
جای بسی تأسف است که امروزه مسئولان برخی نهادها به جای حفظ و حراست از درختان در سکوت که نشانگر رضایتی زجرآور است،شاهد قطع آنها هستند.
امروزه در شهر ارومیه به جای حفظ درختان، شاهد ظهور اره به دستانی هستیم که قطع درختان را در پیش گرفته اند. درختانی که آلودگی هوا را بی منت تصفیه کرده و اکسیژن را تحویل انسانهایی می دهند که از بیخ قطعشان کنند و قدرشان را نمی دانند.
در حالی که در روزهای گذشته تعداد بیش از 100 اصله درخت در جاده سنتو ارومیه بن زنی و قطع شد، ظاهراً اینگونه کارها ادامه دار است و در نهایت تأسف خبرهایی نیز از قطع درختان دانشگاه ارومیه به گوش می رسد.
یادآوری این نکته برای شهرداری ارومیه به عنوان متولی رسیدگی به اینگونه قلع و قمع های درختان ، ضروری به نظر می رسد تا با توجه به اختیارات قانونی خویش به این اقدام دانشگاه ارومیه رسیدگی و آنها را از ادامه کارشان برحذر دارد.
از این رو انتظار می رود که اگر شهرداری شریک در قلع و قمع درختان دانشگاه ارومیه به عنوان جزئی از فضای سبز شهر ارومیه نباشد وارد عمل شده و با پیگیری قانونی این عمل، قطع کنندگان درختان را با جریمه های سنگین و همچنین مجازات کاشت چندبرابری درخت مواجه سازد تا باشد ریه های شهرمان را برای آیندگان حفظ کنیم و درس عبرتی برای قطع کنندگان درختان باشد.
انتظاری که از مسئولان دانشگاه ارومیه می رفت، این بود که با توجه به اینکه از نخبگان جامعه محسوب می شوند، از اینگونه کارها جلوگیری می کردند.
خاطرنشان می شود که چندین سال پیش نیز مسئولان دانشگاه ارومیه رأی به قطع درختان چندین ساله ون در محوطه دانشگاه نازلو(مسیر ما بین کتابخانه مرکزی و دانشکده منابع طبیعی کنونی) برای احداث خیابان دادند و اینگونه اقدامات در این دانشگاه در نهایت تأسف مسبوق به سابقه است.
این دریاچه که سمبل زیبایی منطقه آذربایجان بوده و یکی از مهمترین بهانه های گردشگری در منطقه شمال غرب کشور به شمار می رفت و تاثیر بسزایی در حوزه آب، کشاورزی، آب و هوا و محیط زیست منطقه داشت، امروزه با تداوم روند خشکسالی ۱۸ ساله و برخی بی ملاحظه گی ها در گذشته، در کما به سر می برد.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، دکتر حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران با عمل به وعده انتخاباتی خود، در نخستین جلسه هیات دولت بر بهبود وضعیت دریاچه اورمیه با استفاده از تمام ظرفیت های کشور تاکید کرد و همین امر حسن مطلعی برای فعالیت در این عرصه شد.
در گام های نخست، ستاد احیای دریاچه اورمیه تشکیل و اقدام های مطالعاتی برای احیا آغاز شد.
در سریع ترین زمان ممکن، طرح های ۲۵ گانه نهایی برای احیای دریاچه اورمیه بر روی میز اعضای ستاد احیا قرار گرفت و این اعضا نیز کارهای عملیاتی خود را برای احیای بزرگترین پهنه آبی داخلی کشور شروع کردند.
انتقال آب بین حوضه ای، تثبیت آب موجود در حوضه دریاچه اورمیه، استفاده از آبیاری های نوین در بخش کشاورزی با توجه به سهم بیش از ۹۰ درصدی این بخش از مصرف آب طبیعت و فعالیت های فرهنگی، آموزشی و ترویجی از جمله این اقدام های عملیاتی بود.
طبق جدول تراز آب دریاچه اورمیه، این دریاچه در زمان حاضر در حالت تثبیت قرار دارد به طوری که تراز این دریاچه تنها ۹ سانتی متر کمتر از زمان مشابه پارسال است.
در آخرین پایش صورت گرفته تراز دریاچه اورمیه به ۱۲۷۰٫۱۵ متر رسیده است.
در حالی امسال شاهد کاهش ۹ سانتی متری تراز دریاچه اورمیه هستیم که این رقم در زمان های مشابه سالهای گذشته بین ۶۳ و ۲۱ سانتی متر در نوسان بود.
در روز پنجشنبه هفته گذشته تعدادی از خبرنگاران خبرگزاری ها، روزنامه های سراسری، هفته نامه های محلی با ابتکار ستاد استانی احیای دریاچه اورمیه برای بازدید از وضعیت دریاچه و همچنین اقدام های عملی در خصوص احیای آن به میاندوآب سفر کردند.
بهانه اصلی این سفر بازدید از طرح اتصال رودخانه های زرینه، گدار و مهاباد به سیمینه رود و از آن طریق به دریاچه اورمیه بود.
*** طرح اتصال زرینه به سیمینه رود، تا پایان تابستان به اتمام می رسد
سعید شکاری مسوول هماهنگی طرح های احیای دریاچه اورمیه در شرکت آب منطقه ای آذربایجان غربی در این بازدید گفت: طرح لایروبی و اتصال رودخانه های مهاباد، گدار و زرینه رود به سیمینه رود و ادامه آن تا پیکره آبی دریاچه اورمیه به طول ۲۶ کیلومتر و عرض ۴۵ متر در دست اجراست که ۶۲ درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
وی افزود: ما سعی داریم این طرح را تا پایان تابستان امسال به پایان ببریم تا زمینه رهاسازی آب از رودخانه ها و رسیدن این آب به پیکره آبی دریاچه اورمیه در زمستان امسال فراهم شود.
وی اضافه کرد: ۴۱ درصد سهم رودخانه ها در دریاچه اورمیه مربوط به زرینه رود و ۱۰ درصد مربوط به سیمینه رود است که با اجرای این طرح بیش از نیمی از آب وارده از رودخانه های آذربایجان غربی به دریاچه اورمیه، وارد آن خواهد شد.
مسوول هماهنگی طرح های احیای دریاچه اورمیه در شرکت آب منطقه ای آذربایجان غربی اظهار کرد: آب زرینه رود پیش از این به دلیل مسطح بودن محل ورود آن به دریاچه اورمیه، کمکی به این دریاچه نمی کرد که با اجرای طرح اتصال و وصل شدن آب زرینه رود به سیمینه رود، آب وارد پیکره دریاچه شده و کمک حال آن خواهد بود.
شکاری ادامه داد: برای اجرای این طرح ۱۲۲ میلیارد ریال اعتبار در نظر گرفته شده است.
وی در ادامه به دیگر پروژه های اجرایی شرکت آب منطقه ای در راستای احیای دریاچه اورمیه اشاره کرد و گفت: راه اندازی ۸۰ گروه بازرسی آب های سطحی و زیرزمینی، برق رسانی به سه هزار حلقه چاه فاقد برق، نصب کنتور هوشمند به ۹ هزار حلقه چاه، جلوگیری از کندن چاههای جدید و حتی پرکردن چاههای غیرمجاز، تعویض شیرهای پروانه ای سد بوکان برای افزایش حجم آب رها شده از سد برای احیای دریاچه اورمیه از جمله این طرح ها به شمار می روند که همه آنها در دست اجرا هستند.
پس از مصاحبه شکاری با خبرنگاران در کارگاه پروژه اتصال زرینه رود به سیمینه رود در حاشیه دریاچه اورمیه، خبرنگاران حاضر در این تور به همراه مسوولان برای بازدید نزدیک تر از روند اجرایی کار و آشنا شدن به فعالیت های صورت گرفته داخل دریاچه خشکیده اورمیه شدند.
این دریاچه که تا چندین سال گذشته، عمق هایی تا ۲۵ متر را نیز تجربه کرده بود، امروز به شوره زاری تبدیل شده که در صورت پیاده روی بر روی آن تنها نمک های چسبیده به زمین و باتلاق های هر از چند گاه، خودنمایی می کنند و اثری از آب در آن نمی بینی.
با وجود اینکه در برنامه اولیه قرار بود، دو کیلومتر نخست اجرای طرح بازدید شود، با ذوق مسوولان، خبرنگاران تا عمق ۱۶ کیلومتری دریاچه اورمیه پیش رفتند.
در این عمق نیز اثری از قطره ای آب وجود نداشت و تنها سراب بود که به چشم می آمد و آن نیز لحظه ای بعد چون رویایی زیبا ناپدید می شد.
پس از مشقت های فراوان از جمله خوردن مقدار زیادی نمک، گیر کردن مینی بوس
در باتلاق و تعویض ماشین، به عمق ۱۶ کیلومتری دریاچه بی آب اورمیه رسیدیم.
*** دستگاه حفار تونل انتقال آب بین حوضه ای در کارگاه اجرا قرار گرفته است
عبداللهی مسوول کارگروه نظارت و پایش ستاد استانی احیای دریاچه اورمیه در این مکان با اشاره به اینکه طرح اتصال زرینه به سیمینه رود، تنها یکی از طرح های بزرگ احیای دریاچه اورمیه است، گفت: طرح انتقال آب بین حوضه ای از جنوب دریاچه اورمیه نیز در این راستا در دست اجراست که برای تسهیل در این خصوص، دستگاه حفار تونل وارد کشور شده و در کارگاه در حال اتصال قطعات است.
وی اضافه کرد: این دستگاه به قدری بزرگ است که ۶۰ دستگاه تریلی آن را حمل کرده اند.
وی اظهار کرد: دستگاه حفار تونل، ۳۵ کیلومتر تونل را به قطر ۶ متر حفاری می کند.
وی با اشاره به اینکه یک دستگاه دیگر نیز از این نوع باید به کشور وارد شود، ادامه داد: این امر نیز در حال انجام اقدام های مقدماتی است.
مسوول کارگروه نظارت و پایش ستاد استانی احیای دریاچه اورمیه گفت: انتقال آب از رودخانه ارس به لحاظ اجرایی، مقرون به صرفه نیست و در حال مطالعه مانده است.
