اما این سؤال پیش میآید که چرا هر کسی نمی تواند متناسب با رشته تحصیلی و تخصص خود مشغول به فعالیت شود؟!
** کفه فارغالتحصیلان سنگینتر از ظرفیت بازار کار
شاید زمانی راهیافتن به دانشگاه برای بسیاری از جوانان تبدیل به رویای دست نیافتنی و سخت بود، اما در چند سال اخیر سازمان سنجش درصد بیشتری از داوطلبان را برای ورود به دانشگاهها پذیرش می کند.
پذیرش دانشجو در رشتههای مختلف با ظرفیت بالا در نهایت منجر شد جامعه با حجم زیادی از فارغالتحصیلان که هنوز مشاغل مناسب برای آنها فراهم نشده است، مواجه شود.
دکتر محمود عظیمی، جامعه شناس، می گوید: مدیران و به اصطلاح تصمیمگیران جامعه باید برای جمعیت جوان که روبه رشد نیز هستند، برنامهریزی کافی و سیاستگذاری مناسب داشته باشند و نیروهای انسانی جوان را سازماندهی کنند.
به هرحال این دانشجویان انتظار دارند پس از فارغالتحصیل شدن شغل مناسب با رشته خود را پیدا کنند و یکی از پیش شرطهای تحقق این امر داشتن توسعه متوازن در کشور است؛ یعنی اینکه تنها به رشد اکتفا نکنیم.
اگر جوانان در رشتههای مرتبط مشغول به کار نشوند ارتباط دانش با عمل قطع میشود و در نهایت جامعه دچار مشکلات خاصی میشود.
** رضایت به کار با حداقل درآمد
زمانی که افراد با تحصیلات عالی جستجوهایشان برای کار به نتیجه نمیرسد مجبور هستند برای فرار از بیکاری به مشاغلی با درآمد پایین روی آورند، که گاهی این مشاغل حتی مخارج زندگی آنها را نیز فراهم نمی کنند.
مجید، 27 ساله، کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی، که مدت یکسال در جستجوی کار بوده است، می گوید: چون کار مرتبط با رشته تحصیلیام را پیدا نکردم مجبور شدم در بوفه دانشگاه محل تحصیل خود مشغول شوم. این کار علاوه بر حقوق کم، بیمه هم ندارد و با این حقوق ناچیز نمی توانم زندگی مستقلی را تشکیل دهم. همچنین مدتی است فرم توالتشویی را پر کردم که منتظر نتیجهاش هستم.
دکتر محمود عظیمی، جامعه شناس، میگوید: همزمان با تحصیل حجم انبوهی از جوانان بازار کار متناسب با فارغالتحصیلان رشد نمی کند و در واقع دستگاههای مربوطه به صورت متشکل عمل نمی کنند و جوانان مجبور میشوند به کارهای غیر مرتبط با رشته تحصیلی خود رضایت دهند.
** وقتی هدف رفع معیشت میشود!
گاهی مشاغل غیرمرتبط که مسئله بزرگ اجتماعی هستند دیگرغیرعادی تلقی نمی شوند و افراد تنها به رفع معیشت و گذران زندگی خود می اندیشند.
رضا، 33 ساله ، کارشناسی ارشد میکروبیولوژی، می گوید: برای پیدا کردن شغل بسیار تلاش کردم و درنهایت از طریق یک آشنا در بانک خصوصی مشغول به کار شدم، درست است کارم با رشته تحصیلی مرتبط نیست، اما هدف من فقط گذران زندگی و رفع معیشت است.
** یک دست صدا ندارد
گره مشکل بیکاری به دست فارغالتحصیلان باز نمی شود و باز کردن کلاف سردرگم مشاغل غیر مرتبط نیز تنها به دست سازمانهای متولی این امر امکانپذیر است چون یکی از آسیبهایی که این معضل به بدنه اقتصادی کشور وارد می کند، کاهش بهرهوری نیروی انسانی و کار کردن آنها بدون انگیزه و هدف است.
در واقع جامعه امروز ما به نیروی کار
ماهر نیاز دارد و این امر تنها با برنامهریزی درست و استفاده به جا از فارغالتحصیلان
در مشاغل مرتبط با تخصصشان مهیا میشود
.
گزارش از مریم برومند
مسابقه دوی صحرانوردی قهرمانی بانوان کشور در رده سنی جوانان و بزرگسالان به میزبانی اصفهان برگزار میشود.
