در آستانه شروع فصل جدید تحصیلی و بازگشایی مدارس، با اشاره به چند نکته
کلی در همه گستره ساختار آموزشی کشور در مناطق مختلف گستره یکسان دارد، به
پیشواز دوباره و هر ساله-ی فصل تعلیم و تربیت می رویم. با این امید که
پاییز هیچ گاه فصل برگ ریزان درخت آموزش و اگاهی ما نباشد.
پیرامون
چگونگی عملکرد معلمان و مربیان در فضای مدارس و همچنین تحلیل این موضوع که
فضای مدارس برای شادابی و نشاط کافی برای نیل به مقصود آموزش مطلوب چگونه
باید فضاسازی شوند، مطالب گوناگونی به مناست های مختلف عمومی و تخصصی تهیه و
ارائه شده است.
گرچه مطالب زیر نیز به رسم همیشگیِ مناسبت هایِ عام یا خاص، فقط یادآوری و اشارات است.
مدارس و فضاهای آموزش تحصیلی را میتوان بعد نهاد خانواده (که هسته اصلی تفکرات اعتقادی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف شخصیتی و اخلاقی- فرهنگی و اجتماعی- و حتی مذهبی دینی و... در آن شکل میگیرد) به عنوان بزرگترین و مؤثرترین نهاد شکل سازی شخصیت قطعی و جمعی کودکان و نوجوانان در مسیر آموزش و پرورش دانست.
مؤلفههایی نظیر تعامل با همسالان، کسب و مبادله تجربیات به شکل خودآگاه و ناخودآگاه بین همسالان، کشف و تقویت تواناییهای فردی و بکارگیری آن در روابط جمعی، اجتماعی سازی و سازمانی کردن افکار در قالب کلاس درس، فراگیری اطلاعات لازم کاربردی ونظری در قالب مباحث درسی و کلاسی، نمود هر چه بیشتر درونیات وآزاد سازی افکار منفی و... همه از ابعاد مهم فضای تأثیرگذار مدارس نسبت به روحیات و فعالیت جسمانی دانشآموزان به شمار میآیند.
با توجه به مؤلفههای ارائه شده در بالا به راحتی میتوان به عملکرد و نقش عملی و علمی مدارس و فضاهای تحصیلی در ساختن سرنوشت کودکان و نوجوانان اذعان کرد. اما در جامعه محل سکونت و فضای فکری و اجتماعی که ما در حیات کنونی داریم تا چه اندازه امر مهم آموزش و بعد مکمل آن یعنی پرورش به معنای حقیقی خود مورد توجه است؟ آیا صرفا ًروزمره سازی و عادت سازی از نحوه تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در قالب مدارس و...میتوان به امر مهم آموزش و پرورش انسان ساز و جامعه ساز رسید؟
آموزش و کلاس درس روتین ( روزمره) و عادت کردن به فضای بسته یک کلاس 30 تا 40 نفره و یا فضای یکدست و خشک مدرسهای که اجبار و فشار روحی ( استرس) حرف آخر آن است، شاید تنها تصویری باشد که همگی از بزرگ و کوچک به عنوان دانشآموز آن را تجربه کردهاند و میکنند.
برای زدایش چنین تصویری از مدارس و فضاهای تحصیلی، از ذهن دانشآموزان و به اصطلاح جا انداختن جنبههای مثبت و شادی بخش آموزش و علماندوزی به جای جا انداختن جنبههای منفی و سلبی آن در ذهن دانشآموزان ، باید به تغییر اساسی در فضاسازی مدارس از نظر پرورشی اندیشید.در ادامه برای وضوع بیشتر به دو مورد اساسی که در این زمینه میتوان بکار بست اشاره میشود.
*معلم شاد و با روحیه : معلم آهنگ ، فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار میسازد. اگر قرار باشد که روح دانشآموز پرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت. معلمانی که حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمیتوانند ارائه نمایند، از لحاظ انتقال فکر با دانش آموزان هماهنگ نیستند و جهت پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان آمادگی ندارند.
هر معلم باید به هر گونه نقص در درک و دریافت دانشآموز(نه بعنوان نقصی در تدریس خود)، توجه نماید و تلاشی کند تا در خود توانایی کشف روشهای جدید را به وجود آورد. معلم باید این امکان را داشته باشد تا بهترین روش ممکنه را انتخاب کند توانایی در کشف روشهای جدید، عدم وابستگی کورکورانه به یک روش و رد کردن سایر روشها را ، مدنظر قرار دهد. اگردانشآموزان آگاه شوند که چه باید بخوانند؟ چرا باید بخوانند؟ این درسی که میخوانند چه منفعتی در آینده نزدیک و آینده دور برای آنها دارد؟ مورد کاربرد این درس در جامعه کجاست؟ وچگونه مورد استفاده واقع میشود؟ اهداف برایشان روشن میگردد. باکسب این اطلاعات است که دانش آموز رغبت پیدا میکند و درس برای او جالب و دلپذیر میشود.هردرسی در میان درسها از اهمیت ویژهای برخوردار است و اگر شاگرد به ارزش آن درس آگاهی داشته باشد آن درس برایش معنی دارتر خواهد شد.
*مدرسه شاد و با روح:مدرسه نیز خود از یک روح سرشار برخوردار است، این موضوع به ندرت مورد تأیید قرار میگیرد چرا که غالبا ًمدرسه به صورت یک ماشین و یا یک کارخانه شناخته شده است. در مدرسه میتوان دانه جستجوگری و پرسش را در زمین فکر و اندیشه نسل کوچک و کم سال کاشت تا این دانه رشد کند همراه او بزرگ شود وزندگی بزرگسالی او را از زود باوریها، ساده اندیشیها، بیدقتیها، تقلیدهای نابجا، پیرویها و باری به هرجهت گذراندنها نجات دهد. برخی از اقداماتی که کارکنان مدارس میتوانند انجام دهند عبارتنداز: تشخیص اهمیت مطالب غیر کلامی، توجه به زیبایی محیط آموزشگاه و کلاسهای درس، نقل داستانهایی درباره مدرسه، برگزاری جشنها و مراسم مذهبی، پرورش و تقویت بیان درجهت پرورش روح دانشآموزان، شناسایی علتها به جای توبیخها.