عبداللهی افزود: انتقال آب از خزر و وان نیز در حال مطالعه هستند ولی امکان انتقال از خزر بسیار بعید به نظر می رسد.
پس از اتمام مصاحبه کوتاه با مسوول کارگروه پایش و نظارت ستاد استانی احیای دریاچه اورمیه، میاندوآب را به سمت اورمیه ترک کردیم که در بین این دو شهر، طرح اجرای آبیاری تحت فشار در مزرعه متعلق به سازمان جهاد کشاورزی مورد بازدید خبرنگاران قرار گرفت.
در این طرح ۱۰۵ هکتار زمین زیر کشت چغندرقند و ذرت علوفه ای رفته که با اجرای طرح آبیاری تحت فشار، میزان استفاده آب تا ۴۰ درصد کمتر شده است.
در پایان این بازدید، آن چیز که بیشتر معلوم شد آن بود که ستاد احیای دریاچه اورمیه با همکاری دستگاهای اجرایی موثر نظیر آب منطقه ای و جهاد کشاورزی، اهتمام جدی برای احیای این دریاچه دارد که البته در این میان استفاده از ظرفیت رودخانه ای حوضه آبریز از جمله مهمترین برنامه هاست.
وی با بیان اینکه از سراسر استان نیز در این مسابقات حضور مییابند، گفت: تعداد 30 تا 40 رأس اسب کٌرد در این مسابقات شرکت میکنند.
بابان تصریح کرد: اسبها در سه رشته کرههای زیر سه سال مادیان و نریان در این مسابقه شرکت میکنند.
وی افزود: 13 باشگاه سوارکاری در سطح استان وجود دارد که با همت هیئت سوارکاری آذربایجانغربی و اداره ورزش و جوانان استان پیست کورس سوارکاری را به زودی در ارومیه افتتاح میکند.
رئیس هیئت سوارکاری آذربایجانغربی بیان کرد: سال گذشته شهرستان ارومیه هر سه مقام اول ، دوم و سوم را کسب کرده بود
وی با اشاره به اینکه عملیات اجرایی این پروژه در حال اجرا می باشد، اظهارکرد: این پارک در زمینی به مساحت 6000 متر مربع در دست احداث می باشد.
مدیرعامل سازمان عمران شهرداری ارومیه با اشاره به نقش و اهمیت بوستان های محله ای ، اظهار کرد: یکی از اهداف اصلی این سازمان در جهت توسعه پارک ها، فراهم نمودن محلی برای گذران اوقات فراغت اهالی محل می باشد که امیدواریم رضایت خاطر همشهریان عزیز را به دست آوریم.
تقی کهوریان امروز در جمع خبرنگاران با تشریح نیازهای فیزیکی مرکز استان آذربایجان غربی در زمینه ورزشی اظهار داشت: ظرفیتهای مطلوبی در این استان برای برگزاری مسابقات و رویدادهای مهم و معتبر بین المللی، جهانی و آسیایی وجود دارد اما اینها کافی نیست و باید برای برخی رشتههای ورزشی که بسترهای میزبانیاز آنها وجود دارد نیز سلسله اقداماتی آغاز شود.
وی افزود: اکنون توسعه و تجهیز سایت کوه خلیل در منطقه سیلوانا به عنوان یک نقطه زیبای گردشگری و ورزشهای هوایی احساس میشود که در صورت توجه به این منطقه میتوان ظرفیت گردشگر پذیری شهر ارومیه را ارتقا داد.
معاون برنامه ریزی استانداری آذربایجان غربی گفت: هم اکنون شهر ارومیه به یک سالن 12 هزار نفری سرپوشیده با مشخصات روز و کارآمد نیاز دارد تا حداقل بتوانیم پاسخگوی صدها هزار تماشگر علاقهمند به رشته والیبال باشیم بنابراین ضرورت دارد تا سلسله اقدامات ساحت چنین ورزشگاهی مورد پیش بینی و برنامه ریزی قرار گیرد.
کهوریان تصریح کرد: وجود استعدادهای برتر در رشتههای مختلف ورزشی در کنار وضعیت جغرافیایی ویژه آذربایجان غربی میتواند عامل قطب شدن این منطقه در میزبانی از رویدادهای ورزشی باشد.
وی از اداره کل ورزش و جوانان آذربایجان غربی خواست در مسیر برنامه ریزی اصولی برای احداث اماکن مختلف به خاطر میزبانی مطلوب از رشتههای ورزشی در رشتههای قهرمانی اقدامات لازم را آغاز کند.
عصمت گرامی اظهار داشت: از سال 1379 کلنگزنی تلهکابین ارومیه آغاز و روند پیشرفت کار با آرامی طی شد و در این باره دو سرمایهگذار از بخشخصوصی وارد عرصه شدند اما با وجود تحریمها با یک سری ممنوعیتها همراه شد تا کابینهای مورد نیاز از کشور اتریش وارد نشود.
وی افزود: در این زمینه با کشور ترکیه قراردادهایی مبنی بر اتمام کار بسته شده و 2 میلیون یورو به حساب شرکت ترکیهای واریز شد.
گرامی تصریح کرد: محدودیت بعدی که عامل متوقف شدن کار شد تحویل ندادن زمین توسط اداره کل منابع طبیعی است و از سوی دیگر ندادن تسهیلات مورد نیاز از جانب بانکها از سایر عوامل در متوقف شدن پروژه ساخت تلهکابین شد.
وی بیان کرد: این عوامل سبب شد دو سرمایهگذار زمینگیر شده و پروژه متوقف شود اما با این وجود، یک سرمایهگذار از کشور عراق و یک سرمایهگذار از شهر ارومیه کار را در دست گرفتند و در این زمینه 75 درصد سهم سرمایهگذار اربیلی و 25 درصد سهم سرمایهگذار ارومیهای است.
عضو شورای شهر ارومیه گفت: با توجه به دستورات استاندار آذربایجانغربی ارگانهای مربوطه همکاری لازم را با شهرداری ارومیه نکردند اما در نهایت سند زمین ایستگاه اول تلهکابین ارومیه صادر شد اما سند زمین ایستگاه آخر صادر نشده است.
وی افزود: در این زمینه 2 میلیون و 60 هزار یورو به حساب شرکت ترکیهای واریز شده و پس از برداشته شدن تحریمها کشور اتریش آمادگی خود را برای تحویل کابین اعلام کرده است و برای نهایی شدن کار، 3 هزار یورو دیگر جهت به نتیجه رسیدن فاز اول به طول 2 کیلومتر مورد نیاز است.
گرامی گفت: سهامداران از شهرداری و ارگانهای دیگر جهت تکمیل اعتبار مورد نیاز درخواست مشارکت کردهاند و اگر اعتبارات مورد نیاز تامین شود تا یک سال آینده فاز نخست آن افتتاح میشود.
204 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیهای خطاب به سردار سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خواستار برگزاری رزمایشهای موشکی شدند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
سردار سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادی
ریاست محترم ستاد کل نیروهای مسلح
سلامعلیکم
ما امضاکنندگان، نمایندگان ملت بزرگ ایران از حضرتعالی درخواست مینماییم که بر اساس تأکید ریاست محترم جمهوری، بیانیه وزارت امور خارجه و بیانات تیم مذاکرهکننده، این نکته را که «قطعنامه الزامآور نیست» جدی گرفته و قوت و اقتدار نیروهای مسلح را چون همیشه در معرض دید همگان قرار دهید تا ابهامات نابجای دگراندیشان در عمل مرتفع گردد.
1- با عنایت به فتوای صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی ساخت کلاهک هستهای در دستور کار جمهوری اسلامی ایران نبوده، نیست و نخواهد بود و قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربه تلخ هشت سال جنگ تحمیلی با هدف بازدارندگی دفاعی است.
2- موشکهای جمهوری اسلامی ایران برای حمل کلاهک هستهای طراحی نگردیده و نخواهد گردید و با توجه به این اصل محدودیتبردار نمیباشد.
3- تست موشکی را وزارت دفاع با رعایت مفاد بندهای 1 و 2 عملیاتی سازد.
4- رزمایش موشکی سپاه و وزارت دفاع بر اساس برنامههای پیشبینیشده و مصوب، اجرایی گردد.
آذربایجان غربی با داشتن موقعیت ژئوپلتیکی و نیروی انسانی بسیار مستعدش ، توانایی تبدیل شدن به یکی از توسعه یافته ترین استانهای کشور را دارد.
این استان که با سه کشور همسایه و پنج کشور نیز مجاورت داشته می تواند از ظرفیتهای اقتصادی باالقوه آنها در جهت منافع خود و کشورمان بهره برده و جذب سرمایه گذار را سرلوحه کارهای خود قرار دهد، گرچه امروزه مسئولان نیز بر آن تأکید می ورزند اما باید به طور جدی در این خصوص ورود پیدا کرده و موانع را برطرف و راهکارهای عملی ارائه کنند.
مشکلات اقتصادی آذربایجان غربی سابقه ای دیرینه داشته و بیکاری یکی از مهمترین مشکلات آن است. در سالهای گذشته به واسطه نبود سرمایه گذاریهای کلان و همچنین عدم اهتمام جدی در بین مسئولان، متأسفانه این استان از لحاظ شاخصه های رشد و توسعه انسانی و فاکتورهای پیشرفت اقتصادی از قافله جا مانده و امروزه تقریباً در تمامی شاخص ها رتبه های آخر جدول در سطح کشور را به خود اختصاص می دهد.
بیکاری یکی از مهمترین معضلات اجتماعی این استان است. معضلی که خود را در شهرهایی مانند ماکو، چالدران، چایپاره، میاندوآب و ... به طور جدی نشان می دهد و باعث مهاجرت عده ای از اهالی آن شهرها به شهرهای دیگر استان و همچنین دیگر استانها شده است.
مهاجرتی که برای مبدأ مهاجرت نیز همیشه مشکلاتی به وجود آورده و مهاجران که اکثرشان از طبقه های متوسط به پایین هستند، وبال گردن شهر جدید مسکون یافته شده اند و باعث به وجود آمدن محلات حاشیه نشین شده اند.