وی افزود: این مسابقه امروز پنج شنبه سوم دی ماه در شهرک بهارستان شهر اصفهان برگزار می شود و تیم دو صحرانوردی بانوان آذربایجان غربی متشکل از نساء دولخانی، لعیا فرجی از ارومیه و مهتاب آغنده از پیرانشهر در رده سنی جوانان ونرگس فرهمندی از ارومیه در رده سنی بزرگسالان جهت شرکت در این رقابتها اعزام شده اند.
نایب رئیس هیئت دومیدانی آذربایجان غربی با بیان اینکه در این مسابقه شرکت کنندگان در دره سنی جوانان مسافت 6 و در رده سنی بزرگسالان هشت کیلومتر را خواهند پیمود، تصریح کرد: سرپرستی و مربیگری تیم اعزامی از آذربایجان غربی را شهناز علیزاده بر عهده دارد.
موت سیاسی جریان تجدیدنظر طلب از مباحث مطرح شده ماه های اخیر در جلسات محفلی این جریان مطرح بوده است و فعالان این جریان با ارائه طرح های مختلف سعی داشته اند تا خود را از این وضعیت نجات دهند.
یکی از پروژه های مطرح شده در این جلسات ایجاد التهاب در جامعه و به خصوص در دانشگاه هاست تا جریان مذکور بتواند خود را از بند عدم تاثیرگذاری ها برهاند.
تاثیرگذاری از طریق التهاب آفرینی موضوعی است که با توجه به سوابق و تجربه های متعددی که برخی از مهره های این جریان داشته اند، به عنوان موضوع اصلی جلسات برگزار شده محفلی این جریان مطرح و چند هفته ای نیز این پروژه آغاز شده است.
بر همین اساس این جریان با وارد کردن مهره های سوخته خود و برگزاری سخنرانی های متعدد در دانشگاه های کشور سعی دارد تا افکار عمومی را با انجام اقدامات تحریک کننده، تحت تاثیر قرار دهد.
هدف گیری دانشگاه ها به عنوان یکی از مراکزی که این جریان اقدامات التهاب آفرین خود را در آن آغاز کرده بیانگر این واقعیت است که پروژه جدید این جریان راستای شلوغ کردن دانشگاه ها انجام می شود.
در این میان نیز برخی از بازداشت شدگان در روزها و هفته های اخیر نیز در رابطه با همین موضوع بوده است.
فحاشی در دانشگاه
کواکبیان به عنوان یک از مهره های این جریان که پس از شکست در عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی، همواره در راستای التهاب آفرینی عمل کرده است، در اقدامی که به نظر می رسد در ادامه همان پروژه التهاب آفرینی در دانشگاه باشد، سعی کرد تا از طریق فحاشی، دانشجویان را تحریک به اقدام علیه خود کند.
مناظره مصطفی کواکبیان و سید محمود نبویان محلی بود که این فعال جریان تجدیدنظر طلب تمامی تلاش خود را برای تحقق پروژه التهاب آفرینی انجام داد.
بر اساس این گزارش در این همایش که با موضوع عملکرد دولت در سیاست خارجی برگزار شد، به وضوح چیرگی نبویان در مناظره قابل مشاهده بود.
کواکبیان در بخشی از مناظره در پاسخ به نبویان با اشاره به یک جمله از یکی سران فتنه، گفت: پس به قول اون آقا ننجون من قطعنامه صادر کرده است.
پس از آن که کواکبیان به این صحبت یکی از سران فتنه اشاره کرد، دانشجویان ارزشی شعار مرگ بر فتنه گر سر دادند که با واکنش عجیب کواکبیان روبرو شد.
پس از این شعار های دانشجویان ارزشی، کواکبیان گفت: فتنه گر پدر و مادرتان است، فتنه گر جد و آبادتان است.
تهدید دانشجویان با انواع سلاح
تهدید دانشجویان با انواع اسلحه در دانشگاه دیگر اتفاقی است که این جریان برای انجام پروژه خود نسبت به آن اقدام کرده است.
سخنرانی آذر منصوری از دستگیر شدگان فتنه 88 در دانشگاه یاسوج، محل دیگری بود تا این پروژه عملی شود.
براساس اظهارات شاهدان عینی در روز سخنرانی یکی از همراهان منصوری به سمت دانشجویان اسلحه کشیده بود.
تشکیل گروه های گانگستری پس از سیلی به دختر دانشجو!
مراسم آذر منصوری به عنوان یکی از نمود های اصلی برنامه ریزی این جریان برای التهاب آفرینی، حاشیه های متعددی داشت که سیلی زدن به یک دختر دانشجو نمونه بارزی از آن است.
پس از این اقدام که توسط یکی همراهان مرد آذر منصوری صورت گرفت، گروه هایی تشکیل شد که همانند گروه های گانگستری اقدام به کتک کاری دانشجویان معترض به سخنرانی منصوری، کردند.
یکی از دانشجویان کتک خورده توسط این گروه ها گفته بود: حوالی ساعت ۱۸ و
۳۰ دقیقه عصر روز یکشنبه در حالی که از بلوار ارتش قصد عزیمت به منزل خود
در بلوار بویراحمد را داشتم با فحاشی فردی روبهرو شدم.
وی گفت: پس از این فحاشی فرد مذکور به سمت من آمد و چندین ضربه پیدرپی سیلی به صورتم نواخت.
رحیمی افزود: پس از آن سه نفر از همدستان فرد یاد شده ضرب و شتم خود را آغاز کرده و در این حین به بسیج و بسیجی توهین و فحاشی کردند.
این دانشجوی بسیجی دانشگاه آزاد گفت: آنها عکسهای حضور من در جمع معترضین به حضور فتنهگران در دانشگاه آزاد را نشان میدادند و توأمان به ضرب و شتم میپرداختند.
شکستن پای دانشجوی منتقد در یزد
در آستانه آغاز فصل امتحانات و در شرایطی که آرامش، بیشترین لازمه ورود یک دانشگاه و دانشجویانش به فصل طاقتفرسای امتحانات است، عبدالواحد موسوی لاری، به دعوت تشکل «توسعه و اعتدال»! به دانشگاه یزد رفت که این حضور، حواشی تلخی به همراه داشت.
بعد از سخنان جنجالی موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز در دانشگاه یزد، دانشجویان نسبت به اظهارات وی اعتراض کردند و با شعارهای متعدد، وی را از سالن بیرون کردند.
این ماجرا اما به همین جا ختم نشد؛ عده دیگری نیز در واکنش به این شعارها، با دانشجویان درگیر شدند که در نهایت پای یکی از دانشجویان شکست.
استفاده از نام افراد دارای ممنوعیت فعالیت سیاسی در سخنرانی ها
پروژه مذکور علاوه بر پیگیری در دانشگاه ها در مراسم های حزبی و گروهی نیز پیگیری می شود به صورتی که استفاده از افراد دارای ممنوعیت فعالیت سیاسی نمونه ای از این اقدام است
در جریان برگزاری یکی از مراسم های این جریان در شهر کرمانشاه، نام یکی از فعالان فتنه به عنوان سخنران برده می شد. این در حالی است که این فعال فتنه 88 دارای حکم ممنوعیت فعالیت سیاسی بود و بر اساس قانون نمی توانسته است به عنوان سخنران در این مراسم حاضر شود.
چرایی دعوت کردن از محمد رضا خاتمی به عنوان فردی که دارای احکام قضایی است را بایستی در اهداف این پروژه جستجو کرد که این جریان پس از اجرای قانون در مورد این افراد به دنبال التهاب آفرینی هستند.
در خصوص حادثه رخ داده شده اظهار کرد: حدود ساعت 5:33 دقیقه عصر امروز در پی تماسی با ستاد فرماندهی آتش نشانی ارومیه گزارش حادثه ای در کارخانه شن و ماسه ارومیه که در 15 کیلومتری این شهر واقع شده است به این مرکز داده شد.
وی افزود: بلافاصله تیم های امداد و نجات سازمان آتش نشانی ارومیه عازم محل حادثه شدند که گویا فردی در کارخانه شن و ماشه درون قیفی به ارتفاع 7 الی 8 متر سقوط کرده بود.
شاد قوشچی گفت: موقعیت فرد حادثه دیده طوری بود که با کوچکترین لغزش امکان داشت در بین خروارها شن و ماسه دفن شود که خوشبختانه با تلاش ماموران حرفه ای سازمان آتش نشانی ارومیه پس از یک و نیم ساعت تلاش نجات یافت.
رئیس سازمان آتش نشانی ارومیه خاطر نشان کرد: خوشبختانه این حادثه تلفات جانی در بر نداشت
با پایان یافتن مهلت ثبت نام کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری چهره های شاخص و بعضا گمنام با حضور در فرمانداری ارومیه برای شرکت در این انتخابات اعلام آمادگی کردند.
آیت الله علی اکبر قریشی نماینده ادوار مجلس خبرگان رهبری جز اولین حاضران در فرمانداری ارومیه بود که برای شرکت در انتخابات ثبت نام کرد.
حجت الاسلام عسگر دیرباز نماینده کنونی مردم ارومیه در مجلس خبرگان رهبری و رئبس دانشگاه قم برای بار دوم نیز از این استان برای شرکت در انتخابات ثبت نام کرده است.