وقتی سر صحبت با مسئولان و نمایندگان آذربایجان غربی را باز می کنی، به طور قطع یقین همه از هم مرز بودن این استان با سه کشور خارجی با افتخار یاد برده و این مورد را فرصتی استثنایی معرفی می کنند.
اما آیا واقعاً توانسته ایم از این ظرفیت در راستای ایجاد اشتغال و کاهش آمار بیکاری استفاده کنیم و یا تنها نامش برای آذربایجان غربی است و درآمدش متعلق به تجار بین المللی و دیگران.
مسئولان متولی همیشه از آمار بالای صادرات از گمرکات آذربایجان غربی سخن گفته و آمارهای چندین میلیارد دلاری را بیان می کنند اما هیچگاه بدین نکته اشاره نمی کنند که چه مقدار از این صادرات تولید شده و یا محصول و فراورده آذربایجان غربی است و یا چه میزان از سهم این صادرات نصیب استان شده است.
به طور قاطع می توان گفت که گرچه هم مرز بودن با سه کشور موقعیت ویژه ای را پدید آورده که توسعه اقتصادی استان را می تواند تسریع کند اما زیربنا و زیرساختهای لازم را نداشته و حتی جاده ای با تعاریف استانداردهای بین المللی و یا کشوری و یا خط راه آهن برای حمل و نقل ریلی را نداریم، فرودگاه ارومیه تقریبا غیرفعال بوده و تنها پرواز آن در اکثر روزهای سال به تهران است و بس، گرچه نامش بین المللی است.
متأسفانه در سالهای اخیر علیرغم آنکه آذربایجان غربی اقتصادش به کشاورزی وابسته بوده، بحث توسعه فعالیتهای اقتصادی کشاورزی به واسطه وجود معضلی به نام خشک شدن دریاچه ارومیه با مشکل مواجه شده و بیم آن می رود که با کاهش ظرفیت کشاورزی استان بر آمار بیکاران و در نتیجه آن سیل بیکاران افزوده شود.
یکی از مهمترین دلایل توسعه نیافتگی استان را می توان عدم همدلی و همزبانی بین مسئولان و نمایندگانش در دهه های گذشته دانست که نتوانسته اند مطالبه گر بوده و در هنگام تعیین بودجه ها و اعتبارات کشوری سهم و حق آذربایجان غربی را پیگیر باشند.
امروزه آذربایجان غربی بیش از هر چیز دیگری به همدلی و همزبانی مسئولان، نمایندگان، مردم و سرمایه گذاران احتیاج دارد تا آستین بالا زده و درصد بالایی از آمار بیکاری را رفع کنند که اگر اینطور شود قطعاً آمار جرایم و بیماری هایی مانند افسردگی جوانان کاهش و معضلاتی همچون ازدواج نکردن و یا دیر ازدواج کردن آنها رفع می شود.
از آنچه که در سطور بالا ذکر شد می توان پی برد که کاهش بیکاری شاه کلید حل مشکلات آذربایجان غربی است و لازمه آن استفاده از ظرفیتهای استانی است که سالها مغفول مانده و نیاز به تلاشهای جهادگونه ای برای رفع مشکلاتش را دارد.
آرام، گوشه ای از هتل با قرآن انگلیسی-عربی اش درگیر بود. در عرق ریزان جانفرسای تابستان در میان چند لایه حجاب قطورش، با یک لحن کالیفرنایی یاسین میخواند.
جواب سلامم را داد، اما قرآن نیم روزی اش را بخاطر نشستن یک خبرنگار در کنارش نیمه کاره رها نکرد. قرآنش که تمام شد، کتاب آسمانی را روی میز نگذاشت، سریع آن را در میان چند حریر خوش بو و گران قیمت پیچاند و در کیف مخصوصش گذاشت.
اسمش صدیقه بود. اما نگفت که پیش تر در آمریکا با چه نامی صدایش میکردند، من هم نپرسیدم. وقتی از سالهای تحصیل در مدرسه کاتولیک ها حرف میزد، احساس حقارت از آنچه که بود، در چهره اش نمایان می شد.
پیش تر هم با هدایت شدگان زیادی از غرب و شرق رو به رو شده بودم، اما دیدار با یک مادر شهید و مبلغ دینی در شرایط اسلام ستیزانه غرب خاص تر و جذاب تر بود.
فارسی حرف زدن را خوب بلد نبود. بخاطر همین مستقیم و بدون حاشیه وارد گفت و گو شدم. از خودش پرسیدم؛ از اینکه کیست و اینجا چه میکند.
با چند خط سلام و صلوات و نیایش به چهل سال پیش بازگشت.
به دنبال پاسخی برای ابهامات و سئوال ها
در یک خانواده بسیار دین دار کاتولیک، سخت است که بخواهی به چیزی جز کاتولیک بودن فکر کنی. اما ذهن یک دختر 14 ساله، حتی بعد از سالها آموزش در مدرسه کاتولیک ها پر است از سئوالات بی جوابی که هیچ راهب و کلیسایی نمیتواند به آن ها پاسخ بدهد.
در بین این سئوال ها و تردیدها، برادرم که کمتر به خانه می آمد، مسلمان شد و من به عینه تغییرات روحی و معنوی را در او احساس میکرد.چند روز بعد او بخاطر گرایش به دین اسلام توسط پلیس ایالات متحده دستگیر و زندانی شد.
برادرم زندانی شد
از پدرم پرسیدم، چرا او را زندانی کردند؟مگر مسلمان ها چقدر بد هستند که گرایش به دین آن ها هم میتواند یک آمریکایی را به زندان بفرستند؟! او گفت: اتفاقا هم اسلام دین مهربانیست و هم مسلمانان انسان های خوبی هستند. در کشورهای مسلمان هر کسی میتواند هر دینی داشته باشد، اما اینجا برادرت بخاطر مسیحی نبودن زندانی می شود!
انگار برادرم و بازداشتش، روی پدر دیندار کاتولیکمان هم تاثیرگذاشته بود.
سئوالات و ابهامات زیادی در ذهنم وجود داشت، اما جرات جست و جوی آن ها را در اسلام نداشتم. بالاخره تصمیم گرفتم، در خصوص چند دین پر نفوذ جهان تحقیق کنم.
برای تحقیق در فضایی آرام تر چند شب را در منزل دوست کاتولیکم که در کلیسا کاهن بود رفتم. برای اولین بار قرآن را در دست گرفته و آن را مطالعه کردم.
درباره محتوای قرآن دروغ میگفتند
پیش تر به ما گفته بودند که قرآن مسلمانان عیسی و مریم را مورد ناسزا قرار داده است، اما چیزی که من میخواندم جز احترام و واقعیت نبود.
در آمریکا میگویند که مسلمانان از مریم و عیسی و مسیحیت متنفراند. اما در قرآن به نیکی و احترام از آن ها یاد شده بود. فهمیدم که باید اسلام را بدون واسطه و مستقیما بشناسم.
بعد از روزها مطالعه، شبی از این چندگانگی خسته شده و اشک ریختم. در دلم میگفتم: خدایا! من میدانم تو هستی! اما خودت کمک کن و مرا به دینی کامل راهنمایی کن. آنجا خوابم برد و آن شب اتفاقاتی افتاد که نمیخواهم برای کسی بازگو کنم.
همه اصرارهایم برای حرف زدنش در خصوص آن شب بی نتیجه بود. اما از قطره های اشکی که مدام از کنار چشمش به زمین می افتادند، میشد فهمید که حال خوبی داشته است.
-بعد از استشمام بوی اسلام با یک ایرانی ازدواج کردم. در آمریکا ایرانی ها مهربان ترین و دوست داشتنی ترین گروه مسلمانان هستند. همسرم نماز خواندن را به من یاد داد.
صدیقه؛ مادر یک شهید
سپس به ایران آمدیم.بعد از یک تصادف شدید در ایران، برای درمان دوباره به آمریکا برگشتم. پسر دومم در یک تصادف ساختگی بخاطر مسلمان بودن و تبلیغ دین اسلام به شهادت رسید.
او میترسید اطلاعات بیشتری را از ترور پسرش به ما بگوید. هنوز هم تعداد زیادی از اعضای خانواده اش در آنجا زندگی میکردند.
او تنها گفت: ما هر سال جوانان مسلمان زیادی را در این کشتارهای ساختگی از دست میدهیم.
دولت آمریکا بزرگترین تروریست جهان است
از او در خصوص دیدگاه آمریکایی ها نسبت به اسلام و مردم ایران پرسیدم. در حالی که میخندید جواب داد: در آمریکا رسانه ها میگویند، ایران پر از تروریسم است، پر از قاتل است، اما به عنوان یک آمریکایی باید بگویم که بزرگ ترین تروریسم دنیا دولت آمریکا است.
تروریست در ایران کجاست؟ نه! ترورسیت کاخ سفید و تل آویو است. به مردم آمریکا میگویم که در واقع این شمایید که در میان تروریسم زندگی میکنید، ایرانی ها مهربان و صلحجو هستند.
در آمریکا همه چیز یعنی اسرائیل
در آمریکا آزادی یعنی، اسرائیل. در واقع اسرائیل برای تو تصمیم میگیرد. برای مردم و دولت آمریکا اسرائیل تصمیم میگیرد. حقوق بشر معنایی در آمریکا ندارد . فقط حرف است، فرزندان من سال ها از مدارش آمریکا بخاطر مسلمان بودنشان اخراج شدو من سالها فرزندانم را در خانه درس دادم.
بهترین پیام
فکر میکنم بهترین پیامی که میشود به عنوان یک آمریکایی از ایران به جوانان آمریکایی داد، همان پیامی بود که رهبر ایران آن را به جوانان غربی فرستاد که در خصوص اسلام تحقیق کنند.
بعد از یک کنفرانس بین المللی، رهبر شما و من با رهبران مذاهب و ادیان گوناگون دیدار کرد، همه این افراد بعد از دیدارهای صمیمیشان، خداوند را بخاطر داشتن رهبری مثل ایشان شکر میکردند.