حجه الاسلام والمسلمین سید محسن موسوی تبریزی از دیگر نام آشنایانی بود که در بین کاندیداهای خبرگان رهبری مشاهده می شد، وی سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز در کارنامه خود دارد.
ماموستا عبدالرحمن خلیفه زاده امام جمعه بوکان، ماموستا امیر خالدی امام جمعه روستای جلدیان، محمد قاسمیان روحانی ساکن روستای هفت آباد سیلوانا، ماموستا خالد عیسی زاده از روحانیون پیرانشهری و ماموستا ابوبکر سلیمانی مسئول فرهنگی زندان های سردشت از جمله نمایندگان اهل سنتی بودند که با حضور در فرمانداری ارومیه برای شرکت در این انتخابات اعلام آمادگی کردند.
در بین شرکت کنندگان چهره های گمنامی نیز وجود داشت از جمله: حجت الاسلام محقق حضرتی، حجت الاسلام مجید طاهری، حجت الاسلام محمدحسین باقری، حجت الاسلان محمدصادق فیضی و ماموستا قادر کردی که خود را کاندیدای مجلس خبرگان رهبری جهت احراز صلاحیت به شورای نگهبان معرفی کردند.
چهره های دانشگاهی نیز حضور فعالی در ثبت نام ها داشتند از جمله سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب، غلامرضا اسم حسینی مسئول دفتر نهاد رهبری دانشگاه علوم بزشکی ارومیه، ناصر خدایاری عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز و سیامک جعفرزاده عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه که وارد گود انتخابات شدند.
حجت الاسلام صفریوسف زاده از جمله امام جمعه های باسابقه شهرستان های آذربایجان غربی و حجت الاسلام مرقاتی رئیس مجمع روحانیون مبارز آذربایجان غربی و محمد فخری رئیس سازمان تبلیغات استان از دیگر چهره هایی بودند که در روز آخر به فرمانداری ارومیه مراجعه کردند.
سید محمد موسوی امام جمعه سلماس هم در روز آخر اعلام آمادگی خود را برای حضور در انتخابات خبرگان رهبری کرد.
اما آخرین ثبت نام مربوط به امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی بود که با حضور در دقایق پایانی مهلت ثبت نام به دعوت طیف وسیعی از مردم استان برای شرکت در انتخابات آری گفت.
حجج اسلام عباس شاه رفعتی، محمد حسین باقری، حجت الاسلام محمدرضا بابازاده، مهدی میرزا جانی، محمد یوسفی، محمود اصغری، صفر یوسف زاده، رسول دوستی، یعقوب قاسملو، علی قدسی، سید مهدی طباطبایی و حجت ذاکری از دیگر کاندیداهای نام نویسی کرده در پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری هستند.
وی ادامه داد: این پرونده با حضور وکلای طرفین در دادگاه کیفری یک استان اردبیل و در حضور ۳ قاضی مجرب و نماینده دادستان در جلسات متعدد مورد رسیدگی قرار گرفت و پس از بررسی دقیق پرونده حکم بر قصاص قاتل صادر شد.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان اردبیل یادآور شد: این حکم پس از تایید در دیوان عالی کشور و در صورت تقاضای اولیای دم اجرا خواهد شد.
به گزارش میزان، اول مرداد ماه سال جاری دکتر اصغر پیرزاده از متخصصان متبحر و صاحبنام آنکولوژی که اهتمام بسیاری به درمان بیماران سرطانی داشت، در اردبیل به قتل رسید و قاتل بلافاصله دستگیر شد.
پس از این واقعه، برخی رسانهها انگیره قاتل را مسائل پزشکی عنوان کردند و از قتل این پزشک در مطبش خبر دادند که دادستان اردبیل با انتقاد از این فضاسازیها گفت: قاتل جوانی ۲۲ ساله و از آشنایان مقتول است و قتل در محل اقامت و سکونت قاتل اتفاق افتاده است. این پرونده به صورت فوق العاده در دستور کار دادگستری استان اردبیل قرار میگیرد.
جواد خشابی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در ارومیه، اظهار داشت: انجمن خیریه حمایت از بیماران مبتلا به سرطان آذربایجان غربی علاوه بر کمکهای دارویی، جیرههای غذایی، بستههای حمایتی تحصیلی و ارزاق اساسی زندگی را به بیماران نیازمند مبتلا به سرطان اهدا میکند.
وی افزود: این انجمن هم اینک در ادامه برنامههای حمایتی خود بازارچه فروش شب چرههای شب یلدا را به نفع بیماران نیازمند مبتلا به سرطان در شهر ارومیه برپا کرده است.
رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران مبتلا به سرطان آذربایجان غربی گفت: مرکز پرتو درمانی و شیمی درمانی امید ارومیه با 40 تخت، ظرفیت کم نظیری را در شمال غرب کشور برای درمان بیماران سرطانی فرآهم آورده و قریب به اتفاق هزینههای این مرکز از طریق کمکهای خیّرین و نیکوکاران تامین میشود.
وی تصریح کرد: خیرّین و نیکوکاران عرصه سلامت در صورت کمک به این مرکز درمانی در صورت علاقه میتوانند پیشنهاد نامگذاری بخش یا قسمتی از بیمارستان را به نام خود یا عزیزانشان ارائه دهند.
خشابی گفت: با کمک خیّرین شیمی درمانی سرپایی بیماران سرطانی که از استانهای شمال غرب کشور و حتی کشورهای عراق، ترکیه و آذربایجان در بیمارستان امید ارومیه انجام میشود.
وی افزود: این بیمارستان به دستگاههای مدرن شتاب دهنده خطی مجهز شده با انجام آزمایشات و شیوههای درمان مختلف در مورد بیماری سرطان یکی از مجهزترین مراکز درمانی خیریه تخصصی در کشور به شمار میآید.
در پی اعلام به مرکز فوریت های پلیس 110 مبنی بر تصادف یک دستگاه خودروی پراید با یک دستگاه خودروی پیکان وانت عبوری از محور میاندوآب به مهاباد مراتب در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: با اعزام تیم های پلیس راه مشخص شد که راننده خودروی پیکان وانت در دم جان باخته است.
رئیس پلیس راه آذربایجان غربی با بیان اینکه راننده خودروی پراید نیز مصدوم به بیمارستان انتقال یافت، گفت: کارشناسان انحراف به چپ خودروی پیکان وانت را علت این حادثه اعلام کردند.
فرمانی ادامه داد: در تصادف دیگری که در محور بوکان به سقز رخ داد چهارنفر مصدوم شدند.
وی تصریح کرد: در این حادثه که مابین دودستگاه خودروی سواری پراید و سمند به وقوع پیوست از هر خودرو دونفر مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند.
رئیس پلیس راه آذربایجان غربی خاطرنشان کرد: علت این حادثه نیز از سوی کارشناسان انحراف به چپ خودروی سمند اعلام شده است.
محلهی «تندیرچیلر» در بافت قدیمی ارومیه قرار دارد؛ مابین خیابانهای شهید منتظری و شهید باکری. یک محله پر از خانههایی که روزگاری برو و بیایی داشتند و امروز زیر آوار فراموشی، خاک میخورند. البته در هر چند قدم که برمیدارید، خانههای نوساز و آپارتمانهای ریز و درشت هم میتوانید ببینید. اما مرکز محله انگار بیشتر نمایانگر تاریخ آن است. آسفالت این محله مخصوصا در مرکز ساخت تنور، شبیه کوچههای خاکی است؛ از آن کوچهها که آنقدر زیر قدم عابران له شده که دیگر گِلاش به کفش نمیچسبد.
یک مغازه 2 نبش با ساختمانی که دیگر مسکونی نیست، آغازگر این محله است. پیرمردی جلوی مغازه و زیردرخت نشسته و با خاک درون گونی بازی میکند. شاید هم این قسمتی از شغل اوست! داخل مغازه هم پر است از گونیهای روی هم انباشته شده که درونشان از همین خاکها پر است. کمی آن طرفتر، پیرمرد دیگری روی پیت حلبی خالی روغن موتور نشسته، دستاش را زیر چانهاش گذاشته و به اطراف نگاه میکند. هر چه تلاش میکنیم، سر حرفمان با او باز نمیشود.
اصرار عجیبی دارد که «اعصاب ندارم و خودتان بروید فیلم بگیرید!» میگوید کلمهها را گم میکند. عکس پدرش را نشان میدهد و میگوید: «اسمش ستار بود. در همین مغازه تنور میساخت و برادرم هم در همین شغل بود. وقتی من و برادرم دیدیم کار از دست پدرمان افتاده و پیر شده، شروع به این کار کردیم. حکایت حداقل 50سال پیش است.» بعد هم ما را حواله میکند به مغازه همسایهاش و میگوید که او بهتر حرف میزند.
حکایت دایی - باجی اوغلو
حکایت دایی و باجی اوغلو (خواهرزاده) هم شنیدنی است. در این مغازه بیشتر کارها با همکاری این 2نفر پیش میرود. دایی در مغازه است و خواهرزادهاش برای کاری بیرون رفته. دیوارهای مغازهاش آجری است و طاقچههایش را گچ کشیده و زمین پر از خاک و گل خشک شده است. وسط مغازه یک دستگاه همزن بزرگ- شبیه آنهایی که در نانواییها هست- به چشم میخورد که در حال عملآوری گِل است. صدای دستگاه همزنش را با خاموش کردن آن قطع کرده و با آرامش به سؤالهای ما جواب میدهد. البته اول بیشتر جوابها را به آمدن شاگردش موکول میکند.