گروهی در غرب سعی میکنند که داعش را نماد اسلام و مسلمانی معرفی کنند، اما من به جوانان اروپایی میگویم که اسلام دین صلح و آرامش است.
عناوین روز شمار دهه کرامت از اول ذیالقعده( 25 مرداد) تا یازدهم ذیالقعده( 4 شهریور) که مصادف است با میلاد کریمه اهل بیت حضرت معصومه(س) تا ولادت با سعادت امام رضا(ع)ـ از سوی معاونت فرهنگی اجتماعی بسیج جامعه زنان استان آ.غربی اعلام شد.
بر این اساس اول ذی القعده (چهارشنبه 25 مرداد ماه) به مناسبت ولادت با سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها روز کریمه اهل بیت(علیهم السلام)، الگوی دختر مسلمان در تبعیت از ولی زمان نامگذاری شده است و عناوین سایر روزها نیز بدین شرح است.
انتهای پیام/
درخشش میلاد عبادی پور در لیگ جهانی والیبال تعداد زیادی از باشگاه های اروپایی را ترغیب کرده بود تا برای فصل جدید این بازیکن جوان ایرانی را به ترکیب خود اضافه کنند. لهستان و روسیه دو کشور صاحب لیگی هستند که تیم های زیادی از این دو خواهان جذب عبادی پور بوده اند اما میلاد در نهایت تصمیم به ماندن در شهرداری ارومیه گرفت. یک سایت روس مطلبی در این مورد منتشر کرد و مدعی بود سعید معرف عبادی پور را از ترانسفر شدن منصرف کرده است. عبادی پور در گفت و گو با ورزش سه داستان دقیق انتقالش و سایر مسائل را بازگو می کند:
با معروف فقط مشورت کردن، خودم تصمیم گرفتم
وقتی چنین بحثی برای من
پیش آمد با خیلی از بازیکنان تیم مشورت کردم که سعید معروف هم یکی از آنها
بود. من ساعاتی را با شهرام محمودی، محمد موسوی و عبدالرضا علیزاده هم
گذراندم و از تمام بزرگترهای تیم کمک فکری گرفتم اما در نهایت خودم تصمیم
گیرنده بودم. اینکه می گویند سعید معروف من را از رفتن به روسیه منصرف کرد
دروغ است ولی مشورت های زیادی از او گرفتم. حتی در این میان عده ای هم من
را به رفتن تشویق کردند اما در نهایت تصمیم به ماندن در ارومیه گرفتم.
شاید اگر پیشنهادی از مسکو داشتم قبول می کردم
من به دلایل زیادی
ایران را ترک نکردم. شاید مسئل مالی اصلی ترین آنها بود چرا که فکر می کنم
به صلاح نیست با آن مبالغ کشورمان را ترک کنیم. در حال حاضر بسیاری از
بازیکنان تاپ خارجی هم برای بازی به ایران می آیند و این نشان دهنده کیفیت
بالای لیگ ما است. از طرفی دیگر من خیلی فکر کردم در مورد رفتن. پیشنهاد
روسیه خوب بود اما زندگی در این کشور سخت است مخصوصا شهری که من از آن
پیشنهاد داشتم. تیم قدرتمندی بود که مقام سوم یا چهارم روسیه را داشت اما
با پیگیری هایی که کردم شرایط را سخت دیدم. شاید از مسکو و حتی کازان
پیشنهاد داشتم می رفتم اما در نهایت تصمیم به ماندن گرفتم.
ما تیم ب نداریم و تیمی که در آسیا بازی می کرد تیم الف ایران بود
هر
تیمی که از ایران در مسابقات بین المللی شرکت می کند به نظر من تیم ملی
اصلی ایران است و ما تیم الف و ب نداریم. تیمی که در قهرمانی آسیا شرکت کرد
تیم الف ایران بود و دم مردم گرم این موضوع را به خوبی درک کردند و با
حضور در سالن حمایت خود را نه از شخص بلکه از والیبال نشان دادند.
سیامند
رحمان به دلیل عملکردش در رقابت های قهرمانی وزنه برداری آسیا و اقیانوسیه
درقزاقستان و همچنین هشت بار جابه جایی رکورد دسته فوق سنگین جهان در طول
15 ماه به عنوان ورزشکار منتخب این عنوان، معرفی شده بود.
در
نظر سنجی وب سایت IPC ، سیامند رحمان در رشته وزنه برداری 81 درصد ،
ورزشکارانی از کشورهای برزیل در رشته شنا هشت درصد ، بریتانیا در رشته دو و
میدانی و تنیس با ویلچر دو درصد و روآندا در والیبال نشسته پنج درصد آرا
را به خود اختصاص دادند.
سیامند رحمان متولد سال 1367 شهر
اشنویه آذربایجان غربی و وزنه بردار سنگین وزن ایران است که در سال 1387
برای نخستین بار به اردوی وزنه برداری معلولین ایران دعوت شد.
رحمان
در سال 2012 در مسابقات پارالمپیک لندن 2012 با غلبه بر وزنه 280 کیلوگرم
توانست رکورد وزنه برداری پارالمپیک در وزن 100+ را به میزان 15 کیلوگرم
افزایش داده و به 280 کیلوگرم برساند و نام خود را به عنوان رکورددار
پارالمپیک ثبت کند.
سیامند رحمان هشتم مرداد ماه جاری در
رقابت های قهرمانی آسیا اقیانوسیه و در دسته 107+ کیلوگرم در حرکت اول خود
وزنه 270 و سپس وزنه های 293 و 295 را با موفقیت بالای سر برد و موفق شد دو
بار رکورد شکنی کند.
بدین ترتیب سیامند رحمان با ثبت
رکورد 295 کیلوگرم ضمن شکستن رکورد جهان ، عنوان قوی ترین مرد دارای
معلولیت جهان را دوباره از آن خود کرد.
حسین آخانیبناست ابتدا طی یک برنامه 3 ساله سطح دریاچه ارومیه تثبیت و سپس تا 10-15 سال آینده به تراز قابل قبول برسد. اگر این اتفاق بیفتد باید به دولت تدبیر و امید تبریک گفت و امیدوار بود که بلاخره ستاد احیا موفق به نجات یکی از بزرگترین فجایع زیست محیطی جهان با کمک متخصصین شده است.
در روز 11 فروردین 1393 که بنده برای اولین بار فرصت یافتم در جمع بزرگان تصمیم گیر در خصوص ارومیه صحبت کنم، به دو نکته کلیدی اشاره کردم، اول آنکه ارومیه یک اکوسیستم است و برای نجات آن باید اکولوژیستها دست به کار شوند، دوم هم با استفاده از اصل پارسیمونی ویلیام اوکهام فیلسوف انگلیسی قرن دوازدهم که گفته بود "راحتترین راه حل یک مسئله، کوتاهترین راه حل است" با کمک دوستان متخصص خود در داخل و خارج برنامه مشخصی برای احیای دریاچه ارومیه ارائه کردیم که در قالب گزارش کارگروه احیای اکولوژیک به ستاد احیا تحویل شد. ولی دو سازمانی که باید از این طرح حمایت میکردند یعنی سازمان حفاظت محیط زیست -که حتی تا آن تاریخ فقط یک نماینده غیر رسمی در ستاد داشت- و سازمان جنگلها و مراتع احتمالا طرح را به درستی مطالعه نکردند و از آن هم حمایت نکردند.
آنچه به عنوان به راهکار نجات ارومیه در ستاد احیا تصویب شده است برنامه ای چند وجهی است که عمدتا توسط تکنوکراتهایی تهیه شده است که سالها بسیاری از برنامههای توسعهای ایران را دنبال میکنند. با این تفاوت که اجازه داده شد که نظرات دیگران هم شنیده شود. به بعضی از آنها گوش داده شد و به بعضی هم گوش داده نشد. البته تفاوت در دیدگاهها هم بسیار بالا بود و طبیعی است که آنچه بیرون آمد - مانند بسیاری از خروجیهای کشور- برآمد توان مدیریتی و کارشناسی کشور بود. مهمترین اصل در این برنامهها الزاما نه منافع ملی که حفظ حقوق کسانی است که در خود در برنامهریزی دخیلاند.
اما لازم است که برنامههای ستاد بطور انتقادی مورد بحث متخصصان قرار گیرد، تا رویکرد آن در مراحل اجرا اصلاح گردد. مهمترین سوالی که ممکن است به ذهن همه برسد این است که آیا رویکرد فعلی ستاد به نجات دریاچه ارومیه می انجامد؟ ابزار ستاد برای اجرایی شدن برنامههایش چیست؟ برای آنکه پاسخی برای این سوالها پیدا کنیم بهتر است نگاهی داشته باشیم به بودجههای اختصاص یافته و ببینیم که سهم هر دستگاه از حدود 2000 میلیارد تومان چگونه تقسیم شده است: 67.5 درصد آن به وزارت نیرو، 26.1 درصد به جهاد کشاورزی، 2.1 درصد به سازمان حفاظت محیط زیست، 1.8 درصد به سازمان جنگلها و مراتع، یک درصد به استانداریها و چند سازمان و دستگاه هم کمتر از 1 درصد از این بودجه را گرفتهاند. وزارتخانههای نیرو و کشاورزی که خود با سیاستهای نادرستشان از متهمان اصلی خشکی دریاچه هستند، در جمع 93.6 درصد بودجه را به اختصاص دادهاند. جالب است که بخش عمده این مبلغ برای پروژههای سازهای، شامل احداث سد (چراغ ویس و سیلوه)، انتقال آب، لوله کشی و تجهیزات فاضلاب استفاده میشود و کوچکترین اثری از برنامههای کاهش مصرف آب و بخصوص تغییر الگوی کشت و خرید حقآبه کشاورزان و بخصوص مشاغل جایگزین و کنترل چرا در کار نیست. حتی حدود 500 میلیارد تومانی که در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته برای تجهیز سیستمهای آبیاری فشاری و لوله کشی خرج خواهد شد که ممکن است به شکلی در خدمت توسعه کشاورزی تلقی شود. بین متخصصان اثر بخشی روشهای آبیاری تحت فشار در کاهش مصرف آب و کمک به دریاچه اختلاف نظر است. چرا که اگر همه آب آبیاری با لوله منتقل شود و تحت فشار استفاده شود آب کمی به زیر زمین نفوذ میکند. این خود باعث خشکی بیشتر لایههای زیرین در اطراف دریاچه خواهد شد. البته این روش ممکن است باعث بالا رفتن کارآیی مصرف آب شود ولی الزاما به نفع اکوسیستم و کاهش مصرف آب نخواهد بود. در سفری که ما اخیرا به سالتون سی در آمریکا رفته بودیم یکی از مهمترین راههای تامین آب این دریاچه انتقال زهابهای کشاورزی بود، که با این روشها عملا زهابی برای نفوذ به زیر زمین و تقویت آبهای زیرزمینی در اطراف دریاچه نخواهد ماند.
شاید نگاهی به چند پروژه مصوب که اتفاقا به حوضههای حساس مربوط می شود نشان از مشکلات جدی است که ستاد احیای دریاچه ارومیه بایستی برای حل آنها چاره جویی کند. در حالی که فقط برای کنترل و نظارت آبهای زیرزمینی و سطحی 9.1 میلیارد تومان در نظر گرفته شده است، برای مطالعه بذرهای گیاهی مقاوم به خشکی (اگرچه عنوان بسیار فقیر و نامفهومی است) فقط 500 میلیون تومان در نظر گرفته شده است. در صورتی که بایستی برای زمینههای این چنینی دهها برابر این مبلغ اختصاص داده میشد و از دانشگاهیان و محققان درخواست میشد که تزهای متعدد دکتری و کارشناسی را در این خصوص اجرا کنند و در پروژههای مشارکتی با کشاورزان در جهت تغییر الگوی کشت حرکت کرده و مشاغل جایگزین پیدا کنند. حتی ریالی برای کنترل چرا در محدوده پارک ملی دریاچه ارومیه (که طبق قانون ممنوع است) و همچنین برای اصلاح الگوی کشاورزی و استفاده از ارقام مقاوم به خشکی در نظر گرفته نشده است. با وجود آنکه 50 میلیارد تومان بطور مشترک برای کنترل ریزگردها در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل ها و مراتع قرار گرفته است، ولی کوچکترین طرحی برای پژوهش در این خصوص اختصاص داده نشده است. کافی است به برنامههای عملیاتی سال جاری در دو استان آذربایجان غربی و شرقی اشاره کرد که متاسفانه علیرغم هزینه سنگین بازدهی آنها مورد تردید است. من بارها به چندین نکته اساسی در جلسات کمیته فنی و ستاد احیا اشاره کردهام ولی کمتر به آن توجه می شود. برای آنکه عملیات کشت در یک منطقه تخریب شده انجام شود ابتدا باید بررسی کرد علت تخریب پوشش گیاهی چیست؟
معمولا سه عامل مهم در اطراف دریاچه باعث حذف و فقر پوشش گیاهی میشود. اول شوری خاک، دوم چرای بی رویه و سوم افت آب زیر سطحی و روان آبها است. بنابراین قبل از آنکه بیل و کلنگ برداریم و یا با مالچ پاشی به جان دریاچه بیفتیم و با آزمون و خطا باعث تشدید تخریب منطقه شویم، بایستی چهار لایه اطلاعاتی شامل نقشه پوشش گیاهی، نقشه شوری، نقشه عمق آبهای زیر زمینی و رطوبت خاک و کاربری اراضی را بررسی کنیم. اگر فقط نیمی از بودجه 15 میلیارد تومانی سازمان جنگلها و مراتع در سال 93 را به چنین مطالعهای اختصاص داده بودند در سال 95 نقشه راه این سازمان درآمده بود. بر اساس شناختی که من سالها در دریاچه ارومیه دارم ما اصلا مشکلی از نظر بذر گیاهان خودرو در دریاچه نداریم. یعنی اگر عوامل تنشی مانند چرا و کاهش رطوبت را جبران کنیم، بدون کوچکترین عمل تخریبی میتوان پوشش گیاهی منطقه را اصلاح و حتی اگر کل دریاچه هم خشک شود، جلوی ریزگردها را گرفت. بخشی اصلی بدنه دریاچه که شوری بسیار بالایی دارد با هیچ گیاهی قابل کشت نیست و هر کس چنین ادعایی کند یا نآگاه است و یا فرصت طلب. آنچه کاملا مشخص است دو سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیط زیست که به شدت از ضعف کارشناسی در مواجه با دریاچه ارومیه مواجهاند آمادگی اتخاذ تصمیمهای اساسی را ندارند و متاسفانه علاقهای ندارند که با تشکیل کارگروههای تخصصی و حتی استخدام نیروهای شایسته و جذب بودجه برنامه احیای اکولوژیکی را پیگیری کنند.
یکی از نشانههای جدی این سردرگمی اختصاص 2.6 میلیارد تومان بودجه برای کشت گیاه سالکورنیا توسط پژوهشکده بیوتکنولوژی است. این پژوهشکده ماهیت پژوهشی آنهم در خصوص بیوتکنولوژی دارد و به هیچ عنوان سابقهای در فعالیتهای اجرایی ندارد. اگر چه این نگارنده به عنوان کسی که سه دهه است گونههای سالیکونیا در ایران را بررسی میکنم خوشحال میشوم که به این گیاه توجه شده است، ولی تعجب من این است که چرا برای انجام چنین کار بزرگی بدین گونه ناپخته عمل شده است. آیا بناست گونههای سالیکورنیای غیر بومی وارد شود؟ اگر چنین است که این برخلاف تمام قوانینی پارک ملی و احیای اکولوژیک است. آیا بناست گونه بومی کشت شود؟ این گیاه که هنوز هم به فراوانی در اطراف دریاچه تا آنجا که رطوبت است رویش دارد. آیا بناست که با کشت سالیکورنیا علوفه تولید شود که سوال این است که این پژوهشکده چند تن بذر در اختیار دارد تا این پول 2.6 ملیاردی در یک سال برای کاشت مزارع تولید علوفه بکار ببرد؟ آیا آنها برنامه لوله کشی آب دارند؟ آیا می خواهند به کشاورزان بگویند به جای چغندر قند سالیکورنیا بکارند؟ که سالیکورنیا از چغندر قند آب بیشتری میخواهد. آیا نمی شد به جای آنکه این مبلغ در اختیار یک موسسه گذاشته شود، آن را طی یک مدیریت درست به پنج دانشگاه و موسسه میدادند تا هر کدام در مورد یکی از جنبههای تحقیقی و کاربردی گیاهان شورزی که توانایی انجام آن را دارند را بررسی کنند، تا هم از توان بخش بیشتری از متخصصان کشور استفاده شود و هم ضمن رقابت ریسک "بی اثر بودن" چنین حمایتی به حداقل برسد؟
در مورد مالچ پاشی هم اقداماتی که در دست انجام است بسیار ناپخته و حتی غیر قانونی است. در بازدیدی که اخیرا من از سایت جبل کندی داشتم، دیده شده که با استفاده از انواع ماشین آلات و لوله کشی دارند پوشش منطقه را تخریب میکنند و حتی گیاهانی که به طور طبیعی در آنجا رشد میکنند به وسیله عملیات مالچ پاشی کشته شدهاند. بازهم در جای دیگری گونه های گز از ایلام وارد کردهاند. جایی که گز کاشته شده است دارای پوشش گیاهی انبوهی است و اصلا فلسفه کاشت گونه وارداتی در محدوده پارک ملی آنهم در جایی که پوشش طبیعی و گز بومی وجود دارد با هیچ معیار علمی و قانونی توجیه پذیر نیست. وقتی آب زیرزمین در منطقه افت کرده است، کاشت گز خود کمک به مکش بیشتر آب می کند و اکوسیستم را با مشکل جدیدی مواجه میکند. اینکه گز پتانسیل دورگ شدن دارد آنهم در یک پارک ملی هیچ کارشناس عاقلی اجازه نمیدهد چنین گیاهی غیر بومی درست در کنار گز بومی منطقه کاشته شود. سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه اصلی خود که طبق قانون جلوگیری از چرا در محدود و حاشیه دریاچه است را به کلی فراموش کرده است. اینکه این سازمان علاقه خاصی برای انجام عملیات اجرایی دارد که با ماهیت و وظیفه این سارمان کاملا مغایرت دارد سوالی است که حداقل من برای آن پاسخی ندارم.
در منطقه هفت چشمه آذر شهر دهها گونه هالوفیت بومی منطقه در حال انقراضاند و من بارها هم این مطالبه را تکرار کردهام ولی این سازمان گو اینکه فراموش کرده است که مالچ پاشی وظیفهاش نیست و باید چارهای برای جلوگیری از انقراض آن گونهها بیاندیشد. تنها مورد مطالعاتی که در طرحهای سازمان حفاظت محیط زیست دیده میشود اختصاص یک میلیارد تومان به بررسی اثرات میانگذر است. اینکه میانگذر نقش مهمی در کنار دیگر عوامل در خشک شدن دریاچه داشته است شکی نیست. فکر میکنم دلیل آن کم وبیش برای متخصصان شناخته شده است. ولی در حال حاضر که نیمه جنوبی تقریبا خشک شده است، چه نوع مطالعهای بناست انجام شود که 1 میلیارد تومان برای آن پول لازم است؟ آیا این یک پژوهش میدانی است؟ آیا آزمایشات تخصصی گران قیمتی برای آنجام آن پیش بینی شده است؟ آیا بناست طراحی جادهای خارج از دریاچه صورت گیرد؟ بی منطقی چنین طرحی از آنجا مشخص میشود که کارشناس پیگیر همین طرح مدتها دنبال بودجه بالایی برای پارتیشنینگ بود که خوشبختانه با آن موفقت نشد. وقتی شما حامی پارتیشنینگ هستید دیگر چه دلیلی دارد برای مطالعه اثرات میانگذر یک میلیارد تومان خرج کنید؟ مطمئنن راه های آبرومندتری برای توجیه دادن پروژه وجود دارد. اینها سوالاتی است که لازم است مدیران سازمان محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه بتوانند به افکار عمومی و جامعه علمی و دستگاههای نظارتی توضیح دهند.