در پایان هر جملهاش یک والسلام میگوید و منتظر سؤال بعدی میماند. آخر سر هم بیشتر سؤالها را خودش جواب میدهد! زلفعلی اسحاقپور میگوید: «تنورسازی در این محله بیشتر از 100سال قدمت دارد، شاید هم 150سال... اینجا حداقل 15مغازه تنورسازی وجود داشت. امروز فقط 4مغازه فعال وجود دارد که در هر کدام یک استاد و یک شاگرد کار میکنند. شغل ما در حال نابودی است و یکی باید به داد آن برسد. البته قبل از تنورسازی در این منطقه، مردم به شغل برنجکوبی مشغول بودند. اسم محله هم «دیک خانا» بوده است. تا همین چند سال پیش هم در چند مغازه این محله تابستانها تنور میساختند و زمستانها برنج میکوبیدند اما امروز خبری از آنها هم نیست.»
خاک شناسی تمام عیار
آقای اسحاقپور میگوید: «خاک تنور را از جاهایی که پدرانمان تهیه میکردند، میآوریم. هر خاکی برای ساخت یک چیز خوب است. برای ساخت تنور، خاک قرمز مناسب است. برای ساخت کوزه هم خاک سفید... خاکسفید در دمای بالا ترک میخورد اما خاک قرمز بعد از اینکه با آن تنور ساختیم، بیش از 200درجه گرما را تحمل میکند.» او از فروش تنورهایش هم اینطور میگوید: «چند سالی میشود که بازارمان راکد شده، فقط برای روستاهای دورافتاده که هنوز پای نانوایی دستگاهی به آنها باز نشده، تنور میفروشیم. تا همین یک سال پیش هم صادرات تنور به ترکیه، عراق و ...، اما نمیدانم چه شد که این صادرات متوقف شد.»
تنور درمانی
وقتی از وجود دهکده تنوردرمانی در نزدیکی روستای قولنجی در جاده سلماس برای او میگوییم، با گفتن این جمله که «من هم یک چیزهایی شنیدهام»، ادامه میدهد: «چند وقت پیش یک رئیس بانک برای خرید تنور به مغازهام آمد و گفت برای درمان رماتیسم، تنور به خانهاش میبرد. هر چند تعداد این خریداران هم زیاد نیست ولی هستند کسانی که میگویند این تنورها خاصیت درمانی دارند.
انگار برای درمان رماتیسم بهترین و ارزانترین راه همین است!» اسحاقپور ادامه میدهد: «برای ساخت هر تنور بیشتر از یک هفته بسته به اندازه و نوعاش زمان مصرف میکنیم و در نهایت آن را بین 100تا 500هزار تومان میفروشیم که با توجه به حجم خاکی که مصرف میکنیم و قیمت بالای خاک قرمز و میزان زحمتی که میکشیم واقعا سود چندانی ندارد.»
عطر نان را فراموش کردیم
«کارکرد اصلی تنورهایی که ما میسازیم، برای نانواییها بوده و هست. زمانی نانواییهای سنتی با حداقل 6نفر کار میکردند اما امروز نانواییها با دستگاهها کار میکنند و اشتغال در آنها کم شده است. از طرفی هم سهمیه آرد آنها چند برابر است. بنابراین نانواییهای سنتی از بین رفتهاند چون صرفه اقتصادی ندارد. دولت میتوانست برای تأمین نان مورد نیاز مردم به جای اینکه دستگاه بیاورد، نانواییهای سنتی را زیاد کند.» زلفعلی اسحاقپور دل پری از کسادی بازار دارد، او اینها را میگوید و ادامه میدهد: «درباره عطر و طعم نان سنتی اگر از یک بچه خردسال هم بپرسی میتواند برایتان توضیح دهد و از مزایایش بگوید! نان نباید در حرارت بالا پخته شود ولی دستگاهها این خاصیت بد را دارند. تنور خیلی خوب است. اصلا نان تنوری میتوانست برای این کشور توریست جذب کند و اینقدر مورد بیمهری قرار نگیرد ولی هم نانوایی سنتی در ایران دارد از بین میرود و هم تنورهای سنتی. فکر نکنید بهخاطر خودم میگویم... اینها را بهخاطر این میگویم که بدانید چه میراث قدیمی و خوبی داشتیم اما قدرش را ندانستیم. الان بچه من حتی نمیداند نانوایی در تنورهای سنتی چه شکلی است درحالیکه ما کلی خاطره از آن داریم.»