آیا در حالی که صدها گونه گیاهی و جانوری اطراف پارک و جزایر در شرایط تنشی قرار دارند، چرا بررسی دقیق آنها و راههای حفاظتی آنها در اولویت سازمان حفاظت محیط زیست نیست؟ چرا سازمان جنگلها و مراتع حتی حاضر نشد بودجه اختصاصی را جذب کند و برنامه جامعی برای حفاظت از مراتع حوضه و تامین نیاز علوفهای دامداران و تغییر الگوی دامداری ارائه کند ولی دلش را به اجرای چند پروژه کشت و کار خوش کرده است؟
در نتیجه، آنچه از پروژههای فعلی استنباط میشود این است که روند تخصیص بودجهها و برنامهها ادامه همان روند ویرانگر سازهای و تشدید رد پای اکولوژیکی در دریاچه و بیرون دریاچه است. وقتی آقای دکتر کلانتری به درستی نگران گسترش ریزگرد در آذربایجان است، باید نیک بدانند که پدیده گسترش ریزگرد الزاما ناشی از خشکی دریاچه نیست. اگر دستکاری در اطراف دریاچه به حداقل برسد و آب هم بطور طبیعی -حتی کم- به تمامی مبادی ورودی طبیعی به دریاچه وارد شود و فشار چاههای اطراف کاهش یابد، بستر دریاچه مرطوب میماند و با توسعه پوشش گیاهی در اطراف کمترین گرد و خاکی بلند خواهد شد. ولی اجرای فعالیتهای سازهای و نگاه تبعیضانه به مناطق مختلف دریاچه به دلیل رد پای اکولوژیکی و تشدید ناپایداری در خاک، ممکن است ریزگرد را مناطقی از دریاچه کاهش دهد ولی در جای دیگری آن را تشدید میکند (مانند انتقال آب زاب). اتفاقا خشکی دریاچه نیز معلول همان نگاه بوده است که در این خصوص اختلاف نظری با آقای دکتر کلانتری نداریم. به زبان دیگر مار گزیده را نمیتوان با همان زهر ماری درمان کرد که او را گزیده است. باید پادزهرش را درست کرد که متاسفانه نشان کمی از پادزهر دیده میشود.
نگارنده حرفی را که در آخرین جلسه
ستاد راهبردی احیای دریاچه ارومیه در حضور جناب اقای دکتر کلانتری گفتم
تکرار میکنم که اگر پژوهش مستقل محور اصلی برنامههای ستاد احیا نباشد، شک
نکنید که شانس بالایی برای موفقیت قابل انتظار نیست. اگر پدیده خشکی
دریاچه ارومیه در اثر پدیدههای اقلیمی باشد -فرضیه ای که به غلط توسط
کارشناسان وزارت نیرو مرتب تکرار میشود- بدانید که با این هزینهها هم
شانس زیادی برای نجات ارومیه ندارید. ولی اگر به راستی معتقدید که ارومیه
در اثر دخالتهای انسانی خشک شده است، پس باید دید کدام انسان و با کدام
دستاویز این بلا را به سر ارومیه آورده است؟ اگر بناست که این فاجعه تکرار
نشود لازم است نگاه پژوهش محورانه توسط پژوهشگرانی مستقل - که شمار آنها در
داخل و خارج ایران کم نیست - در اولویتهای ستاد قرار گیرد. پژوهش هم به
یکی دو پروژه سفارشی دستگاهها و مدیران محدود نمیشود. کافی است مصوب کنید
که 2 درصد 2000 میلیارد تومان سالیانه به پژوهش فقط در اختیار پروژههای
دکتری و پسا دکتری درایران و خارج ایران قرار گیرد. این معادل 40 میلیارد
تومان در سال است که طی 5 سال جمعا 200 میلیارد تومان میتواند حداقل 200
گروه پژوهشی در داخل و خارج کشور را در خصوص مسائل مختلف دریاچه ارومیه
حمایت کند. اینکه این بودجه در اختیار دستگاههای اجرایی گذاشته شود و از
آنها خواسته شود که آنها به پژوهشگران بدهند، تحت هیچ شرایطی این امر محقق
نمیشود. چون اگر این دستگاهها اعتقادی به پژوهش داشتند سرنوشت منابع آبی و
محیط زیست را به این وضع ناگوار تبدیل نکرده بودند. لذا بهترین راه آن است
که این بودجه مستقیما در اختیار ستاد احیا و یا معاونت علمی ریاست جمهوری
قرار گیرد تا آنها بتوانند در اختیار دانشگاهها قرار دهند. اگر فقط 10 درصد
این پروژه به پژوهش های خوب منجر شود، آنموقع پادزهر درد ارومیه کشف خواهد
شد.
علی رحیمی در گفت و گو با خبرنگار تیار با بیان اینکه بیشترین لایه جمعیتی کشور در حوزه اصناف متمرکز هستند، گفت: در این میان صنف بانوان نیز جزء فعالین این عرصه می باشند.
در سال 94 حدود 5 واحد آرایشگاه زنانه متخلف پلمپ شده است
وی افزود: در سال 94 حدود 5 واحد آرایشگاه زنانه متخلف پلمپ شده است که بر اساس ماده 27 قانون نظام صنفی این واحدها غیرمجاز شناخته شده و پلمپ شده اند.
جانشین اداره نظارت بر اماکن عمومی شهرستان ارومیه اظهار کرد: نظارت بر آرایشگاههای زنانه هم توسط اتحادیه آرایشگران و هم توسط اداره نظارت بر اماکن عمومی شهرستان ارومیه انجام می شود.
وی تصریح کرد: بر اساس طرحی که در سال 94 با اتحادیه آرایشگران به تصویب رساندیم در رابطه با قیمت های بالا، غیرمجاز بودن و رعایت قوانین و مقررات نظارتهای مستمر بر این واحدهای صنفی صورت می گیرد.
رحیمی گفت: با سازمان صنعت معدن تجارت استان، اتحادیه آرایشگران و اداره نظارت بر اماگن عمومی در یک طرح تلفیقی نظارت بر این واحدهای صنفی را در دستور کار قرار خواهیم داد.
فعالیت 736 واحد آرایشگاه زنانه در سطح شهرستان ارومیه
وی با بیان اینکه در سطح شهرستان ارومیه حدود 736 واحد آرایشگاه زنانه وجود دارد، اظهار کرد: از این تعداد حدود 506 واحد دارای پروانه کسب هستند و صدور پروانه 150 واحد در دست اقدام و 80 واحد غیرمجاز و بدون پروانه هستند.
در بحث مانکنها تا بحال بیش از 15 فقره در سال 94 پلمپ داشتیم
جانشین اداره نظارت بر اماکن عمومی شهرستان ارومیه با بیان اینکه بانوان در سایر صنوف نیز به طور غیرمستقیم بعنوان ارباب رجوع حضور دارند، افزود: در بحث شرایط خاص اصناف جهت دریافت پروانه کسب برای اصنافی که به لباسهای زنانه و لوازم آرایشی بهداشتی زنانه اختصاص دارند باید از فروشنده زن استفاده کنند تا مجوز فعالیت برای آنان صادر شود.
وی با بیان اینکه واحدهای صنفی پوشاک زنانه و مردانه بطور مستمر نظارت هفتگی یا ماهانه صورت می گیرد، گفت: واحدهای صنفی که مشکل دارند در مرحله اول اخطار جهت رفع مشکل دریافت می کنند و در بحث مانکنها تا بحال بیش از 15 فقره در سال 94 پلمپ داشتیم که این حربه آخر برای واحدهای صنفی متخلف است.
رحیمی با بیان اینکه نظارت بر تخلفات قلیان سراها، کافه های سنتی و تالارهای عروسی جزء برنامه های دایمی است، افزود: شهروندان می توانند در صورت اطلاع از مراسمات مغایر با شرع و حتی مشاهده تخلف از سوی واحدهای صنفی شکایات خود را از طریق تماس با شماره 2183189 بصورت شبانه روزی با ما در میان بگذارند.
درباره طولی بودن آذربایجان غربی و نقش آن در توسعه استان اظهار کرد: محاسنی که در طولی بودن استان است باعث شده که با بازارهای کشورهای مختلف رابطه برقرار کرده و با سه کشور همسایه باشیم.
وی با بیان اینکه چرا در اینگونه بحث ها ما مزایا را نمی بینیم، در رابطه با بحث های مطرح شده در خصوص تقسیم آذربایجان غربی، افزود: تقسیم استان تحت هر عنوان به مصلحت نیست، بلکه باید در شاخصه های توسعه انسانی رتبه های خوبی داشته و برای آن تلاش کنیم.
رئیس مجمع نمایندگان آذربایجان غربی در مجلس شورای اسلامی گفت: ارزش آذربایجان غربی تنوع قومیتی و هم مرز بودن با سه کشور است و از این رو با هرگونه طرحی درباره تقسیم استان به شدت مخالفم.
علیپور ادامه داد: اعتقاد دارم که وحدت و یکپارچکی استان عامل رشد و توسعه آن است و باید از مزایای آذربایجان غربی بهره برد.
وی تصریح کرد: با بهره گیری از ظرفیت منطقه آزاد تجاری ماکو که می توان به کل استان تعمیم داد، باید در جهت رشد و توسعه آذربایجان غربی استفاده کرد.
علیپور یادآور شد: اختلافات سالهای گذشته مانعی جدی برای رشد و توسعه استان بود اما هم اکنون همدلی و همزبانی بین مسئولان وجود دارد، از این رو باید حمایت از شکوفاشدن ظرفیتها را مدنظر قرار دهیم.
نماینده مردم ماکو،چالدران، شوط و پلدشت در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه استاندار توجهی جدی به بخش صنعت و کشاورزی دارد و تعامل بین مسئولان شکل گرفته، اظهار کرد: در گذشته مسائل امنیتی بهانه ای برای سرمایه گذاران بود اما الان امنیت کامل وجود دارد.