کسی سراغی از ما نمیگیرد
وقتی میپرسیم که آیا از میراث فرهنگی یا نهادهای دولتی برای ثبت این محله در فهرست آثار معنوی سراغ شما آمدهاند، میگوید: «ثبت معنوی یعنی چی؟! تنها کسی که سراغ ما را میگیرد شهرداری است. میآید، به ما میگوید سد معبر کردهاید و میرود! خب ما هم میخواهیم ویترین کارمان را جلوی مغازهمان بچینیم. البته یک حرف حق هم میگوید و آن اینکه نمیگذارد جلوی مغازه گِلهایمان را لگد کنیم و ما مجبور شدیم برویم و دستگاه بخریم برای عملآوری گِل... کسی تا به حال نپرسیده که شغل شما چیست، مشکلاتتان چیست، چقدر درآمد دارید و... یکی از دوستان تحصیلکردهام میگفت که اگر من جای دولت بودم اینجا را موزه میکردم! وقتی این شغل از تب و تاب بیفتد، یک چرخه نابود میشود...؛ از خاک فروش بگیر تا نانوا و شاگردانش.»
چطور تنور میسازیم
برادرزاده اوستا زلفعلی که میآید، دایی ادامه صحبتها را به او میسپرد. فرشاد محمدی جوان شروع به توضیح درباره نحوه عملآوری گِل و بعد ساخت تنور میکند؛ «خاک را باید خوب الک کنیم. بعد از الک کردن خاک باید خوب خشک شود. اگر رطوبت در آن بماند، گِل ترک برمیدارد. بعد از خشک شدن کامل خاک، «گؤل» میگیریم (مرحله مخلوط کردن آب و خاک) و آن را خوب مخلوط و له میکنیم. بعد از اینکه گِل عمل آمد، با دست به آن موی «کئچی» (بز) اضافه میکنیم و از آن «پیته» (استوانههای گلی) میسازیم. موی بز باعث قوام بیشتر گِل و دوام بیشتر فراورده نهایی میشود و جلوی ترک خوردن آن را میگیرد. این استوانهها را به شکل نیمدایره درآورده و بعد از ترکیب با یکی دیگر، دایره درست میشود.
دایرهها را یکی یکی روی هم میچینیم و بعد از اینکه به اندازه کافی رسید، با کاردک آن را صاف میکنیم. کار که تمام شد، تنور باید خوب خشک شود. تقریبا یک هفته طول میکشد.»
استادکار جوان 30ساله ادامه میدهد: «این تنور حداقل 30تا 50سال عمر میکند. تنور ارومیه دوام بالایی دارد. بهخاطر خاک و مهارت استادانش است. تحمل گرمایی بالایی هم دارد.»
فرشاد میگوید: «دوستانم به این شغل وارد نمیشوند چون درآمد کمی دارد و در حد چرخاندن اقتصاد خانواده است. پساندازی برای ما وجود ندارد، چون بازار کار ما سست است. حالا خانواده ما چندین سال در این شغل بودهاند و همه ما را میشناسند. اگر خود شما شروع به این کار کنید، کسی از شما تنور نمیخرد. زیاد وقت لازم نیست برای یاد گرفتن این کار، اما برای اینکه مهارت کسب کنید، باید حداقل 20سال کار کنید.»
قصاب محله و روایت تنورسازی
اسفندیار کشتیبان، قصاب محله است. هرچند که او دیگر تنورساز نیست اما اطلاعاتش از این شغل و همچنین طرز بیان این اطلاعات کامل است. همان اول کار از در خطربودن این شغل میگوید و بعد به خطرهایی که صاحبان این شغل را تهدید میکند، اشاره میکند؛ «همین همسایه ما، آقا محمدعلی 15سال از من کوچکتر است ولی چون با پا گل را لگد میکند، الان از من پیرتر بهنظر میآید چون کار پرزحمتی است.» آقا اسفندیار ادامه میدهد: «این برجستگی بالای تنور که میبینید، گرمایش را هیچ جا نمیتوانید پیدا کنید. حتی اگر آجر گرم کنید، بالن آب گرم و کیسه نمک هم بهکار ببرید، این گرمای مطلوب درمانی را ندارد. قدیمیها خیلی کار میکردند و بیشتر کارهایشان یدی بود. اما شما نمیتوانستید ببینید کسی از دیسک کمر مینالد یا مثلا رماتیسم دارد چون شبها که از سر کار به خانه برمیگشت و «یارما شورباسی» (آش بلغور) را کنار خانوادهاش میخورد، پاهایش را در همین تنورها میانداخت و به صبح میرسید.»