وی در خصوص موانع توسعه استان گفت: موانع توسعه آذربایجان غربی عمدتاً مربوط به گذشته است که باید سرمایه گذاری زیربنایی به ویژه در بخش صنعت انجام می گرفت که نشده و نزدیک به صفر است.
علیپور از سهم پایین سرمایه گذاری دولت در آذربایجان غربی خبر داد و افزود: سهم زیادی از کارخانه های این استان مربوط به سرمایه گذاری بخش خصوصی است.
وی کمبود سرمایه گذاری یکی از مهمترین موانع در رشد و توسعه آذربایجان غربی ذکر کرد و ادامه داد: این در حالی است که در اصفهان و در بخشهایی مانند ذوب آهن و خودروسازی برای 50 هزارنفر کارآفرینی شد.
علیپور با بیان اینکه در گذشته وامهای اقتصادی زودبازده را تخصیص دادند، گفت: زمانی که گشایش اقتصادی ممکن بود، وامها را گرفتند و برای سرمایه گذاری های اقتصادی هزینه نکردند حتی عده ای پولهای خود را به خارج از کشور بردند.
وی سرمایه گذاری زیربنایی اساسی را در این استان پایین عنوان کرد و ادامه داد: خط راه آهن چندین سال است که اجرا نشده و بزرگراه نداریم و آهنگ رشد در آذربایجان غربی کند است.
علیپور تنها مزیت آذربایجان غربی در شرایط فعلی را مرزهای آن و منطقه آزاد ماکو دانست و گفت: هم اکنون آذربایجان غربی با پنج کشور ترکیه، آذربایجان، گرجستان، عراق و ارمنستان همجواری دارد و ما می توانیم از ظرفیتهای آنها در راستای منافع استان خودمان بهره برداری کنیم.
نماینده مردم ماکو، شوط، پلدشت و چالدران در مجلس شورای اسلامی یکی از مشکلات آذربایجان غربی را نیز قاچاق برشمرد و خاطرنشان کرد: قاچاق ظرفیتهای تجاری استان را کاهش می دهد.
انتهای پیام/
لینک مرتبط:
صحبت مجدد یک نماینده از تجزیه آذربایجان غربی
دمای هوا آذربایجان غربی از امرزو افزایش می یابد.
به گزارش باریش نیوز مدیرکل هواشناسی آذربایجان غربی گفت : بررسی نقشه
های پیش یابی هواشناسی و الگوهای دمایی نشانگر تقویت کم فشار حرارتی و افزایش دما بین
3 تا 6 درجه سانتیگراد از امروز چهارشنبه است.
صادق ضیائیان افزود : افزایش محسوس دما تا اوایل هفته آینده در آذربایجان غربی ادامه خواهد داشت.
در شبانه روز گذشته شهرستان پلدشت با دمای 42 درجه سانتیگراد بالای صفر گرمترین منطقه آذربایجان غربی بود.
بنیانگذار پژوهشکده آرتمیا و آبزیان با اشاره به بررسی گزینههای مختلف نجات دریاچه ارومیه از جمله رساندن آب از دریاچه خزر یا دریاچه های کشورهای همسایه گفت:
«از آنجا که دریاچه ارومیه بیش از ۱۲۰۰ متر بالاتر از سطح دریای آزاد قرار گرفته، انتقال آب از دریاچه وان که حدود 200 متر بالاتر از دریاچه ارومیه است سادهتر و کمهزینهتر از دریای خزر است که بیش از ۲۰ متر پایینتر از دریای آزاد است.»
به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، در حالی که یکی از نمایندگان مجلس از طرح انتقال آب از سرچشمههای کرا در گرجستان و دریاچه سوان در ارمنستان به دریاچه ارومیه خبر داده بود دکتر ناصر آق، عضو هیات علمی دانشگاه ارومیه می گوید قرار نیست چنین طرحی اجرا شود و گزینههای بسیار بهتری وجود دارد.
بنیانگذار “پژوهشکده آرتمیا و آبزیان” با تاکید بر این که فعلا هیچ طرح خاصی برای انتقال آب از گرجستان و ارمنستان وجود ندارد، خاطرنشان کرد: «قبلا یک صحبت اولیه شده بود که شاید انتقال آب از دریاچه سوان ارمنستان به عنوان یک گزینه مطرح باشد، ولی بعدها دیگر صحبت خاصی در مورد آن نشد.»
خشک شدن دریاچه ارومیه از دو دهه پیش شروع شد و از ۱۴ سال قبل شدت گرفت. در این مدت پژوهشهای مختلفی برای یافتن یک راه حل عملی درباره این دریاچه شد.
به گفته ناصر آق به دلیل اهمیت ویژهای که دریاچه ارومیه دارد، همه گزینهها از جمله رساندن آب از داخل، به عنوان مثال از دریای خزر و یا از کشورهای همسایه مانند کشور ترکیه، یعنی از دریاچه وان در دست بررسی است، اما برخی گزینهها مثل انتقال آب از دریاچه وان نسبت به دیگری عملیتر و کمهزینهتر هستند اگر چه همین راهحل هم باید به دقت بررسی شود.
این کارشناس به دویچوله گفت: باید مطمئن شد که شرایط دریاچه ارومیه از جمله میزان املاح آن و اکوسیستم متفاوت آن مشکل خاصی ایجاد نکند، یکی از گزینههای مهم میتواند دریاچه وان باشد و به همین خاطر هم اخیرا در این زمینه صحبتهایی شده ولی آنهم هنوز در حد طرح است و باید همه جوانب آن بررسی شود. از دیگر مسایل در دست بررسی هزینههای این انتقال و همچنین میزان تعاملی است که باید میان دو کشور ایران و ترکیه برقرار باشد.
آق خاطرنشان کرد: اکنون دولت ۲۷ طرح را به عنوان راهکارهای مهم برای احیای این دریاچه تصویب کرده و بودجه بسیار بزرگی را هم برای آن پیشبینی کرده است.
او تاکید میکند که احیای دریاچه ارومیه کار بسیار دشواری است، زیرا شرایط این دریاچه بسیار بحرانی است.
آق در عین حال می گوید: «بستر دریاچهای ارومیه بر اثر خشکسالی دراز مدت و جمع شدن رسوبات نمکی و غبارهایی که بر دریاچه نشسته تخریب شده است. بستن آب به دریاچهای با این ویژگیها بسیار مشکل است زیرا آب به سرعت در آن تبخیر میشود ولی این حرف که نمیتوان با انتقال آب به دریاچه ارومیه آن را نجات داد، تنها زمانی درست است که ما بخواهیم کل دریاچه ارومیه را با ابعاد قبلی آن (۵۵۰۰ کیلومتر مربع با عمق متوسط شش متر و حداکثری ۱۶ متر) احیا بکنیم. ولی میتوانیم برای دریاچهای با وسعت حداکثر ۳۰۰۰ کیلومترمربع با عمق متوسط دو متر. اگر برای چنین طرح برنامه ریزی کنیم، آن وقت احتمال احیای دریاچه هم هست.»
او تاکید میکند که احیای دریاچه ارومیه حتی در وسعتی بسیار کوچکتر از سابق نیز برای محیط زیست منطقه از اهمیت بالایی برخورار است. از سوی دیگر میتواند به صنعت توریسم دوباره جان دهد و جلوی بیابانزایی و غبارهای نمک که میتواند در آینده سطح وسیعی از منطقه را غیرقابل زیست کند، گرفته شود.
دوازدهمین المپیاد فرهنگی ورزشی دانشجویان دختر دانشگاه های علوم پزشکی از 24 مرداد به مدت هفت روز در شهر ارومیه برگزار می شود و تا ۳۰مردادماه با حضور حدود ۲هزار دانشجو از 47 دانشگاه علوم پزشکی و در ۱۱رشته ورزشی برگزار می شود.
غفار آذرنوش در این رابطه گفت: تفاهمنامه همکاری های مشترک دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه ارومیه جهت برگزاری هر چه بهتر این المپیاد نهایی شده است.
وی افزود: در این تفاهمنامه نحوه تعامل هر دو دانشگاه کاملاً مشخص و خوابگاه های دانشجویان جهت اسکان و همچنین سالن های ورزشی مسابقات تعیین شده است.
رئیس اداره تربیت بدنی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه اظهار کرد: برای رفاه حال شرکت کنندگان در المپیاد ظرفیت سلف سرویس دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه نیز با افزودن امکانات لازم افزایش یافت.
وی هدف از برگزاری این المپیاد فرهنگی ورزشی را شناساندن توانمندیهای استان و توسعه و توجه به ورزش بویژه ورزش بانوان عنوان کرد و گفت: از آنجا که بانوان نقش بسیار موثری در توسعه بویژه توسعه سلامت جامعه و خانواده دارند این موضوع لزوم توجه به این قشر را صدچندان می کند.
دبیر اجرایی این دوره از المپیاد با اشاره به رشته های ورزشی این المپیاد تصریح کرد: دو و میدانی، شنا، والیبال، بسکتبال، تیراندازی، بدمینتون، تنیس روی میز، کاراته و آمادگی جسمانی از جمله رشته های در نظر گرفته شده برای این المپیاد هستند.
آذرنوش افزود: المپیاد ورزشی دانشگاه های علوم پزشکی از سال 73 آغاز به کار کرده و در مکان ها و زمان های مختلف برگزار شده و میزبانی دوره دوازدهم آن به ارومیه رسیده است.
طیبه صفایی نماینده دوره هشتم مجلس شورای اسلامی متولد سال 1339 در حال حاضر استادیار دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب است وی در گفت و گویی صمیمانه با خبرنگار این رسانه از خاطرات شیرین فعالیت خود در بسیج و اولین مسئولیت مدیریتی خود در ارومیه می گوید.
تیار: بیوگرافی از خودتان برایمان بفرمایید؟
طیبه صفایی متولد 1339 در شهرستان ارومیه در خانواده ای کارمند و متوسط متولد شدم و در حال حاضر ساکن تهران و استادیار دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب هستم.
بخشی از سالهای کودکی و نوجوانی را به علت تبعید پدرم به دلیل عدم همکاری با رژیم طاغوت در شهر بانه و سقز (استان کردستان) در جوار علمای تبعیدی بزرگ کشور سپری کردم.
در سال 1356 دیپلم خود را در رشته ریاضی فیزیک اخذ نموده و در رشته ریاضی در دانشگاه پذیرفته شدم پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت فرهنگی خود ادامه دادم و در سال 1360 ازدواج کردم و از سال 1370 به سازمان آموزش و پرورش تهران منتقل شده و به فعالیتهای آموزشی در زمینه علوم تربیتی تا سطح دکتری ادامه دادم .
تیار: از دوران فعالیت و زندگی خود در ارومیه بگویید.
در دهه شصت انقلاب اسلامی دست تقدیر من را در شرایطی قرار داد که من به اصرار خانم حاجی بلند همسر شهید امینی به عنوان مسئول بسج خواهران ارومیه اولین مسئولیت مدیریتی خود در سن 21 سالگی را عهده دار شدم.
به نظر من شروع این فعالیت بعنوان نقطه عطفی شد در زندگی من تا بعد این فعالیتها خداوند متعال بقیه زندگی من را تحت الشعاع این مسئولیتم قرار دهد و خداوند متعال را به خاطر این الطافش شاکر هستم.
در اوایل انقلاب فعالیتهای زیادی به همراه خواهرانی که در ستادهای پشتیبانی به رزمندگان خدمت می کردند داشتیم یکی از افرادی که در زندگی من نقش بسیار مهمی داشت همسر شهید امینی بود که با فعالیتهای خود در این حوزه به انقلاب خدمات بسیاری کرد.
تیار: خاطره ای از شهید مهدی باکری به یاد دارید؟
شهید مهدی باکری آن زمانی که در ارومیه شهردار بود با دست نوشته ای ما را به مجموعه های زیر نظر سازمان بهزیستی که کودکان بی سرپرست را نگهداری میکردند معرفی می کرد تا به آنها سر بزنیم و به مشکلات آنها رسیدگی کنیم خاطرم است بعد از شهادت آقا مهدی آن بچه ها که پدر مادر خودشان را از دست داده بودند اشکشان طوری بر صورتشان جاری می شد که انگار پدرشان را تازه از دست داده بودند چرا که ایشان با بچه های بی سرپرست به حدی ارتباط نزدیکی داشت که با شهادت ایشان حالی داشتند که انگار تازه یتیم شده بودند.
تیار: از زنانی که آن دوران با شما بودند برایمان بگویید.
آن زمان همه خواهران مجموعه با اخلاص تمام خدمت می کردند آن موقع از این رده ها، درجه ها و رتبه ها خبری نبود همه خدایی و با اخلاص در دوران دفاع مقدس کار می کردند و هدف حفظ نظام و دستاوردهای نظام و حمایت و پشتیبانی از رزمندگان اسلام بود و خاطرات آن دوران هیچ وقت از ذهن من پاک نمی شود.
مادر شهید امینی و آهندوست از زنان بسیار تأثیرگذار در آن دوران بودند که منزلشان پایگاهی بود برای تدارکات جبهه و رزمندگان و علی رغم اینکه فرزندشان شهید شده بود اما بزرگترین حامی و پشتیبان جنگ و رزمندگان بودند.
یادم است خانمها با اخلاص تمام چرخ خیاطی و قند شکنهای خودشان را از خانه به محل بسیج می آوردند و دائما ماشینها و کامیونهای ارتشی از مقابل مهدیه تمام تدارکات زنان را به جبهه ها برای رزمندگان می بردند.
آن زمان لباسهای رزمندگان را که از مناطق جنگی می آوردند، خانمها در هوای سرد و گاها با آب یخ می شستند وصله می کردند و اتو کرده به همراه پیامهای فرهنگی برای دلگرمی رزمندگان می فرستادند.
تیار: چه چیزی آن دوران را با سایر دورانها متمایز می کند؟
آن زمان کلاسهای عقیدتی، سیاسی و اسلحه شناسی برگزار می کردیم و همه خواهران با اخلاص فعالیت می کردند خاطرم است بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برنامه های اخلاقی را مطرح کرده بودند از جمله دو روز، روزهای دو شنبه و پنج شنبه روزه گرفتن در هفته بود.
آنچه که آن دوران را از سایر دورانها متمایز می کند همین پرداختن به خود و مبارزه با نفس بود که من خاطرم است اکثر خانمها با وجود فعالیتهای سنگینی که انجام می دادند دو روز هفته را روزه می گرفتند.
وقتی حضرت امام فرمودند جنگ نعمت بود منظورشان همین اخلاص و خدمات صادقانه برای حفظ نظام بود.
تیار: از فعالیتهای فرهنگی آن دوران چیزی در خاطر دارید؟
آن دوران ما ارتباط نزدیک و حضور فعالی در مدارس داشتیم و کلاسهای عقیدتی سیاسی در تمام ادارات برقرار بود.
تیار: حس و حال آن دوران چه تأثیری بر شما داشت؟
من با نگاهی به آن دوران می بینم که من 21 ساله آن دوران با فرزند 21 ساله خودم در این دوران خیلی تفاوت دارم و این بخاطر اینست که جنگ ما را ساخت و به ما قدرت تفکر، مدیریت و برنامه ریزی داد .
عشق به نظام و رهبر وادار به فعالیتمان می کرد و با وجود تهدیدهایی که وجود داشت حراسی نداشتیم و خدا تا لحظه آخر کمک مان می کرد.
تیار: به نظر شما انتقال خاطرات آن دوران بر جوانان تأثیری دارد؟
این خاطرات همیشه در ذهن من زنده است و در زندگی همیشه از آنها تأثیر می گیرم و به نظر من ما در انتقال وقایع جنگ و علی الخصوص دوران هشت سال دفاع مقدس به جوانان کوتاهی کرده ایم و ما ناقلین خوبی نبودیم و اگر با حلاوت و شیرین این خاطرات را به نسل این دوران منتقل کنیم فرندانمان بیشتر به نظام و حفظ آن اعتقاد پیدا می کنند ولی متأسفانه کوتاهی کرده ایم.
تیار: بهترین دوران زندگی شما کدام دوران بوده است؟
بهترین دوران زندگی من دوران خدمتم در بسیج بود و بعد از جنگ هم احساس کردم که بنا به فرموده مقام معظم رهبری که فرمودند همیشه در میدان باشید علی الخصوص میدانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، به همین دلیل تا سطح دکتری ادامه تحصیل دادم و در عرصه های مختلف حضور پیدا کردم و در حال حاضر عضو بسیج اساتید هستم ولی هر آنچه دارم از حضورم در بسیج خواهران ارومیه از سال 60 تا اواخر سال 62 است.
تیار: اینکه عنوان اولین مسئول بسیج خواهران ارومیه به شما داده شود چه حسی دارید؟
آن زمان اینکه به عنوان اولین مسئول بسیج خواهران شناخته شوم برایم مطرح نبود احساس می کردم یک امتحان الهی است و فکر می کردم باید برای حفظ نظام غرق در کار و فعالیت شوم.
تیار: فعالیت در بسیج تأثیری در زندگی شما داشت؟
زمانیکه در این مسئولیت بودم ازدواجم کردم و ازدواجم هم یک ازدواج بسیجی بود و من با لباس بسیجی در محضر حاضر شدم و با پنج سکه به نیت پنج تن آل عبا عقدم جاری شد و هدفم از این کار بیشتر بحث الگودهی به جوانان بود.
من دو فرزند پسر دارم و در ازدواج فرزندان هم سبک ازدواج آسان را مدنظر قرار دادم و پسر بزرگم که مقام معظم رهبری با چهارده سکه عقدشان را جاری کردند و برای پسر کوچکم هم همینطور عمل کردیم و هنوز هم که هنوز است من بسیجی وار زندگی می کنم و این از تأثیرات حضورم در بسیج است.
در دیداری از منزل شهید مطهری توصیه همسر ایشان هیچ وقت از خاطرم پاک نمی شود، ایشان فرمودند استاد مطهری همیشه یک دعا می کرد که خدایا خود ما و نسل ما را شیعه، ولایتمدار و اهل قرآن قرار بده و من هم طبق این دعا همیشه سعی کردم فرزندانم حتی نوه هایم ولایتمدار و قرآن دوست باشند.
در پی افزایش وقوع سرقت محتویات داخل خودرو در سطح شهرستان ارومیه، مراتب در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: با رصد محلاتی که جرم در آنها به وقوع پیوسته و زیرنظر گرفتن تعدادی از متهمان احتمالی، نهایتاً فردی در حین ارتکاب جرم دستگیر و به مقر پلیس منتقل شد.
رئیس مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی گفت: در بازجویی های به عمل آمده متهم به 8 فقره سرقت از محتویات داخل خودرو اعتراف کرد.
جلالی تصریح کرد: با راهنمایی های متهم یک نفر مالخر نیز دستگیر شد.
رئیس مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی خاطرنشان کرد: هر دو مته با تشکیل پرونده مقدماتی جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع ذی صلاح قضایی شدند.
انتهای پیام/
ساعت 12 امروز با وقوع انفجاری در یکی از مغازه های سطح شهرستان ارومیه، متأسفانه یک نفر جان باخته و سه نفر نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.
پس از این حادثه مأموران انتظامی و آتش نشانی در محل حادثه حضور یافته و به بررسی ابعاد حادثه پرداختند.
با پیگیری سریع مأموران امنیتی و انتظامی ارومیه، متهمی در این راستا دستگیر و در بازجویی های فنی به بزه ارتکابی اعتراف کرد.
متهم ع. م که یکی از آشنایان فرد جان باخته بود، علت این اقدام خود را اختلاف حساب شخصی در خصوص سند مالکیت مغازه عنوان کرد و مدعی شد که از ماهها پیش بین متوفی و وی در این خصوص مشاجراتی رخ داده بود و در روز حادثه نیز به علت تسویه حساب شخصی و گرفتن انتقام از وی اقدام به این کار کرده است.