معایب نان دستگاهی
اینکه یک قصاب و تنورساز از مزایای نان تنوری بگوید، زیاد هم با علم پزشکی در تناقض نیست. او میگوید: «دستگاههای نانوایی در دقیقه بیشتر از 11نان تولید میکنند، اما نانواییهای سنتی در دقیقه 2نان میدادند. هر چند در حال حاضر در مصرف زمان صرفهجویی میشود، اما ما آن روزها معده درد نداشتیم چون نانها سبوس داشت. اگر سرطان روده زیادشده از همین موضوع است. این نانها در اثر گرمای شدید خوب نمیپزند. آن نانها را 6ماه میشد نگه داشت، اما نانهای امروزی را بیشتر از 2 روز نگه دارید، قابل خوردن نیست.»
حکایت دیکخانا
کشتیبان در ادامه سخنانش، حکایت محله «دیک
خانا» را اینطور بیان میکند: « خدا رحمت کند پدربزرگ و پدر و عموی ایشان
را... همهشان تنورساز بودند. خواهرزاده ایشان هم تنورساز نسب چهارم این
خانواده است. قدیمها اینجا دیک خانا بودند و برنج میکوبیدند چون در این
محله پاها را محکم و مستقیم روی شلتوکهای برنج میکوبیدند، اسم «دیکخانا»
بر آن گذاشتند. فقط 2نفر تنورساز بود و بقیه برنجکوب... بعدها به
تنورسازی روی آوردند.»
خواهش میکنیم...
«از مسئولان خواهش میکنم، خواهش میکنم صنعت دستی ما را از ما نگیرند. از اصفهان و شیراز میآیند و از ما تنور میخرند. از من نشانی میپرسند و من مغازهام را رها کرده و به آنها مغازههای تنورسازی را نشان میدهم. تنور ما در کشورهای دیگر هم معروف است و گاه مشتریهایی برای خرید به این محله میآیند.» این خواهش دلسوزانه یک همشهری است که به زبان خودش آن را بیان میکند و بعد هم ادامه میدهد: «خدا رحمت کند جوادآقا را... کارش خیلی خوب بود. در کل، این کار خیانت بردار نیست و کم کاری و غش در آن وجود ندارد. هنر میخواهد... .»
او از اهمیت مراحل نصب هم میگوید: «وقتی کسی تنور را خرید، تنورساز او را برای نصب در محل همراهی میکند. بعد آن را میپزد و طرز کارش را یاد میدهد. وقتی تنور را نصب میکنند، باید با دود گرم شود. اگر در معرض گرمای مستقیم قرار بگیرد، ترکهای شدید برمیدارد. قبل از روشن کردن آتش به آن دوشاب، پیه و زردهتخممرغ میمالند تا وقتی سوخت، قرمز و زیبا شود. تنور را اگر قبل از استفاده خوب تیمار کنند، دوامش هم بالاتر میرود».
شب گذشته زن و شوهر بوکانی در منزل شخصی خود واقع در خیابان زیتون دچار مسمومیت با گاز منوکسید کربن شده و جان خود را از دست دادند.
در بررسی محل حادثه مشخص شد یک زن 23 ساله همراه شوهر 24 سالهاش بر اثر گازگرفتگی فوت کردهاند.
مسئول فوریت های پزشکی بوکان ضمن تائید این خبر گفت: ساعت 19 :8 دقیقه صح روز سه شنبه با دریافت گزارشی از گازگرفتگی در خیابان زیتون فورا اکیپی از تکنسین های فوریت های پزشکی به محل اعزام شد ولی متاسفانه به دلیل گذشت زمان زیاد از حادثه این زن و شوهر جوان جان خود را از دست دادند.
طه قاسمی افزود: این حادثه به عنوان نخستین حادثه مرگ بر اثر گازگرفتگی در بوکان طی سال 94 محسوب میشود
انتهای پیام/
حجت الاسلام سیدمهدی قریشی در آخرین روز و ساعات ثبت نام انتخابات خبرگان رهبری با حضور خود آمادگی اش را برای حضور در رقابتهای ورود به مجلس خبرگان رهبری اعلام کرد.
نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه همراه با حجت الاسلام صفدر محمدی مدیر حوزه های علمیه آذربایجان غربی در محل ثبت نام حاضر شد.
طیف وسیعی از مردم استان در روزهای اخیر در فضای مجازی و همچنین مراجعات مکرر به دفتر امام جمعه خواستار ورود حجت الاسلام والمسلمین قریشی در عرصه انتخاباتی به جهت حساسیت انتخابات امسال شده بودند.